میهن دوستی ایرانی، در محاصره مثلث شوم

ابوالفضل بابادی شوراب

ایران عجب سرزمین غریبی ست که در آن میهن دوستیش از سوی مثلث پان ها، چپ ها و متحجرین، به فاشیست تعبیر می شود.

به تازگی در یک شوی تلویزیونی به درفش کاویانی و تخت جمشید جسارت می شود و این نمادهای ملی سیبل پرتاب آدمهایی می شوند که اگر بررسی کنی ایل و قبیله و عشیره شان و یحتمل پدر و مادرشان نامشخص خواهد بود!

بعد روشنفکران چپ وطنی یاوه می بافند که کاوه چپ بود و درفش کاویانی پرچم چپ ها! شما لجن ها شما توده ای ها شما مارکسیست ها همیشه از هوای این سرزمین تنفس کردید و از آب این دیار نوشیدید و بعد پشت و پا به این خاک زدید، نه این خاک یک مدافع دارید و آن شما نیستید! شما در سینمای تان در هنرتان در افاضات تان، میهن پرستی را نکوبید، نمی خواهد بصورت دروغین بین ایدئولوژی خبیث تان با ایران پیوند ایجاد کنید.

گروه دیگر، پان ها هستند که خود را ملتی جدا از ایران می‌دانند و تزویرگرایانه با چنگ زدن به معنویت و فرهنگ ایثار می‌خواهند ماهیت کریه خود را مخفی کنند و سخن از ملت های تحت ستم می زنند! اما فعلا این فرهنگ ملی ایرانی است که سیبل پرتاب هر بی همه چیزی شده.

متحجرین هم از پیوند میان ایران و معنویت که پیوندی هزاران ساله است هراس دارند(مردم ایران بعنوان اولین خداپرستان جهان ترویج دهنده معنویت، اخلاق و انسانیت هستند) و در جاهایی از تاریخ بدنبال تخریب تخت جمشید و آرامگاه فردوسی بودند و همین اواخر نیز قصد تغییر نام سایت اطلاع رسانی وزارت میراث فرهنگی را داشتند(نام سایت وزارت میراث فرهنگی، میراث آریا است) که البته زورشان نرسید.

میهن دوست ایرانی در چنین اتمسفر فرهنگی اجتماعی زیست می کند و به جز خویشتن، خاکش و تجربه تاریخی و اسطوره ای سرزمینش، سلاح دیگری برای دفاع از فرهنگ ملی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + یازده =