دکتر امیر حسن یعقوبی روشن عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : اقتصاد اين روزهاي ايران ديگر آدرس درستي ندارد يك بي راه به تمام معنا كه انگار در جزيره سرگرداني دور و حول يك لجبازي در بي عقلي يكسري كج فهم خيال پرداز كه توهم بسيار هم دارند منتظر بحران بعدي نشسته ايم ،آنقدر توهم بالا رفته كه ديگر نه صداي خرد شدن استخوان هاي مردم را مي شوند و نه خالي شدن سفره مردم را مي بينند .
كور و كر بودن اين جماعت ديگر مسجل شده و مصداق كامل مرغ يك پا دارد پا روي خرخره تمام ملت گذاشتند كه واي و داد و بيداد كه تعامل سازنده نيست و ما ادامه مي دهيم تا از كربلا به قدس برسيم و آخر هم نرسيديم و نديديم و نخواهيم ديد اين توهمات ذهني كه اين توهم زدگان به ريش ملت بخت برگشته كه همچون رقص بسمل در حال چرخيدن هستن مي خندند .
نقل است كه در گذشته بسيار دور وقتي سر از تن جدا مي كردند روغن داغ بر روي گردن بخت برگشته سر از تن جدا شده ريخته و چون قلب پمپاژ خون داشت طرف رقص كنان در حال تكاپو بود تا به مرحله جان دادن مي رسيد و بر خاك مي افتاد.
امروز ما هم با سر كنده شده و روغن داغ ريخته شده در حال چرخيدن هستيم كه به زودي به خاك سياه خواهيم نشست و مصداق كامل دير و زود داره ولي سوخت و سوز نداره خواهيم شد ،كه يك اتفاق قطعي و حتمي است آن هم سقوط اقتصاد ايران كه همانند تشتي از بالاي بام افتاده و حالا بعد سير مسافتي آن تشت به زمين خوره و صداي مهيبي داده و در حال حاضر قراضه شده و ديگر قابل تعمير نيست.
به اعتقاد من مي بايست فقط نظاره گر بود تا ديد مات شدن اين مغزهاي كوچك زنگ زده كه كشتي را سوراخ كرده اند كجا همه ما را غرق خواهند كرد و عزيزان توصيه مي كنم اميد نداشته باشيد تكيه چوبي اماده كنيد كه فقط بتوانيد در دل طوفان زده دريا به اميد خداوند متعال بعد در هم شكستن اين كشتي فرسوده خود را به ساحل امني برسانيد در غير اينصورت همه با هم غرق خواهيم شد و در دل تاريخ مدفون خواهيم گشت و مي نويسند كه چه ها كرده اند و چه ها مي كنند با اين كشتي فرسوده كه پوسيده و ديگر مجالي براي تعمير آن باقي نمانده است.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع
یک پاسخ
دقیقا سونامی تورم و رکود و بحران در راه است