مغالطه تاثیر گرانی ارز در افزایش صادرات

مغالطه غلطی در اقتصاد ایران وجود دارد که منشأ مشکلات بسیاری برای کشورمان شده است؛ مبتنی بر این مغالطه گفته می‌شود هر نوع «افزایش در نرخ ارز» باعث «افزایش آمارهای صادرات» کشور شده و منشأ شکل‌گیری ارزش افزوده قابل توجه برای کشور می‌شود. بارزترین نمونه از این دست تحلیل‌های بعضا اشتباه در زمان دولت قبل رسما مطرح شد، زمانی که رییس دولت وقت اعلام کرد مشاوران و اقتصاددانان دولتش توصیه کرده‌اند نرخ ارز را بالا ببرد تا صادرات کشور افزایش یابد!!! اما اگرچه نرخ ارز در آن برهه رشد فزاینده‌ای پیدا کرد اما آمارهای صادراتی ایران، هرگز با رشد همراه نشدند. باید توجه داشت این حرف که رشد نرخ باعث افزایش صادرات می‌شود در یک اقتصاد با شرایط نرمال امکان تحقق دارد نه در اقتصادی مانند اقتصاد ایران که تصمیماتش باری به هر جهت و غیرکارشناسی و نامشخص است. اصلا بیایید از زاویه‌ای دیگر به بحث ورود کنیم، یعنی تحریم‌ها و محدودیت‌ها و انسدادها را کنار گذاشته و از دایره تحلیل‌ها خارج کنیم، یعنی فرض بگیریم ایران اساسا تحریم نیست! در یک چنین شرایطی بررسی کنید، مهم‌ترین محصولات تولیدی ایران برای صادرات چه محصولاتی هستند؟

به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل  ، مبتنی بر آمارهای دقیق به شما می‌گویم، ۸۳ درصد صادرات ایران به جهان پیرامونی، شامل مواد خام یا نیمه خامی است که بر پایه نفت یا بر پایه معدن و موارد اینچنینی تولید می‌شوند. تولید این نوع محصولات، یعنی قیمت رقابت در بازارها و… مرتبط با پول ملی کشورمان نیست. بلکه قیمت‌های جهانی در این زمینه‌ها وجود دارند و ایران نقشی در نرخ‌گذاری آنها ندارد که صادرات آنها بخواهد در تقویت پول ملی ایران تاثیری داشته باشد. در این سرزمین سال‌هایی مثل سال‌های ۹۱ و ۹۲ خورشیدی وجود داشته که نرخ ارز در ایران بالا رفته و ارزش پول ملی ایران تا ۳ برابر کاهش یافته، آما ایا صادرات ایران در این برهه به اندازه ۱۰درصد هم رشد داشته است؟ خیر؛ در سال ۹۷ و ۹۸ باز هم ارزش پول ملی ایرانیان از حدود ۳۵۰۰ تومان به محدوده ۱۵ هزار تومان و بالاتر رسیده است. یعنی ۵ برابر رشد داشته، آیا این نوسانات تاثیری در نرخ محصولات صادراتی ایران یا میزان صادرات ایران داشته؟ باز هم پاسخ خیر است. ماجرای تمام شده نیست و این روند تا سال‌های اخیر هم ادامه داشته است. پس از حضور دولت سیزدهم از سال ۱۴۰۰ تا امروز که این یادداشت نوشته می‌شود، نرخ ارز از بازه قیمتی زیر ۲۰ هزار تومان به حدود ۶۰ هزار تومان رسیده است. آیا نرخ، حجم و سهم صادراتی ایران بالا رفته است؟ همچنان خیر! واقع آن است که گزاره‌هایی که در همه جهان در دانشگاه‌ها و محافل آکادمیک مطرح می‌شود، در ایران عیان بوده و مردم و فعالان اقتصادی آن را با گوشت و پوست و استخوان خود درک می‌کنند. همه این بلایا بر سر ایران آمده و ما آنها را تجربه کرده‌ایم. باید دید چرا این وضعیت در اقتصاد ایران وجود دارد؟ همان طور که اشاره کردم، اولا نوع صادرات ایران که شامل مواد خام و محصولات انرژی است باعث می‌شود محصولات ایرانی نتوانند تاثیری در بازارهای صادراتی داشته باشند.
دوم اینکه اصولا اتفاقی که برای نرخ ارز ایران می‌افتاد، موضوعی نیست که در اثر سیاستگذاری‌های راهبردی و معقول دولت رخ داده باشد. یعنی این طور نیست که نظام تصمیم‌سازی‌های کشور برنامه‌ریزی کرده و بگوید مثلا ۱۰ درصد ارزش پول ملی ایران کاهش می‌یابد تا صادرات تقویت شود. مساله این است که کاهش‌هایی که در ارزش پول ملی ایران رخ می‌دهد، بالای ۱۰۰ درصدی و ۴۰۰ درصدی و ۵۰۰ درصدی است. این نوع نوسانات در حوزه سیاستگذاری بیشتر به جنون شبیه است تا راهبردهای عاقلانه. ضمن اینکه اساسا در این نوسانات ما نقشی نداشته‌ایم. کشورهای ثالثی اجازه نداده‌اند ایران نفت بفروشد، ارزش پول ملی ما افت کرده است. اجازه نداده‌اند، کشتی‌های ایران در بنادر جهان پهلو بگیرد، نرخ ارز بالا رفته است! ما را تحریم کرده‌اند و شرکت‌های بیمه از بیمه ما استنکاف کرده‌اند، ارزش پولی ملی ما سقوط کرده است! همه این گزاره‌ها ناشی از مباحث اقتصادی داخلی نیست و متاثر از رویکردها سیاسی، امنیتی و مسائل نظامی است. با این رویکردها نمی‌توان گفت که کاهش ارزش پول ملی باعث رشد صادرات می‌شود یا نمی‌شود؟ مگر ما هدف‌گذاری یا راهبردی تدارک دیده‌ایم که بخواهیم دستاوردی از آن استخراج کنیم؟

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − 4 =

پربازدیدترین ها