اقتصاددان : بادِ سرد ابتدای پاییز در دشتهای ترکمن صحرا میپیچید و سایهٔ تپههای شنی روی جادۀ منتهی به گنبدکاووس آرام آرام کش میآمد. من در سفری بودم برای یافتن «ریشهها»؛ پرسشی قدیمی که بارها در ذهنم تکرار شده:
قوم کایی، ترکهای ایرانی که گفته میشود روزی نیمۀ اروپا را درنوردیدند، چه کسانی بودند و ردّشان امروز کجاست؟
برای یافتن پاسخ، قرار دیداری گذاشتم با دکتر حجت بقایی؛ پژوهشگر، مشاور تحقیق و توسعه، و کسی که سالها روی مسیرهای قوممهاجرتهای آسیای میانه تا آناتولی مطالعه کرده است.
گفتگوی ما در یک مهمانسرای قدیمی نزدیک برج قابوس آغاز شد…
خبرنگار : دکتر بقایی، نام «قوم کایی» در روایتهای تاریخی مبهم است. گاهی آنها را ریشهٔ برخی سلسلههای ترک میدانند، گاهی مهاجرانی ایرانیتبار. واقعاً این قوم چه جایگاهی در تاریخ دارند؟
دکتر بقایی: درست است، نام «کایی» یا «قایی» (Kayı) در منابع مختلف، روایتهای متفاوتی دارد. اما اگر بخواهم خلاصه بگویم:
کاییها شاخهای از اوغوزها بودند؛ اوغوزهایی با ریشه و پیوندهای عمیق ایرانی، که زبانشان آمیختهای از عناصر ایرانیِ شرقی و ترکی باستان بود.
این قوم از آسیای مرکزی به غرب مهاجرت کردند و بعدها برخی روایتها آنها را نیای ایلهایی دانستهاند که در شکلگیری دولتهای بزرگ در آناتولی نقش داشتند.
خبرنگار : پس آنها همانهایی هستند که بعدها در تاریخ اروپا هم دیده میشوند؟
دکتر بقایی: به شکل مستقیم نه، اما بازماندگان و شاخههای فرهنگی ـ زبانیِ مرتبط با کاییها در موجهای مهاجرتی بزرگ قرون میانه، به آناتولی و حتی بالکان رسیدند. نفوذشان فرهنگی بود؛ شیوهٔ کوچ، ساختار اجتماعی، و حتی برخی نشانههای هویتی.
اینها همان جریانهایی هستند که بعدها در ذهن مردم، بهصورت «ترکانی که اروپا را گشودند» بازتاب پیدا کرد.
خبرنگار: جالب است… اما سؤال اصلی من از اینجا شروع شد: آیا ممکن است ردّی از آن قوم، یا اقوام خویشاوندش، امروز در ترکمنصحرا و گنبدکاووس باشد؟
دکتر بقایی (لبخند میزند و به دوردست نگاه میکند):
این منطقه پر از ردّ پای اقوام است؛ از یَموت و گوکلان گرفته تا شاخههای قدیمیتر.
شبکهٔ پیوندی میان ترکهای ایرانی، ترکمنها، اوغوزهای باستان و حتی طوایف محلی آنقدر پیچیده است که نمیتوان خط مستقیمی کشید و گفت «اینها همان کاییاند».
اما شباهتهای فرهنگی، نامهای طایفهای، ساختارهای اجتماعی، و حتی الگوهای کوچ قدیمی نشان میدهد که اینجا، یعنی همین جایی که ایستادهایم، بخشی از آن مسیرهای مهاجرتی گذشته بوده است.
خبرنگار: پس یعنی اگر دنبال ریشههای قوم کایی باشیم… شاید لازم نباشد تا آناتولی برویم؟
دکتر بقایی: نه لزوماً. بعضی از ریشهها ممکن است همینجا پنهان شده باشند؛ در آواهای محلی، در افسانههای مادربزرگها، در نام یک قبیلهٔ کوچک که کسی دیگر به معنایش فکر نمیکند.
تاریخ همیشه در کتابها نیست؛ گاهی در صحرا دفن شده.
گفتگو که تمام میشود، همراه دکتر بقایی در میان تپههای کمارتفاع حرکت میکنیم. باد بوی اسب و علف را با خود میآورد.
او به افق اشاره میکند و میگوید:
دکتر بقایی: «این مسیر، قدیمیتر از آن است که فکر میکنیم. اقوامی از شرق و غرب از این نقطه عبور کردهاند. شاید بخشی از راز کاییها همینجاست… نه در کتابها، نه در نظریهها… در همین زمین.»
و من همان لحظه حس میکنم که جستجوی من تازه آغاز شده است.
در گنبدکاووس و ترکمنصحرا، به دنبال ریشههای اقوام میگردم و
کسی نمیداند…
شاید پاسخ درست یک قدم جلوتر است، پشت تپه بعدی، در گفتگوی بعدی، یا در افسانهای که هنوز گفته نشده است.
گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع