ضربه تحریم به طبقه متوسط

  به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد  ،   یک مطالعه نشان می‌دهد که تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی که غالبا در رابطه با پرونده هسته‌ای در سال‌های پس از سال۲۰۱۲ بر ایران تحمیل شد، تاثیری عمیق بر کوچک شدن طبقه متوسط ایران داشته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که سهم طبقه متوسط ایران از کل جمعیت، در صورت عدم اعمال تحریم‌ها بر ایران تا سال۲۰۱۹، به حدود ۸۰درصد گسترش می‌یافت؛ اما این طبقه در سال۲۰۱۹ تنها حدود ۵۵درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌داد.

این مطالعه که با عنوان «تاثیر تحریم‌های بین‌المللی بر اندازه طبقه متوسط ​​در ایران (The effect of international sanctions on the size of the middle class in Iran)» توسط محمدرضا فرزانگان و نادر حبیبی انجام شده، با بهره‌گیری از روش‌های پیشرفته تحلیل کانترفکچوال (counterfactual analysis) و روش کنترل مصنوعی (SCM) یک سناریوی جایگزین برای ایران ترسیم کرده است: جهانی که در آن این کشور با موج بی‌سابقه تحریم‌های مالی و نفتی روبه‌رو نمی‌شد. طبق محاسبات، در این شرایط، طبقه متوسط ایران باید به رشد پایدار خود ادامه می‌داد و سالانه به طور متوسط ۱۷واحد درصد بزرگ‌تر می‌شد، در واقعیت، این گروه اجتماعی با کاهش شدید روبه‌رو شده است. برای تایید بیشتر این یافته‌ها، روش تفاضل در تفاضل مصنوعی (SDID) نیز به‌کار گرفته شده است که تخمین محافظه‌کارانه‌تری از کاهش ۱۲ واحد درصدی ارائه می‌دهد. این برآوردها، مهر تاییدی بر این واقعیت است که تحریم‌ها، با شوک‌های مستقیم اقتصادی و همچنین سیاست‌های داخلی دولت در پاسخ به آنها، به‌طور همزمان عمل کرده و به فروپاشی طبقه متوسط دامن زده‌اند.

نقش طبقه متوسط در توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی

طبقه متوسط، نه تنها در ایران، بلکه در تمام جوامع مدرن، ستون فقرات ثبات اقتصادی و اجتماعی محسوب می‌شود. این گروه اجتماعی به‌عنوان کاتالیزور اصلی توسعه شناخته می‌شود و از طریق افزایش کارآفرینی، نوآوری و مصرف داخلی، به رشد پایدار کمک می‌کند. طبقه متوسط به‌طور تاریخی، منبع اصلی تقاضا برای کالاهای با ارزش افزوده بالاتر مانند لوازم خانگی، خودرو و خدمات آموزشی و درمانی بوده است که این خود موجب رشد بخش‌های صنعتی و خدماتی می‌شود. علاوه بر این، این طبقه با ایفای نقش میانجی بین خواسته‌های افراطی ثروتمندان و فقرا، تنش‌های اجتماعی را کاهش می‌دهد و بستر مناسبی برای اصلاحات سیاسی و دموکراتیک فراهم می‌آورد. نظریه‌پردازانی چون ساموئل‌هانتینگتون و عجم‌اوغلو و رابینسون تاکید دارند که وجود یک طبقه متوسط بزرگ و مرفه، شانس دموکراسی پایدار را افزایش می‌دهد؛ زیرا این گروه اجتماعی به دنبال پاسخ‌گویی نهادهای دولتی و حاکمیت قانون است و از رفتارهای رادیکال که دارایی‌های آنها را به خطر می‌اندازد، دوری می‌جوید.