فردریک کبیر

گفت: دیروز برای انجام کاری توی صف یکی از ادارات بودم. یک ساعت معطل شدم تا نوبت من شد. ناگهان یکی از بستگان آن مسئول تازه از راه رسید. مسئول،کار...