چوب حراج به حیثیتِ ایرانیان !

جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : هیچ کس ندانست و نتوانست به این سوال بنیادی و ریشه ای پاسخ دهد که این همه رانت و اختلاس و دزدی چرا باید در این کشور اتفاق بیفتد‌. و سوال ریشه ای تر این که با حجم انبوهی از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و سازمان های غول پیکر نظارتی با آن همه بودجه های کلان و البته ادعا ؛ چرا باید این رخدادها همچنان ادامه داشته باشد و در شکل و شمایلی تازه رخ دهد. قوه قضاییه انگشت را به ظاهر قطع می کند ؛ اما دست می جنبد. جا و مکان و موقعیت را تغییر می دهد و در رخدادی نمادین طرف را میهمانِ اوین می کند ؛ اما توی خفا و پنهانی باز هم شعبده بازی های آقایان برای بلعیدن ثروت عمومی مردم در قواره ای بزرگتر اتفاق می افتد. آن هم نه برای آدم های عادی و ناشناس و هیچ کاره‌. که دقیقا آنهایی وارد این چرخه می شوند که نام آشنایِ مردمِ ایران اند و در صفوفِ اول نمازِ جمعه همچون صدیقی برای خود مرتبت و منصبی دارند و بخش مهمی از مسئولیت شان رتق و فتق امور مملکت داری ست.

 ما هر روز شاهدِ این رخدادِ فاجعه باریم که کسی یا کسانی فلان مقدار اختلاس کردند و بردند و رفتند تا فساد را فربه تر کنند و چوب حراجِ به حیثیتِ جمیعِ ایرانیان بزنند‌. در پروژه های ملی به یک شکل. در بانک ها به شکلی دیگر. در مسئولیت های مهم دولتی بیشتر و البته در فسادهای اداری به قاعده ای بالاتر و افزون تر. تا ملتِ ایران هر روز فقیر تر شوند و در این میان عده ای بر ثروت های باد آورده بیافزایند و رسما به ریش مردم بخندند. اینها نمونه های فاش شده و عیانِ دزدی های کلان است که از دست در رفته و رسانه ای شده. خدا میداند چقدر دیگر لای زرورق پیچیده شده و کسی از آن مطلع نیست. در یک قلم بر اساس آمار روزانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر سوخت از کشور قاچاق می‌شود که بخش عمده آن نفت‌ گاز است. اختلاس و رانت که فقط برداشتن پول نیست. قاچاق هم همان سگ زرد است که با شغال نسبتی دیرینه دارد.

 ریش و تسبیح و چفیه نمادند. اصالت است که آشکار می کند چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ. اصالت ذات را رو می کند و از باطنِ آدمها پرده بر می دارد. آدمِ با پدر و مادر و اصیل مالِ مردم را نمی خورد و دست به دزدی و خیانت نمی زند. آدمِ سالم چشم به حرام نمی دوزد و راه را اشتباه نمی رود. شریف زیستن و با شرافت بودن حتما که کار مردانِ بزرگ است. ورنه نامردان و پست فطرتان از این موهبت بی بهره اند و تناسبی با انسانیت و شرف ندارند. حرام و حلال نمی دانند و به گواهِ خیلی ها اصالتا دست کج اند. آنها هر چه هست و نیست را برای خود می خواهند و پشتِ نقاب های دیانت ؛ آبرو و اعتبارِ خلائقِ پاک را بر زمین می ریزند. مشخصا این نمایشِ بزرگ با این وضعیت و شرائط در مدل ها و اندازه های مختلف در گوشه و کنار کشور همچنان و همانند گذشته رخ خواهد داد و در تقابلی کثیف بین مردم و دزدان در آخر داستان حتما که دزدان را به فجیع ترین شکل ممکن مجازات خواهد کرد‌. این وعده ی خداست و خدا راستگوست که هر کس به قدِ دانه ای که می کارد و یا بر میدارد و می دزدد باید پاسخ دهد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − شش =