اقتصاددان : پیرمرد بیخانمانی کنار حرم، روی این سنگهای سرد گرانقیمت خوابیده است.
اذان صبح در همه صحن و سرای امام رضا طنینانداز است.
کنارش نشستم و آنچه میبینم را مینویسم.
یکی نیست؛ بیست و یک تا از آنها را گوشه و کنار بیرون صحن باب الجواد میبینم.
دستهدسته مؤمنان، بدو بدو به سمت حرم حملهورند
تا مبادا از ثواب میلیونی نماز جماعت پشت سر فلان عارف جا بمانند.
هیچکس خردلی برایش اهمیت ندارد.
حتی خادمان حرم.
آنها که با آن ژست روحانی
و پیشانیهای کپک زده از سجده،
همیشه برندِ امام رضا هستند.
این صحنه نشان میدهد با یک بنگاه رضوی سر و کار داریم،
نه امام رئوفی که میگویند ضامن آهوست.

چه باید کرد؟
تنها میتوانستم این را بنویسم:
بزرگترین و بهترین مکان مقدس تشیع،
نسبت به فقیران گوشه و کنار خود بیتفاوت است.
امام رئوف، ضامن آهو، هم میبیند و برایش بیاهمیت است.
اینجا،
دقیقاً همینجا که اکنون نشستهام،
جایست برای گریستن…
نه روبهروی ضریح.
۱۴۰۴/۰۷/۲۵
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع