قوم‌گرایی، چهره بومی فاشیسم در ایران

اقتصاددان :   قوم‌گرایی در جوهر خود چیزی جز بازتولید همان منطق فاشیستی نیست که در آن هویت، نه بر پایه‌ی تجربه‌ی تاریخی و مدنی زیست مشترک، بلکه بر محور نژاد، زبان، خون و تبار تعریف می‌شود. فاشیسم طغیانی است علیه عقلانیت و نظم مدنی و قوم‌گرایی نیز به همان سیاق، نفی مدنیت و نفی تجربه‌ی زیست مشترک انسانی است؛ چراکه در جهان مدرن، فرد شهروند است، نه جزئی از قبیله و نژاد. در قوم‌گرایی، ارزش در وفاداری به قوم سنجیده می‌شود و این دقیقا همان جوهر فاشیسم است.

قوم‌گرایی، همچون فاشیسم، بر پایه «دیگرستیزی» بنا شده و این دیگری‌سازی مستمر، سازوکار بقای آن است. مشابه همان سازوکار فاشیسم در ایتالیا و آلمان قرن بیستم، در نسخه‌ی قوم‌گرایانه، شهروندان خارج از دایره یک قومیت، به دیگری آن قوم بدل می‌شوند. اساسا بدون این دیگری‌سازی عمدتا ستیزجویانه، هویت‌شان فرو می‌ریزد. قوم‌گرایی برای دیگری‌سازی به ابزارهایی چون زبان نیز پناه می‌برد. آنچه در نگاه نخست، دفاع از زبان مادری جلوه می‌کند، در منطق قوم‌گرایایی به مرز تعیین خود و دیگری بدل می‌شود.

در عرصه زیست اجتماعی، قوم‌گرایی مسیری است برای بازگرداندن انسان به وضعیت پیشا‌مَدَنی. در بستر جغرافیای قوم‌گرایی در ایران، هر چه به سمت حاشیه‌ها، کوهستان و زیستگاه‌های بسته‌تر برویم، این گرایش فاشیستی قوم‌گراها غلیظ‌تر می‌شود. چرا که قوم‌گرایی از دل فقدان مدنیت، فقر معرفت و نبود تجربه‌ همزیستی مدرن برمی‌خیزد‌، همزیستی به عنوان یک شهروند مدرن نه زیست قبیله‌ای!

فاشیسم در ذات خود خشونت‌محور است؛ نه فقط خشونت فیزیکی، بلکه حتی خشونت زبانی و فرهنگی. قوم‌گرایان در ایران نیز همین خشونت را در قالب نفرت از مرکز، نفرت از زبان ملی و مدنیت و نفی هویت ملی بازتولید می‌کنند. آنها نمی‌خواهند تفاوت را بفهمند، بلکه می‌خواهند آن را حذف کنند، نمی‌خواهند با دیگری گفت‌وگو کنند، بلکه می‌خواهند او را نابود کنند.

از سوی دیگر، قوم‌گرایی همچون فاشیسم، همواره بر منطق قربانی‌سازی تکیه دارد. خود را مظلوم جلوه می‌دهد تا خشونت خود را توجیه کند و با خلق روایت‌هایی از ستم تاریخی یا حذف فرهنگی، تلاش می‌کند نفرت خویش از دیگران و خشونت را مشروع جلوه دهد.

قوم‌گرایی در ایران، چه در لباس تجزیه‌طلبی و چه در ظاهر دفاع از هویت قومی، در نهایت به همان بن‌بست فاشیستی می‌رسد؛ نفی تکثر، نفی عقل و نفی مدنیت. فاشیسم، در هر ‌قالبی، دشمن آزادی است و بدوی‌ترین شکل آن در قرن بیست‌و‌یکم، همین قوم‌گرایی است.

✍ مولود حاجی‌زاده

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت − شش =

پربازدیدترین ها