آمریکا قدرتمندترین اقتصاد جهان با وجود دریایی از بدهی

  به گزارش مجله اقتصاددان آقای دکتر مجید دهقانی , عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : شاید یک :پارادوکس ظاهری» باشد که دلایل ساختاری و پیچیده‌ای دارد. این موضوع را می‌توان از چند منظر کلیدی تحلیل کرد:

1- دلار آمریکا: ارز ذخیره جهانی (The U.S. Dollar’s Exorbitant Privilege). این مهم‌ترین رکن قدرت اقتصادی آمریکا است.

تقاضای دائمی و امن: از آنجا که دلار ارز اصلی برای مبادلات بین‌المللی «مانند خرید نفت،گاز و کالاها»،ذخیره ارزی بانک‌های مرکزی جهان و تسویه حساب‌های مالی است،همیشه تقاضای بالایی برای آن وجود دارد.این تقاضای ثابت،ارزش دلار را حفظ می‌کند.

 امنیت و نقدشوندگی بی‌نظیر: بازار اوراق قرضه خزانه داری آمریکا (U.S. Treasury Bonds) بزرگ‌ترین،امن‌ترین و نقدشونده‌ترین بازار جهان است.وقتی کشورها مازاد دلاری دارند،آن را در قالب خرید این اوراق «سرمایه‌گذاری» می‌کنند که در واقع همان قرض دادن به دولت آمریکاست.این چرخه، تقاضا برای دلار و اوراق قرضه را دائمی می‌کند.

 اثر پروانه ای (Virtuous Cycle): این موقعیت به آمریکا این «امتیاز فوق‌العاده»را می‌دهد که بدهی‌های خود را به ارز خودش دلار صادر کند.برخلاف کشورهایی که مجبورند بدهی خود را به ارزهای خارجی مثل دلار بگیرند و در برابر نوسانات ارزی آسیب‌پذیر باشند،آمریکا این ریسک را ندارد.

2- قدرت و عمق اقتصاد واقعی آمریکا : اقتصاد آمریکا فقط بر پایه دلار نیست،بلکه یک بنیان تولیدی و نوآوری بسیار قوی دارد.

 تولید ناخالص داخلی (GDP) عظیم: آمریکا هنوز بزرگ‌ترین اقتصاد جهان از نظر اسمی است.اقتصاد متنوع و مقاوم آن،از فناوری پیشرفته گرفته تا خدمات مالی،کشاورزی و انرژی،باعث ثبات آن شده است.

قدرت نوآوری و فناوری: شرکت‌های غول‌آسای فناوری «مانند اپل،مایکروسافت،گوگل،آمازون» که در آمریکا مستقر هستند،موتورهای رشد و بهره‌وری هستند.این شرکت‌ها جریان‌های درآمدی عظیمی از سراسر جهان ایجاد می‌کنند.

 انعطاف‌پذیری و توانایی بازگشت به حالت اولیه (Resilience): تاریخ نشان داده که اقتصاد آمریکا پس از بحران‌های بزرگ (مانند رکود بزرگ،بحران مالی ۲۰۰۸،همه‌گیری کرونا) توانایی چشمگیری برای بازیابی و رشد مجدد دارد.

 نظام مالی پیشرفته: وال استریت و بازارهای سرمایه آمریکا،پیچیده‌ترین و نقدشونده‌ترین بازارهای جهان هستند که سرمایه را از تمام جهان جذب می‌کنند.

3- بدهی به «چه کسی» و «به چه ارزی»مهم است؟ این نکته کلیدی در درک پارادوکس بدهی است.

 بدهی به ارز داخلی: همانطور که گفته شد، بخش عمده بدهی آمریکا به دلار است.این به دولت فدرال این توانایی را می‌دهد«البته با ریسک‌های تورمی»که با ابزارهایی مانند چاپ پول یا تغییر نرخ بهره،بدهی خود را مدیریت کند.یک کشور نمی‌تواند در بدهی به ارز خودش «ورشکسته» شود،چون همیشه می‌تواند پول چاپ کند «اگرچه این کار می‌تواند به تورم بسیار بالا منجر شود».

