جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : آن چه از صبح روز دوشنبه در ایران رخ نشان داده و عملا خاک را بر سر آرزوها و آمال ملت ریخته ؛ هنوز برای بعضی ها قابل فهم نیست. اساسا شعوری برای درکِ آن ندارند. نمی دانند این تحریم ها چه بلایی بر سر مردم آورده و با زندگی و آینده ی آنها چه معامله ای کرده است. مثلا چمران ریاست شورای شهر تهران گفته : بنا داشتیم تمام بسیجیان را بیاوریم و به همه ی آنها یک ماشه بدهیم تا آنرا بچکانند. من فکر کردم که امروز دوشنبه تمام بسیجی ها را بیاوریم و به همه ی آنها یک ماشه بدهیم تا بچکانند و بگویند ما خودمان ماشه را چکانیدیم اما چون سر و صدا زیاد داشت ؛ دیگر به این موضوع اصرار نکردیم. به اعتقاد من مکانیزم ماشه فشاری نخواهد داشت و آنچه که آنها مد نظر دارند فقط جنبه ی تبلیغاتی دارد. آن چه چمران گفته در لسانِ خیلی های دیگر از جمله سخنگوی دولت یا برخی نماینده گان مجلس ههم جسته و گریخته تکرار شده که یعنی این اتفاق فقط بار روانی دارد و عملا تحریم ها مثل گذشته نیستند. می گویند: جمهوری اسلامی اکنون مستقل شده و قادر است امور دفاعی ؛ نظامی و اقتصادی خود را پیش ببرد. حاکمیت حالا به جایی رسیده که با تکیه به مردم و ظرفیتهای داخلی میتواند از پیچهای تاریخی عبور کند.
اما در حقیقت این گفته ها هیچ کدام درست نیست. حالا مردم خشمگین اند و سفره های خالی دارند. دیگر نمی توان این مردم را همان انسجام دهنده گان اتحاد در جنگ ۱۲ روزه دانست. این مردم روز دوشنبه در بازگشت تحریم ها با آن روز جمعه ی جنگ خیلی متفاوت اند. مردم بر خلاف مسئولان خوب می دانند که تحریم ها هزار و یک پیامدِ فاجعه بار برایشان دارد و تمام زندگی شان را لای گیره گذاشته و با تمام قدرت دارد فشار می دهد. همین حالا کل بازارهای مالی ایران تحت تاثیر مستقیم بازگشت تحریم ها قرار گرفته و مدیریت بازار عملا از دست خارج شده. رخدادی که چه در کوتاه مدت و چه بلند مدت بازار ارز ؛ بورس و تجارت خارجی ایران را له خواهد کرد. در کنارش کاهش صادرات نفت ایران را به دنبال خواهد داشت که این صادرات با این اتفاقِ شوم به حدود نصف یا کمتر از میزان فعلی کاهش می یابد. این کاهش مستقیماً بر ورود ارز به کشور تأثیر گذاشته و درآمد ارزی دولت را کم خواهد کرد. کاهش عرضه ارز در بازار موجب افزایش نرخ دلار و سایر ارزها خواهد شد. کاهش درآمد ارزی دولت باعث افزایش کسری بودجه می شود و فشار تورمی بر کالاها و خدمات هم بالا می رود. واردات کالاهای اساسی ؛ تجهیزات سرمایهای و مواد اولیه کاهش یافته و قدرت خرید مردم گاها به صفر می رسد. خب اینها همه و همه نشان می دهد که تحریم ها جان و زندگی مردم را نشانه رفته و اوجِ درمانده گی و ناتوانی را برای ملت رقم زده است.
پس چطور عده ای نمی خواهند این واقعیت را درک کنند و بفهمند. چرا نمی پذیرند که چه خطای بزرگی کرده اند که این مصیبتِ نابخشودنی یقه ی ملت را گرفته و زندگی شان را سیاه کرده. بازگشت تحریم ها یعنی فقر بیشتر. یعنی محدودیتِ مضاعف تر. یعنی انزوایِ فراوان تر. ساده بگوییم و بی تعارف که با بازگشت تحریم ها و فشارهای جهانی روی ایران ملت شاهدِ تصویری بسیار تاریک و ظلمانی از آینده و مسیرهای محتمل اند که پیش رویشان گسترده شده و زندگیِ تلخی را در پسِ رخدادهایش برایشان روایت خواهد کرد. همه چیز بعد از بازگشت تحریم ها از روز دوشنبه خفت بار ترین ندع زندگیِ ملتی را روایت می کند که هم چنان روی انبوهی از گنج و ثروت نشسته است. اما چه فایده وقتی از این ثروت هیچ نفعی نمی برد. این که برخی ها تمایلی به دیدنِ واقعیت در کشور ندارند و تحریم ها را همچنان بی اثر می دانند ؛ بی علت نیست. آنها مرگ را فقط برای ما میخواهند. تمام !
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع