واقعیت‌های رشد اقتصادی در ایران

قاعده‌70 در اقتصاد بیان می‌کند که برای دو برابر شدن یک متغیر اقتصادی با نرخ ثابت رشد، تعداد سال‌ها تقریباً برابر با 70 تقسیم بر نرخ رشد سالانه آن متغیر خواهد بود.

قاعده‌ای سرانگشتی در اقتصاد به نام قاعده‌۷۰ وجود دارد که مضمون آن این است: اگر متغیری در اقتصاد نیاز به تحول داشته باشد که طی زمان با نرخ ثابت سالانه رشد کند، آنگاه تعداد سال‌‌هایی که نیاز است صرف شود تا میزان متغیر موردنظر دو برابر شود، تقریبا برابر با ۷۰تقسیم بر نرخ رشد سالانه آن متغیر خواهد بود. برای نمونه، اگر تولید ناخالص داخلی سرانه ایران با نرخ سالانه ۲درصد رشد کند، تقریبا ۳۵‌سال طول می‌‌کشد تا تولید سرانه ایران دو برابر شود. در رابطه با ‌قاعده۷۰، دو نکته وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.

به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان‌صنعت ،  این قاعده به خوبی نشان ‌می‌‌‌دهد تغییرات کوچک در نرخ‌‌های رشد، به ‌شدت می‌‌توانند بر سطوح نهایی مثلا درآمد سرانه اثر بگذارند. اگر نرخ رشد در کشوری برابر با یک‌درصد باشد، دو ‌برابر ‌شدن درآمد در این کشور ۷۰‌سال زمان ‌می‌‌‌‌برد در‌حالی‌که با افزایش نرخ رشد به ۵درصد، این زمان به ۱۴‌سال کاهش خواهد یافت و اگر این نرخ رشد به ۸درصد برسد، حدود ۹‌سال به جای ۷۰‌سال زمان ‌می‌‌برد که درآمد سرانه آن دو برابر شود. این موضوع نشان ‌می‌‌‌دهد ‌اختلافات کوچک طی زمان‌‌های طولانی به شکل مرکب موجب ایجاد شکاف‌‌های فزاینده خواهند شد. دومین نکته این است که مدت‌زمانی که برای دو‌ برابر ‌شدن درآمد نیاز است، تنها به نرخ رشد بستگی دارد و از سطح فعلی درآمد سرانه مستقل است. اگر نرخ رشد درآمد در کشوری ۲درصد باشد، صرف‌نظر از اینکه میزان درآمد اولیه آن چقدر باشد، ۳۵‌سال زمان نیاز است تا میزان درآمد آن دو برابر شود بنابراین  مقوله رشد اقتصادی برای تحول کشورها از منظر ثروت و رفاه بسیار مهم و حیاتی است. با این مضمون، اقتصاد ایران در برنامه‌های توسعه بعد از انقلاب خود همواره رشد‌های اقتصادی بالا و به‌ ویژه از برنامه چهارم توسعه رشد متوسط سالانه ۸‌درصد اقتصادی را هدف قرار داده ‌که در برنامه هفتم توسعه نیز تکرار شده است. اگر اهداف شش برنامه توسعه قبلی بعد از انقلاب و بخشی از برنامه هفتم توسعه در زمینه رشد اقتصادی محقق ‌می‌‌شد، در اواخر سال۱۴۰۴ باید تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت سال‌۲۰۱۵، رقمی حدود ۲۰۴۱‌میلیارد دلار ‌می‌شد یعنی حدود ۵۸/۲۳‌هزار دلار درآمد برای هر ایرانی اما عملکرد اقتصاد ایران براساس مراجع رسمی، رقمی در حدود ۳۳/۴۵۱‌میلیارد دلار را در سال منتهی به ۱۴۰۴ (یعنی درآمد سرانه ۲/۵‌هزار دلاری برای هر ایرانی) گزارش ‌می‌‌دهد که شکاف عظیمی بین اهداف، عملکرد و رفاه مردم اتفاق افتاده است. بنابراین، این یادداشت سه قسمتی  به دلیل اهمیت موضوع به توضیح مفهوم رشد اقتصادی و ملزومات جدید همراه با فناوری‌های روز می‌پردازد تا در سیاستگذاری، هدف‌گذاری و درک مفهوم آتی که در برنامه‌های توسعه ایران مورد توجه و مداقه نبوده کمک کرده باشد.

رشد اقتصادی چیست و چرا اینقدر مهم است؟ آیا در  اقتصاد کشورها رشد اقتصادی درست اندازه‌گیری می‌شود؟ تمهیدات دنیا برای اندازه‌‌گیری درست آن چیست؟

کالاها و خدماتی که همه ما به آنها نیاز داریم به‌صورت خودکار وجود ندارند بلکه باید تولید شوند. رشد اقتصادی به معنای افزایش کیفیت و کمیت این کالاها و خدمات است. سلامتی، سرپناه، دسترسی به آموزش، تغذیه، ارتباطات اجتماعی، احترام، صلح، حقوق بشر، محیط زیست سالم و شادی، اینها تنها برخی جنبه‌های بسیاری هستند که در زندگی خود به آنها اهمیت می‌دهیم. در قلب بسیاری از این جنبه‌هایی که برای ما مهم هستند، نیازهایی نهفته است که برای برآورده کردن آنها به کالاها و خدمات خاصی احتیاج داریم. به آنچه برای اهداف ذکرشده در فهرست نیازهای ما لازم است فکر کنید یعنی به خدمات درمانی که پرستاران و پزشکان ارائه می‌دهند، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنید، یا معلمانی که آموزش می‌دهند. در علم اقتصاد، فقر، رفاه و رشد اقتصادی اغلب به‌ صورت پولی سنجیده می‌شوند که رایج‌ترین آن درآمد افراد است. بااین‌حال در حالی که معیارهای پولی مزایای مهمی دارند، یک عیب بزرگ نیز دارند و آن انتزاعی بودن آنهاست. در بدترین حالت، معیارهای پولی مانند تولید ناخالص داخلی سرانه چنان انتزاعی هستند که فراموش می‌کنیم در واقع درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم یعنی دسترسی مردم به کالاها و خدمات. یکی از دلایلی(دقت شود که اشاره می‌شود یکی از دلایل) که در اهداف برنامه‌های توسعه ایران هم اهداف بسیار آرمانی بدون توجه به ماهیت آن لحاظ شده هم می‌تواند انتزاعی بودن آن برای سیاستگذاران باشد که باعث شده بدون توجه به عمق مفهوم رشد اقتصادی، اهداف بزرگ و آرمانی در برنامه‌های توسعه به شکل متمادی تکرار شود. هدف این گزارش نشان دادن اهمیت ماهیت رشد اقتصادی و نحوه‌ ارتباط معیارهای پولی انتزاعی با شرایط واقعی زندگی مادی مردم در بین مناطق جهان و در طول تاریخ است:

– در قسمت اول توضیح داده می‌شود که رشد اقتصادی چیست و چرا اندازه‌گیری آن دشوار است.

– در قسمت دوم به بررسی مزایا و معایب چندین شاخص رشد می‌پردازیم تا ببینیم چگونه این شاخص‌ها تغییرات در شرایط مادی زندگی مردم را نشان می‌دهند.

– در قسمت سوم با توجه به تحولات فناوری به خصوص فناوری دیجیتال و هوش‌مصنوعی تمهیدات روز دنیا در این‌باره بازگو می‌شود.

اولین سوال می‌تواند این باشد که کالاها و خدماتی که از آنها صحبت می‌کنیم چیستند؟ همین حالا اطراف خود را نگاه کنید. بسیاری از چیزهایی که می‌بینید محصولاتی هستند که توسط شخصی تولید شده‌اند تا شما بتوانید از آنها استفاده کنید: شلواری که پوشیده‌اید، دستگاهی که این یادداشت را روی آن می‌خوانید، برقی که آن را تامین می‌کند، مبلمان اطراف شما، توالتی که در نزدیکی شماست و سیستم فاضلابی که به آن متصل است، اتوبوس، مترو، خودرو یا دوچرخه‌ای که با آن به مقصد خود رسیده‌اید، غذایی که صبحانه خورده‌اید، داروهایی که هنگام بیماری دریافت خواهید کرد، هر پنجره‌ای در خانه‌ شما، هر پیراهنی در کمدتان و هر کتابی در قفسه‌ کتابخانه شما قرار دارد. در گذشته بسیاری از این محصولات وجود نداشتند. اکثریت مردم به ابتدایی‌ترین کالاها و خدماتی که نیاز داشتند، دسترسی نداشتند. یک مطالعه‌ اخیر درباره‌ تاریخ فقر جهانی تخمین می‌زند که تنها دو قرن پیش تقریبا سه‌چهارم مردم جهان «توانایی تامین یک فضای کوچک برای زندگی، غذایی که باعث سوءتغذیه نشود و حداقل گرمایش مورد نیاز» را نداشتند. اگر نگاهی به تاریخ آخرین مورد از فهرست بالا یعنی «کتاب‌ها» بیندازیم تصویر واضحی از هدف ما را ارائه می‌دهد. چند قرن پیش تنها راه تولید یک کتاب این بود که یک کاتب آن را کلمه به کلمه با دست رونویسی کند. فرآیند تولید کتاب بسیار کند بود؛ تولید یک نسخه کامل از کتب که بیشتر دینی بود حدود هشت ماه کار روزانه‌ یک کاتب را نیاز داشت. این فرآیند آنقدر دشوار و زمان‌بر بود که تنها تعداد بسیار کمی کتاب تولید می‌شد. شکل(۱) برآوردهای مورخان را در سطح دنیا در این‌باره نشان می‌دهد. سپس در قرن پانزدهم، فردی به نام یوهانس گوتنبرگ ایده‌ حروف متحرک را با مکانیسمی که از دستگاه‌های پرس نوشیدنی در زادگاهش می‌شناخت، ترکیب کرد. او دستگاه چاپ را اختراع کرد. گوتنبرگ یک فناوری تولیدی جدید توسعه داد که تحولی اساسی ایجاد کرد. به‌جای صرف ماه‌ها برای تولید یک کتاب، اکنون یک کارگر می‌توانست چندین کتاب را در یک روز تولید کند. با گسترش دستگاه چاپ در سراسر اروپا، تولید کتاب به‌شدت افزایش یافت. کتاب‌هایی که قبلا فقط در دسترس اقلیت بسیار کوچکی بودند، برای افراد بیشتری قابل دسترس شدند. این یک نمونه از چگونگی امکان‌پذیر بودن رشد و تعریف رشد اقتصادی است: افزایش تولید کالاها و خدماتی که مردم برای یکدیگر تولید می‌کنند.

حالا با بررسی تاریخچه کتاب  برای ارائه خدمات به بشر، به فهرستی از کالاها و خدماتی که مردم برای یکدیگر تولید می‌کنند می‌پردازیم. پیش از آنکه به تعریف دقیق‌تری از رشد اقتصادی بپردازیم، مفید است که به دامنه‌ گسترده و شگفت‌انگیز کالاها و خدماتی که مردم تولید می‌کنند، نگاهی بیندازیم. این کار مفید است زیرا شاخص‌های تولید اقتصادی می‌توانند به‌راحتی انتزاعی شوند و این انتزاع باعث می‌شود ارتباط ذهنی خود را با کالاها و خدمات واقعی که این شاخص‌ها درباره‌ آنها صحبت می‌کنند، از دست بدهیم و مطابق با آن اهداف و الزامات افزایش تولید را همانطور که در برنامه‌های توسعه ایران دیده شده متناسب نبینیم. این فهرست یک لیست نهایی و جامع نیست اما کمک می‌کند تا درباره اهمیت فقر و رشد اقتصادی بیندیشم:

در خانه: نور در خانه در شب، سیستم فاضلاب، دوش حمام، جاروبرقی، یخچال، سیستم گرمایش، تهویه مطبوع، برق، پنجره‌ها، توالت، صابون، بالکن یا باغ، آب جاری، آب گرم، قاشق، چنگال و ظروف، کلبه ساده یا حتی یک آپارتمان یا خانه گرم، اجاق گاز، چرخ‌خیاطی، بخاری (که شما را  البته مسموم نکند)، فرش، دستمال توالت، کیسه‌های زباله، ضبط موسیقی یا حتی پخش آنلاین موسیقی و فیلم از سراسر جهان، جمع‌آوری زباله، رادیو، تلویزیون، ماشین لباسشویی، مبلمان، تلفن، موبایل، لپ‌تاپ،  اینترنت، اینستاگرام، چت‌ بات‌های هوش‌مصنوعی و یک تختخواب راحت و اتاقی برای خود.

مواد غذایی: نیاز اساسی‌ترین انسان‌ها داشتن غذای کافی است. در بخش زیادی از تاریخ بشر، درصد بالایی از مردم از گرسنگی رنج برده‌اند و هنوز هم میلیون‌ها نفر این مشکل را دارند اما همچنین به یک رژیم غذایی متنوع‌تر و غنی‌تر نیاز داریم تا همه‌ مواد مغذی مورد نیاز بدنمان را دریافت کنیم. متاسفانه میلیاردها نفر هنوز از کمبود ریزمغذی‌ها رنج می‌برند. علاوه بر این به آب آشامیدنی سالم، بازارها و فروشگاه‌های مطمئن با طیف گسترده‌ای از کالاها، مواد غذایی که کمتر باعث مسمومیت شوند (مانند شیر پاستوریزه)، ادویه‌ها، چای و قهوه، وسایل آشپزخانه و مواد اولیه‌ مفید (از یک کیسه آرد گرفته تا سوپ‌های کنسروی یا ماست)، شکلات و شیرینی، میوه‌ها و سبزیجات تازه، نان، غذای بیرون‌بر یا امکان رفتن به رستوران، روش‌هایی برای جلوگیری از فاسد شدن غذا (از زنجیره سرد حمل‌ونقل مواد غذایی تا سلفون برای بسته‌بندی آنها)، نوشیدنی‌ها، کودهای شیمیایی (بسیار مهم) و تراکتورها برای کار در مزارع نیاز داریم.

دانش: آموزش از مقطع ابتدایی مهدکودک‌ها تا دانشگاه، کتاب‌ها، داده‌هایی که به ما کمک می‌کنند دنیای اطراف خود را درک کنیم، روزنامه‌ها، ماهوارها، اینترنت و یوتیوب، آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و دانش علمی برای درک خود و جهان پیرامون.

زیرساخت‌ها: حمل‌ونقل عمومی با اتوبوس، مترو و قطار، جاده‌ها، جاده‌های آسفالته، هواپیماها، پل‌ها، خدمات مالی (شامل حساب‌های بانکی، دستگاه‌های خودپرداز و کارت‌های اعتباری)، شهرها، شبکه‌ای از کارگران ماهر که مشکلات را حل می‌کنند، خدمات پستی (که به‌سرعت تحویل می‌دهد)، پارک‌های ملی، نظافت خیابان‌ها، استخرهای عمومی

(حتی استخرهای خصوصی)، سدها، آتش‌نشانی، پارک‌ها، خرید آنلاین، پیش‌بینی‌های آب‌وهوا و سیستم مدیریت پسماند.

ابزار و فناوری‌ها: مداد، خودکار و کاغذ، چمن‌زن‌ها، خودروها، تعمیرکاران خودرو، دوچرخه‌ها، ابزارهای برقی مانند دریل

(حتی دریل‌های شارژی)، ساعت مچی، رایانه و لپ‌تاپ، تلفن‌های هوشمند (با جی‌پی‌اس و دوربین باکیفیت)، امکان ارتباط با دوستان یا خانواده دوردست (یا حتی ملاقات آنها)، جی پی اس، باتری‌ها، تلفن ثابت و موبایل، تماس تصویری، وای فای و اینترنتی که همین حالا از آن استفاده می‌کنید.

خدمات اجتماعی: مراقبان برای افراد معلول، بیمار یا سالمند، محافظت در برابر جرم و جنایت، سازمان‌های غیرانتفاعی که از طریق بودجه عمومی، کمک‌های مالی یا نیکوکاری تامین می‌شوند، بیمه (برای پوشش انواع مختلف ریسک‌ها) و یک نظام حقوقی شامل قضات و وکلایی که اجرای قانون را تضمین می‌کنند، همچنین طیف وسیعی از پرداخت‌های انتقالی وجود دارد که خودشان به‌عنوان خدمات محسوب نمی‌شوند (بلکه انتقالات مالی هستند) اما با افزایش رفاه جامعه بیشتر در دسترس قرار می‌گیرند: مرخصی استعلاجی و مزایای ازکارافتادگی، مزایای بیکاری و توانایی کمک مالی منظم به خیریه‌های موثر.

زندگی و اوقات فراغت: چادرهای مسافرتی، سفر و تعطیلات، تخته‌های موج‌سواری، اسکی، بازی‌های رومیزی، هتل‌ها، زمین‌های بازی، اسباب‌بازی‌های کودکان، دوره‌های آموزشی برای یادگیری سرگرمی‌ها (از نقاشی گرفته تا موسیقی یا دوره‌های آموزشی درباره محیط‌زیست)، یک توپ فوتبال، حیوانات خانگی، سینما، تئاتر یا کنسرت موسیقی، لباس‌ها (حتی لباس‌های راحت و شیک که شما را گرم نگه دارند و از باران محافظت کنند)، کفش‌ها (حتی کفش‌های مخصوص فعالیت‌های مختلف)، تعمیر کفش، قرص‌های ضدبارداری و امکان انتخاب زمان داشتن فرزند، کلاس‌های ورزشی از صخره‌نوردی گرفته تا پیلاتس و یوگا، سیگار (همه کالاهایی که تولید می‌کنیم لزوما برای ما مفید نیستند)، یک ساز موسیقی، دوربین عکاسی و جشن‌هایی برای لذت بردن از زندگی.

سلامت و بهداشت: دندانپزشکان، آنتی‌بیوتیک‌ها، جراحی‌ها، بیهوشی، مراقبت‌های روانی از سوی روانشناسان و روانپزشکان، واکسن‌ها، فاضلاب شهری، آرایشگاه‌ها، ماساژ، ماماها، آمبولانس‌ها، پزشکی مدرن، چسب زخم، داروهای داروسازی، مسواک، نخ دندان (برخی افراد از آن استفاده می‌کنند)، ضدعفونی‌کننده‌ها، عینک، عینک آفتابی، لنزهای تماسی، سمعک‌ها و بیمارستان‌ها از جمله بیمارستان‌های مدرن مجهز به سی‌تی‌اسکن، واحدهای مراقبت ویژه، جراحی قلب، جراحی مغز یا پیوند اعضا.

نیازها و خواسته‌های خاص: بیشتر کالاها و خدمات ذکرشده برای همه‌ مردم مفید هستند اما گاهی مهم‌ترین کالاها و خدمات برای هر فرد، کاملا خاص و شخصی است. ممکن است افرادی دچار حادثه یا بیماری شده باشند یا نیازهای خاص در مقاطع خاص داشته باشند. اگر کسی تصادف کرده و یکی از پاهایش آسیب دیده باشد نیاز به ارائه محصولات خاص دارد بنابراین به محصولاتی نیاز دارد که تا قبل از حادثه هیچ نیازی به آنها نداشت: دو عصای بلند برای راه رفتن و تزریق روزانه رقیق‌کننده‌ خون برای جلوگیری از لخته شدن. پس از شکستن پا، به خدمات پرستاران و پزشکان نیاز است. آنها نیز به تجهیزات پزشکی مانند دستگاه‌های رادیولوژی وابسته هستند. برای بهبودی ممکن است به خدمات فیزیوتراپیست‌ها نیاز داشته باشد. همه‌ ما نیازهای خاص خود را به کالاها و خدمات مشخصی داریم. برخی نیازها ناشی از بدشانسی هستند، مانند یک آسیب. برخی دیگر مربوط به مراحل جدید زندگی هستند مانند نیازهای خاص هنگام تولد فرزند یا مراقبت از سالمندان. برخی دیگر هم ناشی از علایق خاص هستند مانند نیازهای یک ماهیگیر، یک پیانیست یا یک نقاش. همه‌ این کالاها و خدمات به‌طور خودکار ظاهر نمی‌شوند. آنها باید تولید شوند. در گذشته تولید بسیاری از این محصولات صفر بود و حتی ضروری‌ترین آنها به‌شدت کمیاب بودند بنابراین اگر می‌خواهید بدانید رشد اقتصادی چه معنایی برای زندگی شما دارد، به این فهرست باید به‌دقت نگاه کنید. سیاستگذاران ایرانی هم باید به‌دقت به این محصولات نگاه کنند تا هدف‌گذاری درست و الزامات اهداف برنامه‌ها  توسعه را فراهم سازند.

 تعریف رشد اقتصادی چیست؟

چگونه می‌توان رشد اقتصادی را تعریف کرد؟ تعریفی که در بسیاری از منابع منتشر شده و به حدی رایج است که نمی‌توان منبع خاصی را به آن نسبت داد، این است که رشد اقتصادی به معنای «افزایش مقدار کالاها و خدمات تولیدشده به ازای هر نفر از جمعیت در یک دوره زمانی معین» است. تعریف ارائه‌شده در واژه‌نامه آکسفورد تقریبا مشابه است: «رشد اقتصادی به معنای افزایش تولید کالاها و خدمات به ازای هر نفر از جمعیت در یک دوره زمانی مشخص است.‌» تعریف واژه‌نامه کمبریج نیز تفاوت چندانی ندارد:«رشد اقتصادی به معنای افزایش اقتصاد یک کشور یا منطقه، به‌ ویژه در ارزش کالاها و خدمات تولیدشده توسط آن کشور یا منطقه است.» با تلفیق این تعاریف و در نظر گرفتن مباحث گسترده‌تر در ادبیات اقتصادی، تعریف زیر را مکس روزر۲۰۲۵،  پیشنهاد داده است: «رشد اقتصادی به معنای افزایش کمیت و کیفیت کالاها و خدمات اقتصادی تولیدشده در یک جامعه است.» اگر بخواهید تعریف کوتاه‌تری داشته باشید، می‌توان به جای «کالاها و خدمات» از واژه «محصولات» استفاده کرد و به جای اشاره به کمیت و کیفیت به طور جداگانه، از واژه «ارزش» بهره برد. مهم‌ترین تغییر در کمیت زمانی اتفاق می‌افتد که یک محصول جدید از حالت صفر به یک برسد، یعنی از نبودن به تولید برسد. بسیاری از تحولات تاریخی زمانی رخ دادند که کالاها و خدمات جدیدی توسعه یافتند مانند آنتی‌بیوتیک‌ها، واکسن‌ها، رایانه‌ها،تلفن و چت‌بات‌های هوش‌مصنوعی.

کالاها و خدمات اقتصادی چیستند؟

بسیاری از تعاریف رشد اقتصادی به طور کلی به «تولید کالاها و خدمات» اشاره می‌کنند. این امر یکی از چالش‌های اساسی در تعریف و اندازه‌گیری رشد اقتصادی را نادیده می‌گیرد. رشد اقتصادی به همه کالاها و خدمات مربوط نمی‌شود بلکه تنها به زیرمجموعه‌ای از آنها یعنی کالاها و خدمات اقتصادی ارتباط دارد. در تمامی فعالیت‌های روزمره، ما به نوعی در حال تولید کالاها و خدمات هستیم. به‌عنوان مثال، صبح که دندان‌های خود را مسواک می‌زنید و نان تست درست می‌کنید، یک خدمت و یک کالا تولید کرده‌اید اما آیا باید مسواک زدن و تست کردن نان را در تولید اقتصادی یک کشور محاسبه کرد؟پاسخ به این پرسش ساده نیست. باید در جایی مرز مشخصی برای تعریف کالاها و خدمات اقتصادی ترسیم کنیم در غیر این صورت مفهوم «تولید» آنقدر گسترده می‌شود که معنای خود را از دست می‌دهد. اگر این مرز وجود نداشته باشد، هر عمل ساده‌ای حتی نفس کشیدن یا خاراندن بینی به عنوان «تولید خدمات» در نظر گرفته می‌شود. این مرز تعیین‌کننده، «مرز تولید» نام دارد. این مفهوم مشخص می‌کند که کدام کالاها و خدمات را باید در بحث رشد اقتصادی در نظر بگیریم و کدام را نباید جزو تولید اقتصادی محسوب کنیم. برای بسیاری از کالاها و خدمات تردیدی وجود ندارد که آنها از نوع «اقتصادی» هستند اما برای برخی دیگر تعیین اینکه در کدام سمت مرز تولید قرار می‌گیرند، می‌تواند پیچیده باشد. یکی از این موارد پرسش درباره شمول تولید کالاهای غیرقانونی در تولید اقتصادی است. مورد دیگر، تولید درون خانوار است. آیا اگر در حیاط خانه خود گوجه‌فرنگی پرورش دهیم و از آن سوپ تهیه کنیم، باید آن را تولید اقتصادی در نظر بگیریم؟ نویسندگان مختلف و چارچوب‌های اندازه‌گیری گوناگون، پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش‌ها داده‌اند.

ویژگی‌های کالاها و خدمات اقتصادی

برخی ویژگی‌ها می‌توانند در تصمیم‌گیری درباره‌ قرارگیری یک کالا یا خدمت در مرز تولید مفید باشند. کالاها و خدمات اقتصادی آنهایی هستند که قابل تولید بوده و در مقایسه با تقاضا برای آنها کمیاب هستند. این موارد در مقابل کالاهای رایگان مانند نور خورشید قرار دارند که فراوان هستند یا جنبه‌های مهمی از زندگی مانند دوستی‌ها که قابل تولید نیستند. زبان روزمره‌ ما این موضوع را به‌درستی منعکس می‌کند: ما خورشید یا دوستی‌های خود را به‌عنوان یک کالا یا خدمت تولیدی در نظر نمی‌گیریم. یک کالای اقتصادی یا خدمت اقتصادی راه‌حلی است که مردم برای حل یک مشکل به یکدیگر ارائه می‌دهند و از این‌رو توسط مصرف‌کننده‌ آن مفید تلقی می‌شود. ویژگی دیگر که در تعیین اقتصادی بودن یک محصول کمک می‌کند، «واگذاری‌پذیری» (Delegability) است. یک فعالیت زمانی در معنای اقتصادی تولید محسوب می‌شود که بتوان آن را به فرد دیگری واگذار کرد. بسیاری از کالاها و خدماتی که قبلا به آنها اشاره شد، این ویژگی را دارند اما نفس کشیدن شما به عنوان مثال این ویژگی را ندارد. از آنجا که کالاهای اقتصادی در مقایسه با تقاضا برای آنها کمیاب هستند، تلاش انسانی برای تولید آنها ضروری است. به همین دلیل یک تعریف کوتاه‌تر برای رشد اقتصادی این است: «رشد اقتصادی افزایش در تولید آن دسته از محصولاتی است که مردم برای یکدیگر تولید می‌کنند.» بیشتر کالاها و خدماتی که پیشتر فهرست شده‌اند، بدون تردید از نوع اقتصادی هستند از لامپ‌ها و مبلمان در خانه شما گرفته تا جاده‌ها و پل‌هایی که خانه شما را به سایر نقاط متصل می‌کنند. این موارد کمیاب هستند، باید توسط کسی تولید شوند، واگذاری‌پذیر هستند‌ و توسط مصرف‌کنندگانشان مفید تلقی می‌شوند. بسیاری از دشواری‌های موجود در تعریف مرز تولید ناشی از تلاش برای قابل مقایسه کردن شاخص‌های تولید اقتصادی است. یک مثال مشخص از این چالش‌ها را می‌توان در بخش مسکن مشاهده کرد: فرض کنید دو کشور وجود دارند که از هر نظر یکسان هستند، به‌جز یک مورد مثل مالکیت مسکن. در کشور «الف»، همه افراد خانه‌هایشان را اجاره می‌کنند و مجموع اجاره‌های سالانه ۲۰‌میلیارد دلار است. در کشور«ب»، همه افراد صاحب‌خانه هستند و هیچ‌کس اجاره‌ای پرداخت نمی‌کند. بدیهی است که ارائه‌ مسکن یک خدمت اقتصادی محسوب می‌شود اما اگر تنها معاملات پولی را در نظر بگیریم، این تصور نادرست به وجود می‌آید که ارزش کالاها و خدمات در کشور«الف»، معادل ۲۰‌میلیارد دلار بیشتر از کشور«ب» است. برای جلوگیری از چنین خطای اندازه‌گیری، در حساب‌های ملی، «ارزش اجاره‌ای برآوردشده برای خانه‌های شخصی» در نظر گرفته می‌شود. در مثال بالا ارزش اجاره‌ای برآوردشده برای کشور«ب» نیز ۲۰میلیارد دلار محاسبه می‌شود، تا نشان داده شود که سطح رفاه در این دو کشور برابر است.

