جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : کار را که به دشواری و مرارتِ بسیار تمام می کنند می مانند خودشان و آثار جرم و خون هایی که روی زمین ریخته. خون ها را می شود شست اما جنازه را نه. سر به نیست کردن جنازه ها در هر قتلی نخستین اقتضای عقل است ورنه جنازه به راحتی لو می رود و قاتل یا قاتلین به دام می افتند. اما گم و گور کردن جنازه ها به این راحتی هم نیست. آن هم در شهر شلوغی مثل تهران یا حتی کرج. جنازه پرنده نیست یا سگ و گربه ای که در تصادف له شده باشند و کمی با حفر زمین در خاک پنهان شوند. دفن جنازه یا مخفی کردن آن تلاشی سنگین و طاقت فرسا می خواهد که گاهی از سر بخت و اقبال بد لو می رود و قاتل را رسوا می کند و گاهِ دیگر تا مدتها اثری از جنازه یافت نمی شود و قاتل توی شهر جولان می دهد. توی پارک می نشیند ؛ تخمه می خورد ؛ سیگار می کشد و توی کافه قهوه می نوشد. بی آن که هیچ نگاهی او را قاتل یا جانی ببیند. تنها مدرکی که می تواند روزی رازهای آنها را فاش کند کشف جنازه هایی ست که در جایی غیر قابل دسترس به گمان قاتل یا قاتلین گم و گور شده اند. مثل همین سد کرج که بعضی ها را وسوسه می کند تا جنازه ها را درون آن انداخته و تا مدتها از دید قانون مخفی شوند.
حالا با خبری مهم از خشک شدن سد کرج خبری بسیار مهم تر منتشر شده تا رازهای مگوی بعضی ها را پس از مدت ها پنهان کاری فاش کند و پرده از جنایت های مخوف بردارد. سد کرج از تابستان امسال دچار افت شدید ذخیره ی آب شد و در حالی که آب حتی به زیر توربین های تولید برق هم رسید خشک شدن این سد بزرگ را به نمایش گذاشت تا نشان دهد سدی که روزگاری تمامِ امید مردم تهران و کرج بوده حالا بی آب شده و شهروندان از این سد آبی دریافت نخواهند کرد. به عبارت قابل فهم تر یعنی سد کرج کاملا خشک شده است. اما این تنها یک بخش تراژدی تلخ سد است. آن روی سکه پیدا شدن جنازه هایی بی نام و نشان است که داخل سد انداخته شده اند. پیکرهایی کوچک و بزرگ زن یا مرد و پیر و جوان که عمدتا با دست و پای بسته و در پوشش هایی همچون پلاستیک ؛ فرش و یا موکت و حتی برهنه در این سد رها شده اند. جنازه هایی که در عمق چند ده متری سد کاملا متلاشی شده و شناسایی آنها را بسیار دشوار کرده. گرچه با انتشار این خبر که هنوز راستی آزمایی نشده و مشخصا تعداد دقیق را نگفته ؛ اما هنوز مقامات قضایی و امنیتی در باره هویت و علل مرگ آنها اطلاع رسانی دقیق نکرده اند و هیچ توضیحی هم نداده اند.
مشخصا در بین جنازه هایی که در داخل سد انداخته شده اند آنهایی که دورشان طناب پیچیده شده و لای فرشِ کهنه ؛ پلاستیک یا موکت قرار گرفته اند قربانیانی هستند که به هر دلیل یا در یک شبانه ی تاریک در یکی از خیابان های شهر خفت شده اند و یا روزی روشن به مکانی خلوت و نامعلوم رفته اند و در جنایتی وحشتناک طعمه شده اند. گرچه نمی توان تمام جنازه های سد کرج را قربانی دانست و دنبال قاتل یا قاتلین رفت. مثلا روزنامه کیهان در ۱۴ آذر ۷۴ خبری منتشر کرده بود با این محتوا که اجساد ۳ نفر سرنشین یک دستگاه اتومبیل سواری پس از ۲۹ ماه از اعماق دریاچه سد کرج بیرون آورده شد. یا خبر دیگری که می گفت یک دستگاه اتومبیل پیکان استیشن در نزدیکی ساختمان بسیج در جاده چالوس از جاده منحرف و به دریاچه سقوط کرده. در این حادثه ۴ نفر از اعضای یک خانواده در سد غرق شدند. یا خبرهای حوادثی که عمدتا از واژگونی خودروها در پیچ های جاده ی جالوس و نزدیک سد می گفت یا افرادی که تک و توک در خلوتِ جاده و تاریکی هوا خود را از بالا به داخل سد انداخته و خودکشی کرده بودند و یا جنازه هایی که هیچ ردی از قاتل یا قاتلین ندارند. در نهایت جسدهای سد کم نیستند و تا روشن شدن اصل ماجرا زمان زیادی لازم دارند تا مشخص شود چرا و به چه علت داخل سد افتاده اند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع