اقتصاد در شوک، سیاستگذار در سکوت

کمبود عرضه ارز، انتظارات تورمی و بی‌شفافیتی و سکوت بانک مرکزی، اقتصاد را درگیر مارپیچ شوم تورم و جهش ارزی کرده و فشار اصلی بر دوش طبقه متوسط و حقوق‌بگیران افتاده است.

در روزهایی که اقتصاد ایران در مسیری پرالتهاب و در افقی تیره حرکت می‌کند جهش‌های پیاپی نرخ ارز بار دیگر خواب را از چشمان مردمی ربوده که سال‌هاست زیر فشار تورم مزمن، کاهش قدرت خرید و نااطمینانی دائمی فرسوده شد‌ند. اقتصادی که پس از خروج آمریکا از برجام عملا بخش بزرگی از افق‌های توسعه‌ای خود را از دست داد و زیربار تحریم‌های گسترده هرروز کوچک‌تر و فقیرتر شد امروز بیش‌از هر زمان دیگری با بحران بی‌ثباتی قیمتی دست‌به‌گریبان است؛ بحرانی که نه‌تنها حاصل فشارهای بیرونی بلکه نتیجه مستقیم خطاهای انباشته سیاستی در داخل کشور است.

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان‌صنعت ، دراین‌میان شکل‌گیری طبقه‌ای از دلالان و واسطه‌های رانتی که از دل تحریم‌ها سر برآوردند و به‌نام دورزدن محدودیت‌ها اقتصاد را به‌میدان سوداگری بدل کردند اکنون به‌ یکی‌از عوامل تشدید بی‌ثباتی بدل شده است. نتیجه این روند چیزی جز آشوب در بازارها، جهش‌های ناگهانی قیمت‌ها و فرسایش مستمر معیشت خانوارها نبوده است. تورم در ماه‌های اخیر وارد کانالی شد که بنا بر ادعاهای رسمی نباید هرگز به آن می‌رسید؛ کانال ۵۰ درصدی آن‌هم در شرایطی که بانک مرکزی بارها از «کنترل متغیرهای پولی» و «ثبات بازارها» سخن گفته بود.

تقریبا روزی نیست که مردم صبح را با خبر افزایش نرخ ارز آغاز نکنند و شب را با شوک جدیدی از نوسانات آن به پایان نبرند. تقریبا هیچ‌کالایی نیست که از این موج گرانی در امان مانده باشد اما در اوج این بی‌ثباتی بانک مرکزی که مهم‌ترین نهاد مسوول حفظ ثبات پولی و اقتصادی کشور بوده نه‌تنها نقش آرام‌کننده ایفا نکرده بلکه با سکوت سنگین، سیاست‌های متناقض و ارتباطات مبهم خود بر دامنه هیجانات افزوده است.

پس از شعله‌ورشدن جنگ و افزایش تنش‌های منطقه‌ای بسیاری انتظار داشتند شوک‌های اولیه ظرف چند ماه تخلیه شود. حتی برخی تحلیلگران و استادان دانشگاه با شتابی عجیب به ستایش عملکرد بانک مرکزی پرداختند و در رسانه‌ها از «مدیریت موفق اقتصاد در شرایط بحرانی» سخن گفتند اما اکنون باگذشت زمان این پرسش جدی مطرح است که اگر آن مدیریت موفق بود چرا نرخ ارز همچنان در مسیر صعودی حرکت می‌کند و تورم افسارگسیخته‌تر از گذشته بازگشته است؟

این وضعیت درحالی رقم خورده که دولت پزشکیان با شعار حفظ ارزش پول ملی، ثبات اقتصادی و گشودن افق‌های تازه بر سر کار آمد اما واقعیت‌های امروز اقتصاد ایران فاصله‌ای معنادار با این وعده‌ها دارد. پرسش افکار عمومی روشن است: دولت و تیم اقتصادی آن و به‌ویژه بانک مرکزی دقیقا چه برنامه‌ای برای مهار التهاب بازار ارز دارند؟ آیا جز برگزاری نشست‌های درون‌سازمانی و تقدیرهای متقابل سیاست مشخصی برای نجات معیشت مردم وجود دارد؟

درهمین‌زمینه کامران ندری، اقتصاددان برجسته کشور و عضو هیات‌علمی دانشگاه امام صادق(ع) در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» به واکاوی ریشه‌های جهش‌های اخیر ارزی پرداخت. وی با تاکید بر اینکه مساله اصلی بازار ارز تنها به تحریم‌ها محدود نمی‌شود، خاطرنشان کرد که کمبود عرضه ارز درکنار شکل‌گیری انتظارات تورمی نقش تعیین‌کننده‌ای در تشدید نوسانات داشته است.

ندری با انتقاد جدی از نبود شفافیت، پاسخگویی و سیاست ارتباطی حرفه‌ای در بانک مرکزی تصریح کرد که فاصله میان روایت رسمی و واقعیت بازار به فرسایش اعتبار این نهاد انجامیده و امکان مدیریت انتظارات را از بین برده است. به گفته او حتی در شرایط محدودیت ابزار صداقت با جامعه می‌تواند از شدت هیجانات بکاهد؛ امری که در سیاستگذاری پولی کشور عملا نادیده گرفته شده است.

این اقتصاددان همچنین با رد این ادعا که بانک مرکزی عمدا از نوسانات ارزی برای تامین مالی دولت استفاده می‌کند، تاکید کرد که هزینه‌های تورمی چنین رویکردی آن‌چنان سنگین است که هیچ منفعت کوتاه‌مدتی نمی‌تواند آن را توجیه کند. ندری هشدار داد اقتصاد ایران درگیر یک«مارپیچ شوم» میان نرخ ارز و تورم شده است؛ چرخه‌ای معیوب که اگر مدیریت نشود می‌تواند به بی‌ثباتی عمیق‌تر و فرسایش بیشتر طبقه متوسط و حقوق‌بگیران منجر شود. به باور او مهم‌ترین اقدام فوری برای مهار وضعیت موجود نه تصمیمات نمایشی بلکه بازسازی اعتبار بانک مرکزی از مسیر شفافیت، پاسخگویی و مدیریت انتظارات است؛ مسیری که بدون آن هیچ سیاست پولی یا مالی قادر به بازگرداندن آرامش به اقتصاد نخواهد بود.

وقتی بازار حرف می‌زند شعارها شنیده نمی‌شود

کامران ندری، عضو هیات‌علمی دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به این پرسش که جهش اخیر نرخ ارز را باید بحران، اصلاح قیمتی یا شوک انتظاراتی دانست، اظهار داشت: واقعیت این است که از پشت پرده دقیقا خبر نداریم و طبیعتا فقط می‌توانیم براساس شواهد موجود صحبت کنیم و گمانه‌زنی داشته باشیم اما به احتمال زیاد درسمت عرضه ارز با مشکل مواجه هستیم. احتمالا تراکنش‌ها نمی‌توانند مانند گذشته عرضه لازم ارز را برای بانک مرکزی تضمین کنند. این موضوع به‌طور جدی وجود دارد چراکه اگر بانک مرکزی ارز به اندازه کافی در اختیار داشت و می‌توانست آن را به بازار تزریق کند احتمالا این التهابات کاهش پیدا می‌کرد و بازار به یک‌نقطه تعادلی می‌رسید.»

او در ادامه افزود: «ازسوی‌دیگر وقتی شما به‌صورت مداوم مشاهده می‌کنید که نرخ ارز در بازار درحال افزایش است و این مساله به‌طور طبیعی روی انتظارات هم اثر می‌گذارد. یعنی هم کمبود عرضه وجود دارد و هم انتظارات در حال شکل‌گیری است؛ انتظاراتی که بخش مهمی از آن ناشی از نبود شفافیت از سوی بانک مرکزی است.» این اقتصاددان افزود: «بانک مرکزی در این زمینه‌ها عملا شفاف عمل نکرده و با مردم صحبت نمی‌کند. مدام اعلام می‌شود که ما مشکلی نداریم، درآمدهای نفتی کاهش پیدا نکرده و وضعیت نسبت به گذشته تغییری نکرده است. حتی گفته می‌شود که نسبت به قبل از اسنپ‌بک هم شرایط تفاوتی نداشته است.» این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور تاکید کرد: «ناگهان اما مردم در بازار مشاهده می‌کنند که واقعیت‌های بازار با این گفته‌ها همخوانی ندارد و هماهنگ نیست. همین‌ناهمخوانی باعث تشدید نگرانی‌ها شده و انتظارات را بالا می‌برد؛ انتظاراتی که درنهایت به انتظار افزایش قیمت تبدیل می‌شود.» وی در پایان تصریح کرد: «بنابراین آنچه امروز در بازار ارز می‌بینیم ترکیبی از کمبود عرضه ارز و شکل‌گیری انتظارات افزایشی است.»

بانکی که توضیح نمی‌دهد اعتبارش را می‌بازد

این اقتصاددان درپاسخ به پرسشی درباره میزان نقش خطاهای سیاستی بانک مرکزی در جهش‌های اخیر نرخ ارز اظهار داشت: «مشکلی که با بانک مرکزی دارم همین عدم شفافیت است.» او در ادامه افزود: «بانک مرکزی اطلاعاتی منتشر می‌کند که با آنچه در بازار مشاهده می‌کنیم همخوانی ندارد. می‌دانم بخشی از اطلاعات محرمانه است و نباید فاش شود اما آن اطلاعاتی که از بانک مرکزی بیرون می‌آید نیز با واقعیت بازار سازگار نیست.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر ضعف پاسخگویی تصریح کرد: «بانک مرکزی نسبت به وضعیت بازار پاسخگو نیست. اعلام می‌کند مشکلی وجود ندارد اما وقتی قیمت بالا می‌رود توضیح نمی‌دهد که چرا این اتفاق افتاده است.» وی افزود: «وقتی شفافیت نداشته و پاسخگو نباشید اعتبار بانک مرکزی کاهش پیدا می‌کند و در چنین شرایطی دیگر نمی‌توانید انتظاراتی را که در بازار به‌سمت افزایش قیمت درحال شکل‌گیری است مدیریت کنید.»

این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور ادامه داد: «ازنظر سیاستی مشکل اصلی بانک مرکزی در وهله اول به حوزه شفافیت، پاسخگویی و سیاست ارتباطی بازمی‌گردد. بانک مرکزی اخبار را به‌صورت سوگیرانه منتشر می‌کند و در این زمینه عملکردی غیرحرفه‌ای دارد.» او در پایان تاکید کرد: «نکته بعدی این است که بانک مرکزی عملا برنامه مشخصی برای بازار ارز ندارد. هرچند شاید بتوان این مساله را تا حدی نادیده گرفت اما آسیب جدی که نبود شفافیت و پاسخگویی به اعتبار بانک مرکزی وارد می‌کند بسیار مهم و جدی است.»

وقتی ابزار کم است صداقت هم غایب می‌شود

این اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که آیا بانک مرکزی ابزارهای کافی برای مدیریت بازار ارز را در اختیار دارد یا مساله اصلی به محدودیت‌های بیرونی و تحریمی بازمی‌گردد، اظهار داشت: «حتی اگر ابزار لازم را نداشته باشید یا فرض کنیم که ابزار کافی در اختیار بانک مرکزی نیست بازهم اگر واقعیت‌ها را صادقانه منعکس کنید و به مردم بگویید که وضعیت ما این است، می‌تواند تا حدی مردم را آرام کند.»

او در ادامه افزود: «منظورم این است که شفاف‌گویی می‌تواند تاحدودی نگرانی‌هارا کاهش دهد.» این استاد دانشگاه با اشاره به عملکرد بانک مرکزی در حوزه سیاست پولی تصریح کرد: « بانک مرکزی در این مدت در حوزه کنترل رشد نقدینگی هم محدودیت‌ها و مشکلاتی داشته و نتوانسته آنطور که بایدوشاید رشد نقدینگی را کنترل‌ومهار کند.»

وی افزود: «سیاست‌هایی که بیشتر در زمینه کنترل ترازنامه بانک‌ها اتخاذ شد به‌ویژه بعد از جنگ ۱۲روزه خیلی اثربخش نبود. در رابطه با نرخ ارز و اتفاقاتی که تا الان افتاده بانک مرکزی نتوانسته بازار را جمع کند و در این حوزه‌ها هم ضعف دارد.»

این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور در پایان تاکید کرد: «بااین‌حال بازهم مهم‌ترین ضعف بانک مرکزی همان نبود شفافیت و پاسخگونبودن است.»

بازاری که رها شود هیجان سکان را می‌گیرد

ندری درپاسخ به این‌پرسش که تاچه‌حد می‌توان جهش‌های ارزی را ناشی از رفتارهای سوداگرانه و سفته‌بازی دانست، اظهار داشت: «به هر حال شما باید بتوانید این رفتارهای سوداگرانه‌ای که تحت تاثیر همان انتظارات شکل می‌گیرد را کنترل و مدیریت کنید.» او در ادامه افزود: «شما باید بتوانید به‌عنوان یک نهاد مهم بازار را کنترل کنید حتی اگر ابزارهای کافی را در اختیار نداشته باشید.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «این توجیه را می‌پذیرم که در شرایط فعلی ثابت نگه‌داشتن نرخ ارز کار ساده‌ای نیست و آن‌را قبول دارم اما می‌شود تاحدی بازار را مدیریت کرد به‌شرط آنکه شفافیت و پاسخگویی وجود داشته باشد.»

وی با تاکید بر ریشه‌های ساختاری افزود: « یک چرخه معیوب ساختاری داریم و هیجان نیز در بازار نقش دارد. قبول دارم که مقداری کمبود عرضه وجود دارد و ریشه اصلی ماجرا کمبود عرضه بوده اما بخش عمده داستان امروز هیجاناتی است که بر پایه انتظارات شکل گرفته است.»

این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور ادامه داد: «این وضعیت در تورم هم به همین شکل بوده و بخش عمده تورم نیز مساله انتظارات است.» او در پایان تاکید کرد: «کار اصلی بانک‌های مرکزی در دنیا مدیریت انتظارات است. همیشه محدودیت‌ها و مشکلاتی وجود دارد اما بانک‌های مرکزی تلاش می‌کنند با استفاده از سیاست‌های ارتباطی مناسب با مردم صحبت و اعتماد ایجاد کرده و این هیجانات را کنترل کنند؛ کاری که متاسفانه بانک مرکزی ما تاامروز درآن موفق نبوده است.»

نوسان‌گیری به‌بهای ویرانی اقتصاد؟

این اقتصاددان درپاسخ به این فرضیه که آیا بانک مرکزی با ایجاد نوسان در بازار ارز به‌دنبال تامین مالی دولت است، اظهار داشت: «بحث نوسان‌گیری برای تنظیم بازار با تامین مالی دولت دوموضوع کاملا متفاوت است.» او در ادامه افزود: «نوسان‌گیری اصولا داستان دیگری داشته، با تنظیم بازار فرق می‌کند و تامین مالی دولت هم یک‌بحث جداگانه است.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «فکر نمی‌کنم این افزایش نرخ ارز کار بانک مرکزی باشد برای اینکه بخواهد ارز را گران‌تر بفروشد و از این طریق منابع مالی بیشتری برای دولت تامین کند.»

وی افزود: «نوساناتی که در بازار ارز به‌دلیل آثار تورمی که در اقتصاد ایجاد می‌کند به‌وجود می‌آید آنقدر مخرب است که حتی اگر اندک منفعتی هم داشته باشد درمقابل هزینه‌هایی که برای کل اقتصاد ایجاد می‌کند اصلا قابل مقایسه نیست.»

این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور تاکید کرد: «بعید می‌دانم بانک مرکزی برای یک منفعت کوچک بخواهد چنین هزینه بزرگی به کشور تحمیل کند.» او در ادامه خاطرنشان کرد: «همه می‌دانیم که افزایش نرخ ارز آثار طبقاتی بسیار شدیدی بر اقتصاد کلان دارد.»

وی در پایان تصریح کرد: «فلسفه کنترل کسری بودجه چیست؟ تورمی که ایجاد می‌شود خود به تشدید افزایش نرخ ارز، تشدید انتظارات تورمی و درنهایت افزایش بیشتر تورم منجر می‌شود.»

فشار ارزی روی دوش حقوق‌بگیران

ندری در پاسخ به این پرسش که جهش‌های ارزی بیشترین آسیب را به کدام گروه‌های اجتماعی وارد می‌کند، بیان کرد: «معمولا طبقات متوسط به پایین بیشترین آسیب را می‌بینند.» او در ادامه افزود: «درواقع بخش عمده جمعیت کشورها یعنی حدود ۸۰تا۹۰درصد حقوق‌بگیر هستند و در طبقات میانی به پایین قرار می‌گیرند. افرادی که درآمد ثابت دارند و در چنین شرایطی نمی‌توانند درآمد خود را افزایش دهند».

درمقابل بخش کوچکی از جامعه وجود دارد که می‌تواند متناسب با تورم درآمد خود را بالا ببرد اما این گروه در اقلیت قرار دارد.» این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور تاکید کرد: «بنابراین اکثریت جمعیت کشور از این شرایط آسیب می‌بینند و این آسیب هم یک آسیب جدی خواهد بود.»

اقتصاد در دام مارپیچ شوم

این اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که باتوجه‌به رابطه متقابل نرخ ارز و تورم چشم‌انداز تورمی ماه‌های آینده چگونه خواهد بود و چه اقدامات فوری از سوی بانک مرکزی و دولت ضروری است، گفت: «این رابطه دوطرفه است و تورم در ادامه سال افزایش پیدا می‌کند.»

او در ادامه افزود: «نرخ ارز و تورم بالا می‌رود و تورم بالاتر دوباره نرخ ارز را تشدید می‌کند یعنی وارد یک‌مارپیچ شوم شدیم که با انتظارات تورمی درهردور شدیدتر می‌شود.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «به این وضعیت در اقتصاد می‌گوییم چرخه معیوب؛ چرخه‌ای که شکل گرفته و به‌هرحال باید این هیجانات کنترل شود چون اگر این اتفاق نیفتد واقعا معلوم نیست انتهای مسیر به‌کجا می‌رسد.» وی افزود: «کنترل این وضعیت کار ساده‌ و کوتاه‌مدتی نیست اما بانک مرکزی باید سطح شفافیت، پاسخگویی و نحوه ارتباط‌گیری خود با مردم را به‌طور جدی ارتقا دهد.»

این صاحب‌نظر برجسته مسائل اقتصادی کشور تاکید کرد: «در رابطه با بازار ارز اساسا غیراز بانک مرکزی نباید هیچ‌نهاد یا مقام دیگری اظهارنظر کند.» او در ادامه خاطرنشان کرد: «شاید افزایش نرخ بهره بتواند تا حدی موثر باشد و نقش مهمی ایفا کند.»

وی در پایان تصریح کرد: «راهکارهای کوتاه‌مدت همین‌هایی بود که عرض کردم اما درمیان‌مدت نیز می‌توان اقداماتی انجام داد. با این حال مهم‌ترین مساله برای مدیریت کوتاه‌مدت کنترل هیجانات و مدیریت انتظارات است.»

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − پانزده =