به طور کلی، شاخص‌های حساب‌های ملی (مانند تولید ناخالص داخلی) شامل کالاها و خدمات غیر بازاری مهمی هستند که در اندازه‌گیری درآمد خانوارها لحاظ نمی‌شوند. GDP نه‌تنها شامل خدمات مسکونی ناشی از مالکیت شخصی مسکن است بلکه بسیاری از کالاها و خدمات ارائه‌شده توسط دولت و موسسات غیرانتفاعی را نیز در بر می‌گیرد.

چگونه می‌توان رشد اقتصادی را اندازه‌گیری کرد؟

بحث‌های پیرامون رشد اقتصادی اغلب بسیار گیج‌کننده هستند و افراد معمولا به شکلی ناهماهنگ با یکدیگر صحبت می‌کنند. دلیل اصلی این سردرگمی این است که تعریف رشد اقتصادی با نحوه اندازه‌گیری آن در هم آمیخته می‌شود.در حالی که تعریف رشد اقتصادی نسبتا ساده بوده، اندازه‌گیری آن بسیار دشوار است.

در بدترین حالت شاخص‌های اندازه‌گیری رشد با خود تعریف رشد اشتباه گرفته می‌شوند. معمولا رشد اقتصادی را بر حسب افزایش درآمد یا تولید ناخالص داخلی سرانه تعدیل‌شده با تورم اندازه‌گیری می‌کنند اما باید توجه داشت که این شاخص‌ها تعریف رشد اقتصادی نیستند.همانطور که امید به زندگی، صرفا یک معیار برای سنجش سلامت جمعیت است و نه تعریف آن. برای درک دشواری اندازه‌گیری رشد، لحظه‌ای تصور کنید که چگونه می‌توان آن را اندازه‌گیری کرد. چطور می‌توان تعیین کرد که کمیت و کیفیت تمامی کالاها و خدمات اقتصادی تولیدشده در یک جامعه طی زمان افزایش یافته یا کاهش یافته است؟

چالش‌های سنجش رشد اقتصادی

برای یافتن یک معیار مناسب، باید حجم عظیمی از اطلاعات مرتبط را در یک شاخص خلاصه کرد. همانطور که در تصویر مفهومی بالا این موضوع نشان داده شده است، ابتدا باید مقدار و کیفیت تمامی کالاها و خدمات تولیدشده را اندازه‌گیری کرد و سپس راهی برای تجمیع تمامی این اندازه‌گیری‌ها در یک شاخص کلی یافت. مهم نیست که چه معیاری را برای این کار پیشنهاد می‌کنید، همیشه مشکلات و محدودیت‌هایی در هر روشی وجود خواهد داشت. در بخش بعدی یادداشت، چهار روش ممکن برای اندازه‌گیری رشد اقتصادی را معرفی کرده و داده‌هایی را برای هر یک ارائه می‌شود تا نشان داده شود که هرکدام چگونه می‌توانند ما را در درک تاریخ شرایط مادی زندگی راهنمایی کنند.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × چهار =