دکتر فاطمه رحمتی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت :در سالهای اخیر، فرار سرمایه و مهاجرت نیروی کار متخصص به یکی از تلخترین واقعیتهای اقتصاد ایران تبدیل شده است. هرچند آمار رسمی دربارهی میزان خروج سرمایه متفاوت است، اما برآوردهای اقتصادی نشان میدهد سالانه بین ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار سرمایه مالی و انسانی از کشور خارج میشود.در کنار خروج ارز، مهاجرت گستردهی نیروی کار ماهر و تحصیلکرده، ضربهای سنگینتر از خروج سرمایههای مالی است. ایران امروز با پدیدهای روبهروست که اقتصاددانان آن را «فرار مغزها و دستان» مینامند؛ یعنی هم نیروهای فکری در حال رفتناند و هم نیروهای فنی و کارگرانی که با دست خود چرخ تولید را میچرخاندند.
دلایل این پدیده روشن است:
🔹 بیثباتی اقتصادی و نوسانات ارزی
🔹 ناامیدی از آیندهی شغلی و امنیت سرمایه
🔹 پایین بودن بازده سرمایهگذاری نسبت به کشورهای منطقه
🔹 و البته مشکلات اجتماعی و اداری که انگیزهی ماندن را از بسیاری گرفته است.
نتیجهی این روند، چیزی جز کاهش بهرهوری، افت تولید و افزایش هزینههای جایگزینی نیروی انسانی نیست. کشورهایی که نیروی انسانی خود را از دست میدهند، در واقع آیندهی توسعهشان را واگذار میکنند.
اما آیا راه بازگشتی وجود دارد؟
بله، اگر سیاستگذار به جای شعار، واقعیت را ببیند. بازگشت اعتماد عمومی، تضمین امنیت سرمایهگذاری، و ایجاد مسیر شفاف برای فعالیت بخش خصوصی میتواند روند خروج سرمایه را کند کند. همچنین، ایجاد پیوند میان ایرانیان خارج از کشور و بخشهای مولد داخلی، میتواند نوعی بازگشت سرمایه انسانی را رقم بزند — حتی اگر فیزیکی نباشد، فکری و دانشی خواهد بود.
اقتصاد ایران امروز بیش از هر چیز به اعتماد و ثبات نیاز دارد. سرمایهگذار وقتی تصمیم به ماندن میگیرد که بداند آینده قابل پیشبینی است، و نیروی کار وقتی مهاجرت را کنار میگذارد که حس کند تلاشش دیده میشود.
فرار سرمایه و نیروی کار، یک اتفاق نیست؛ نشانهای است از بحران اعتماد به اقتصاد ملی. اگر این اعتماد بازسازی شود، سرمایهها هم دیر یا زود به خانه برمیگردند.