مهندس عبدالله زمانی تونی کارشناس مدیریت شهری و عضو شورای سردبیری اقتصاددان طی یادداشتی بر شکاف میان تصمیمسازی و واقعیت معیشت مردم پرداختند:
درحالیکه گرانی، رکود و بیثباتی اقتصادی زندگی مردم را تحت فشار قرار داده، تصمیمهای شتابزده و غیرشفاف برخی مدیران، بیش از تحریمها بر سفره مردم تأثیر گذاشته است. در این یادداشت، نگاهی انتقادی به ناکارآمدی مدیریتی در حوزه معیشت و پیامدهای آن بر اعتماد عمومی خواهم داشت .
مشکلات معیشتی دیگر برای هیچکس قابل انکار نیست. افزایش مداوم قیمتها، کاهش قدرت خرید مردم، و بیثباتی بازار، زندگی روزمره بسیاری از خانوادههای ایرانی را به چالشی طاقتفرسا تبدیل کرده است. با این حال، در میان این واقعیت تلخ، آنچه بیش از هر چیز آزاردهنده است، فاصله عمیق میان دیدگاه مدیران و واقعیت زندگی مردم است.
سالهاست تصمیمگیریهای اقتصادی، نه بر اساس تحلیل دقیق و کارشناسی، بلکه در فضای سیاسی و غیرپاسخگو انجام میشود. از تغییر ناگهانی سیاستهای ارزی گرفته تا اصلاحات نیمهکاره یارانهها، نتیجه تقریباً همیشه یکی بوده است: سردرگمی مردم، بیاعتمادی بازار، و افزایش فشار بر اقشار ضعیف و حتی متوسط.
در این میان، فساد ساختاری و توزیع ناعادلانه منابع نیز همچنان در سایه ضعف نظارت ادامه دارد. پروژههای نیمهتمام، واردات غیرشفاف، و امتیازهای خاص برای برخی گروهها، تنها بخشی از واقعیت تلخ مدیریتی است که هزینه آن را مردم میپردازند.
مشکل اما فقط اقتصادی نیست؛بلکه عدم دارا بودن فرهنگ پاسخگویی و برخورد قاطع سیستم قضایی مدیریتی ، مانع اصلاح وضع موجود شده است. بسیاری از مدیران، نه بهعنوان «خدمتگزار مردم»، بلکه بهعنوان «منت گذار مردم» رفتار میکنند. این نگرش، از شفافیت گریزان است و در برابر نقد، گارد بسته دارد.
در چنین شرایطی، بازسازی اعتماد عمومی نیازمند تحول در رویکرد مدیریتی است. مدیران باید یاد بگیرند که اعتماد مردم سرمایهای سیاسی نیست که بتوان با وعده های پوچ آن را حفظ کرد، بلکه ارزشی اجتماعی است که تنها با کارآمدی، صداقت و پاسخگویی واقعی بهدست میآید.
در نتیجه بحران معیشت، بیش از آنکه نتیجه کمبود منابع باشد، محصول ضعف مدیریت است. تا زمانیکه مدیران کشور خود را در برابر مردم مسئول ندانند و از نگاه از بالا به پایین دست برندارند، هیچ برنامه اقتصادی پایدار نخواهد شد. آینده روشن تنها با بازگشت مدیران به متن جامعه و شنیدن صدای واقعی مردم ممکن است.