منوچهر برون
فرهنگ هر ملت، بر دوش اقوام و مردمانی استوار است که در طول تاریخ، با زبان، باور، آیین و هنر خود، شالودهی هویت ملی را بنا نهادهاند. اگر ایران را باغی هزاررنگ بدانیم، اقوام و عشایر، گلهای متنوع و خوشعطر این باغاند؛ هر یک با رنگ و رایحهای ویژه، که در کنار هم، تصویری واحد از «فرهنگ ایرانی» میسازند.
در دهههای شصت و هفتاد، یکی از مهمترین اقدامات فرهنگی در عرصهی مطبوعات، انتشار صفحهای به نام فرهنگ مردم در مجلهی اطلاعات هفتگی بود که به همت دکتر محمدباقر نجفزاده بارفروش راهاندازی شد. این صفحه، آیینهای از تنوع فرهنگی ایران بود و پژوهشگران از جایجای کشور، روایتهای بومی و آداب و رسوم مناطق خود را به آن میفرستادند. در میان این آثار، روایتهای مربوط به اقوام و عشایر خوزستان جایگاه ویژهای داشت؛ مردمانی که در دل تاریخ و در کنار رودخانهها و کوهها، فرهنگی اصیل، غنی و پویا آفریدهاند.
فرهنگ اقوام و عشایر خوزستان، تنها مجموعهای از آداب و رسوم نیست، بلکه گنجینهای از حکمت زیستن است. موسیقی محلی، پوشاک، خوراک، معماری، و آیینهای سوگواری و شادی، هر یک بخشی از روایت مشترک مردم این دیار است. این میراث معنوی، حلقهای ناگسستنی از فرهنگ ملی ایران است و بیتوجهی به آن، بریدن از ریشههای تاریخی و انسانی خویش است.
در جهانی که هویتها زیر فشار یکسانسازی فرهنگی در حال رنگباختناند، پاسداشت فرهنگ اقوام و عشایر، یعنی پاسداری از تنوع، همزیستی و همدلی. اقوام نه مرزهای جدایی، بلکه پلهای پیوندند؛ آنان روایتگر فرهنگ ملیاند، نه رقیب آن.
شناساندن این ظرفیتها نیازمند اقداماتی هدفمند و مستمر است. برگزاری جشنوارههای فرهنگی، تولید فیلم و مستند درباره زندگی عشایر، تألیف کتابهای پژوهشی، برپایی نمایشگاههای صنایع دستی و آیینهای بومی، از جمله راهکارهایی است که میتواند فرهنگ مردم را از مرزهای محلی به عرصهی ملی و جهانی برساند.
هر ایل و عشیره، بخشی از پیکرهی هویت ایرانی است. اگر بخواهیم فرهنگ ملی زنده بماند، باید ریشههایش را در دل اقوام زنده نگه داریم. تقویت فرهنگ عشایر و اقوام، یعنی تقویت خود ایران؛ ایرانِ رنگینکمان فرهنگها، ایرانِ همیشه یکدل.