جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : شما هر کجای ایران که باشی از دستگاه خود پرداز نمیتوانی بیشتر از ۲۰۰ هزارتومان برداشت کنی. اگر بخواهی پول نقد به حساب بریزی از سقف ۴۰ میلیون تومان نباید رد شوی. باید فرم و کاغذ پر کنی و بگویی این پول از کجا آمده. اگر کارمند معمولی و دون پایه ی اداره ای باشی ؛ در سال نمیتوانی بیشتر از ۵ میلیارد تومان تراکنش بانکی داشته باشی. اگر بخواهی پول به حساب کسی بریزی باید ده جور دلیل و توجیه داشته باشی و مشخصا معلوم کنی این پول ها از کجا آمده و چرا باید آن را به حساب فلانی واریز کنی. تراکنش های خارج از کشور که حتما حساسیت های بیشتری دارد و تا هفت خوان رستم طی نشود مجوز آن صادر نمی شود. وام هم که میزان و سودش مشخص است و حتما جلوی در باید خاله ات را هم به اسم ضامن تحویل دهی. در کنار اینها هم بانک مرکزی ایران با صدور دستورالعمل جدیدی برای تعیین سقف گردش مالی سالانه افراد بانکها را موظف کرده برای مشتریان خود سطح فعالیت مالی تعیین و سقف تراکنشها را بر اساس آن کنترل کنند. خب با این حجم از محدویت ها و مراقبت های بانکی برای مردم عادی در ایران پس چگونه عده ای میلیاردها دلار پول جابجا می کنند و هیچ مشکلی هم در این مورد ندارند. گیر دلارهاست یا آدمها ؟ چرا آنها می توانند اما مردم عادی نمی توانند ؟
در بحث پول شویی یا رانت و اختلاس و دزدی های نجومی کجا می توان رد پای یک آدم معمولی را پیدا کرد. آدمی که به هیچ جا وصل نباشد و با کسی هم در مناصب قدرت زد و بند نکند. در پرونده های مرتبط به آقا زاده ها کجا می شود نام و نشانی از یک فرزند راننده ی تاکسی دید. یا پسر یک معلم ساده. یا کارگر معمولی در یک قالیشویی. یا دست فروش داخل مترو. هیچ کجا اینها نیستند. جز همان ویران سرایی که هر روز ضعیف تر ؛ خوارتر ؛ فقیرتر و بیچاره تر می شوند. همان هایی که حسرت گوشت و مرغ و برنج دارند و غالبا لباس هایشان وصله دار است. اما شرف شان گرانبهاست و قیمت ندارد. اما در کنار اینها آنهایی که مثل نقل و نبات دلار می بلعند و رانت و اختلاس دارند ؛ همه فرزندانِ مسئولان بلند پایه ی مملکت اسلامی اند که مردم را به قناعت و ساده زیستی و زندگی در شعب ابی طالب سفارش می کنند. تجویز اشکنه و نان و ماست می دهند و قرار است دسته دسته از مردم بی نوا را در قالب کاروان های معنوی راهی بهشت کنند. به قول شروین : این بهشت اجباری.
همین حالا مرکز ضد تروریسم اسرائیل فهرستی طولانی از کیف پولهای مرتبط با برخی سران ایران را منتشر کرده که در آن سی و نه والت با یک و نیم میلیارد دلار موجودی تتر مسدود شده. در همین کشورهای همسایه فقط خدا می داند چقدر دلار و کیف پول توی بانک ها خوابیده که قرار است به زودی به بانک های سوئیس یا آمریکا سرازیر شود. چقدر دلار در معاملات تجاری از ایران توسط مسئولان و فرزندان شان خارج می شود که هیچ نهادی نظارت آن را در برنامه ندارد. تترها ؛ کیف پول های ارزی ؛ دلارها ؛ یوروهای بسته بندی شده و در کنار آنها سکه و طلا. کاش می شد آمریکا همان قدر که هیئت ایرانی را در مجمع سازمان ملل متحد محدود کرد و نگذاشت دلارها را به بازارهای نیویورک ببرند و چمدان های سوغاتی را با کامیون در تهران جابجا کنند ؛ جلوی حساب های میلیاردی مسئولانِ ایرانی را چه در آمریکا و چه در هر جای دیگری می بست و آنها را بلوکه و مسدود می کرد. دلارهایی که حاصل دسترنج و عرق ریختن و زحمت و رنج نیست. که برآیندِ خیانت و چپاول و تاراجِ سرمایه های یک ملت است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع