آیا ترامپ آخرین شانس شکست است؟

حمید آصفی با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : جمهوری اسلامی بار دیگر به بازی همیشگی‌اش برمی‌گردد: مذاکره‌ی محرمانه، نفی علنی و بازی با عواطف مردم. با بازگشت احتمالی ترامپ به کاخ سفید، زمزمه‌های مذاکره دوباره شنیده می‌شود؛ پزشکیان مذاکره را مطرح می‌کند، عراقچی شرایط می‌گذارد و شریعتمداری با کیهانش مذاکره را محکوم می‌کند. این سناریوی تکراری ۴۶ ساله، بارها به ضرر منافع ملی تمام شده است.

 تکرار شکست

این بار اما، نگاه به این بازی از زاویه‌ای دیگر است. نه از منظر طرفداران و مخالفان حاکمیت، بلکه با توجه به واقعیت‌های سیاسی و پیامدهای گذشته. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه مذاکرات استراتژیک بر مبنای منافع ملی با آمریکا انجام نداده است. با توجه به سابقه این حکومت در مذاکرات بین‌المللی، به نظر می‌رسد اگر مذاکرات آینده با ترامپ باز هم مذاکرات تاکتیکی و گرک میش بازی باشد، به همان سرنوشت دچار شود.

 از دست رفتن کارت‌های برنده

درست است که جمهوری اسلامی در حال حاضر کارت برنده‌ای چندانی در دست ندارد، اما هنوز فرصت‌هایی وجود دارد که می‌تواند از آن‌ها بهره‌برداری کند. اگر جمهوری اسلامی با پذیرش تغییرات ساختاری بنیادی و ایجاد آشتی ملی، تنش‌زدایی با جامعه را در دستور کار قرار دهد، می‌تواند به نوعی از برداشتن موانع داخلی در جهت مذاکرات آتی با دست پر تر اقدام کند.

همچنین، جمهوری اسلامی می‌تواند با پیشبرد شعارهایی مانند “ترک مخاصمه با اسرائیل”، به‌عنوان یک پشتوانه در مذاکرات آتی خود استفاده کند. این رویکرد می‌تواند به ارتقای تصویر جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی و تقویت پایه‌های اقتصادی و اجتماعی در داخل کمک کند. با پذیرش سیاست‌های سازنده و تنش‌زدایی، این حکومت ممکن است به نوعی از حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دست یابد.

 مذاکرات تاکتیکی، شکست استراتژیک

اگر مذاکرات با ترامپ بدون رویکرد استراتژیک و تنها با جنبه‌های تاکتیکی برگزار شود، اروپا و نه آمریکای ترامپ زیر بار این بازی‌های تکراری نخواهند رفت. از دست رفتن قدرت نفوذ منطقه‌ای و فقدان کارت‌های برنده مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی را در موقعیتی بسیار ضعیف قرار خواهد داد، مگر اینکه به ساختارهای جدید که دربالا اشاره شد««تغییرات ساختاری ـبنیادی با آشتی ملی»» واقعی و رویکردهای سازنده روی بیاورند.

 رویکرد استراتژیک، بدون بازی‌های تکراری

به‌جای تکرار این بازی‌های سیاسی، ضرورت تغییری اساسی در رویکرد به روابط بین‌المللی احساس می‌شود.مردم ایران سزاوار پیشرفتی است که فقط با فراتر رفتن از این بازی‌های خطرناک و بهبود بنیادی شرایط داخلی و بین‌المللی قابل دسترسی است. آینده‌ای که به‌جای بحران و شکست، مشارکت و پیشرفت را به دنبال داشته باشد، آیا جمهوری اسلامی تن به این جراحی های بنیادی خواهد داد؟ من به شخصه ناامید و بدبینم و امیدوارم که اشتباه کنم!

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − 11 =