«فروغ آگاهی» و «دروغ دُژآگاهی».فرگرد۱۹۵۸

«اهورای مهر» از «ورای سپهر»

در هر «پگاه سپید» با «نگاه امید»سرمی‌کشد.

تا با «شور بدرخشد» و همه جا را «نور ببخشد».

ولی شب با «تودۀ تباه» و «سودۀ سیاه»،

به «سختی می‌خروشد»و با «شوربختی می‌کوشد»

همچنان با «سُلطۀ خویش»،«سلطان تشویش»را

با «خیرگی» بر جهان «چیرگی» بخشد.

شب نمی‌تواند «زوال خویش»را به «روال پیش» بپذیرد.

او نمی‌داند که یک «نُقطۀ نور آگاهی»می‌تواند

به «سُلطۀ سور سیاهی»پایان دهد.

هر خودکامه نیز «ستم‌پیشگی» را «همیشگی»می‌پندارد.

او نمی‌فهمد«چیرگی شب» و «خیرگی جاه‌طلب»هردو رفتنی‌اند.

تابش نخستین «فروغ آگاهی» به عمری «دروغ دُژآگاهی»پایان می‌بخشد.

«یورش مرگ سلطان»چون «ریزش برگ خزان»است.

«دوخت‌ودوز»دارد،ولی «سوخت‌وسوز»ندارد!

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

سوده: ساییده‌شده،نرم‌شده

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − 14 =

پربازدیدترین ها