گفتیم گوشت گران است. گفتند نخورید !

جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : و نقل است که یارانش گفتند استاد ما را سوالی ست. رخصت می دهید بپرسیم ؟ و استاد نگاهی سفیهانه که یعنی ماییم که همه چیز می دانیم. شما که چیزی نمی دانید. و بعد مغرور و متکبر منتظر ماند تا شاگردانِ نادان بپرسند و بدانند و از استاد بسیار یاد بگیرند. که سوال این بود : استاد گوشت گران است. و استاد فی الفور گفت عزیزانم ما آن را ارزان کنیم. شاگردان گیج شدند و منگ که چگونه ممکن است گوشت که گران است ؛ استاد آن را ارزان کند. پس همه منتظر لنگ در هوا همین طور مانده بودند که استادِ والامقام که در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و هنر و جنگ و همه چیز وارد و نخبه بود و مدارکش را از نبش میدان انقلاب گرفته بود پاسخ دهد که چه راهی دارد که گوشت ارزان شود و مسئله ی گرانیِ گوشت حل گردد. و استاد زیاد معطل نکرد و با گفتن یک کلمه تمامِ ابهامات و سوالات و معادلات را در جا حل کرد و نشان داد که راهکارش چقدر سازنده ؛ پر بار و تاثیر گذار است. و استاد گفت : نخورید !!!

 خیلی دور نیست از آن روزی که برخی ها به مردم توصیه می‌کردند به جای گوشت و مرغ ؛ اشکنه بخورند تا از این امتحان الهی پیروز بیرون بیابند. امتحانی که برای مردم است نه مسئولین و آزمایشی ست که آماده شده تا طاقتِ جماعتِ فقیر را اندازه بگیرد و آنان را به قناعت و ساده زیستی عادت دهد. در حالی که گوینده ی این دستور العمل و امثالهم داخلِ سفره هایشان همیشه گوشت و مرغ بوده و هست و اشکنه ها را بر سفره های خود حرام می دانند. یا خطیبی که در نماز جمعه گفته بود امكانات غذايی زندگی را خودتان تهيه كنيد. بنا نيست زندگی شما هر جور كه قبلاً می گذشته الان هم همان طور باشد. خب اگر مرغ در دسترس نيست آن را با يک ماده پروتئينی ديگر جايگزين كنيد. بعد هم گفت مشهدی ها مگر اشكنه پياز داغ را يادتان رفته و آن زندگی را فراموش كرده‌ايد. مگر قرار است برنامه همان باشد كه قبلاً ‌بوده. شما مردم قدرت داريد تا وارد ميدان شويد و نيازهايتان را خودتان برطرف كنيد.

 اساسا مسئله خوردن یا نخوردن گوشت نیست. شاید حق با آنها باشد که اگر کسی گوشت نخورد که نمی میرد. یا مثلا می شود آن را با چیز دیگری عوض کرد و از ماده ی غذاییِ ارزان تری خورد. اما مسئله این است که اگر گوشت نیست یا گوشت گران است چرا برای مردم است. و چرا این موضوع مرتبط به مسئولین و مدیران نیست. یعنی چرا فشار برای مردم باشد ؟ نخوردن به مردم بچسبد و قناعت سمت و سوی مردم را نشانه برود. اما مسئولین و مدیران در خانه های اعیانی کباب و جوجه به رگ بزنند و نسخه ی قناعت و صرفه جویی را برای مردم بپیچیند. همان سناریوی نخ نما و تکراری که در مسجد خطیبِ مکار فتوا داد که اگر فرزندتان روی فرش نجاست کرد باید آن تکه را برید و بیرون انداخت. سخنرانی در مسجد که تمام شد به خانه که آمد دید بلا سر خودش آمده. زنِ خانه را به باد کتک گرفت که فلان فلان شده ما اگر چیزی می گوییم و حرفی می زنیم برای مردم است نه برای خودمان !

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 7 =