 طلبکاران داخلی هستند: بخش بزرگی از بدهی‌های دولت آمریکا توسط نهادها و شهروندان آمریکایی«صندوق‌های بازنشستگی، بانک‌ها،شرکت‌های بیمه و سرمایه‌گذاران فردی» نگهداری می‌شود.این بدهی،«بدهی ما به خودمان»است که سیستم را پایدارتر می‌کند. تنها حدود ۳۰٪ از بدهی توسط خارجی‌ها نگهداری می‌شود.

 توانایی بازپرداخت بدهی (Solvency vs. Liquidity): مشکل زمانی پیش می‌آید که یک کشور «نقدینگی»«پول نقد برای پرداخت بهره» یا «توانایی بازپرداخت»«توانایی تولید ثروت برای پوشش بدهی» نداشته باشد.اقتصاد عظیم و در حال رشد آمریکا،همراه با قدرت مالی آن،تین باور را ایجاد کرده که آمریکا توانایی پرداخت بدهی‌های خود را در بلندمدت دارد.

4- نبود جایگزین معتبر (Lack of a Credible Alternative). هیچ ارز یا اقتصادی در حال حاضر نمی‌تواند جایگزین کامل دلار و اقتصاد آمریکا شود.

 یورو (EU): اتحادیه اروپا یک ابرقدرت اقتصادی است،لیک از نظر سیاسی یکپارچه نیست.بحران‌های منطقه یورو «مانند بحران بدهی یونان»نشان داد که مدیریت یکپارچه بحران‌های مالی در آن سخت‌تر است.

 یوان چین: اقتصاد چین بسیار قدرتمند است،لیک بازارهای سرمایه آن کاملاً باز،شفاف و تحت حاکمیت قانون نیستند.کنترل شدید دولت بر ارزش یوان و سیستم مالی،آن را برای جهان به عنوان یک «ارز ذخیره امن» جذاب نمی‌کند.

 ین ژاپن: ژاپن خودش بدهی عمومی بسیار بالاتری «نسبت به تولید ناخالص داخلی» از آمریکا دارد و اقتصاد آن برای دهه‌ها با رکود دست و پنجه نرم کرده است.

ارزهای دیجیتال: اگرچه در حال رشد هستند،لیک هنوز از نظر مقیاس،ثبات و پذیرش جهانی،بسیار کوچک و بی‌ثبات هستند.

 جمع بندی و خطرات پیش رو در یک کلام، موقعیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی،یک «حلقه بازخورد مثبت»ایجاد می‌کند که به آمریکا اجازه می‌دهد بدهی بیشتری انباشته کند بدون آنکه تاکنون عواقب فاجعه‌باری مانند ورشکستگی یا از دست دادن کامل اعتماد را تجربه کند.

با این حال،این وضعیت بی‌خطر نیست. خطرات اصلی عبارتند از:

1- تورم: اگر آمریکا برای پرداخت بدهی‌هایش به چاپ بی‌رویه پول روی آورد،می‌تواند به تورم بسیار بالا منجر شود که هم به اقتصاد داخلی و هم به اعتبار دلار آسیب می‌زند.

2- از دست دادن اعتماد: اگر طلبکاران «داخلی و خارجی»به این نتیجه برسند که آمریکا دیگر قادر یا مایل به مدیریت بدهی‌هایش نیست، ممکن است خرید اوراق قرضه را متوقف کنند یا حتی شروع به فروش آنها کنند.این امر می‌تواند باعث افزایش شدید نرخ بهره و بحران مالی شود.

3- ظهور یک رقیب جدی: در درازمدت،اگر کشوری مانند چین یا اتحادیه اروپا بتوانند یک سیستم مالی باز،شفاف و قابل اعتماد ایجاد کنند،ممکن است انحصار دلار را به چالش بکشند.

نتیجه‌گیری : قدرت اقتصادی آمریکا و ارزش دلار،نه بر اساس نداشتن بدهی،بلکه بر پایه اعتماد،نهادهای قوی،اقتصاد پویا و نبود یک جایگزین معتبر استوار است.این مجموعه عوامل است که به جهان اطمینان می‌دهد آمریکا قادر به مدیریت بدهی‌های عظیم خود است.لیک این وضعیت دائمی نیست و مدیریت نادرست می‌تواند این تعادل شکننده را بر هم بزند.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 + پانزده =

پربازدیدترین ها