ایران کجای اقتصاد دنیا ایستاده !

جعفر بخشی بی نیاز نویسنده و روزنامه نگار با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت :  چین خیلی آرام و بی سر و صدا دارد دنیا را می‌بلعد. نه صدایی و نه آتشی. کار خودش را می‌ کند. بدون اینکه بقیه دنیا را بیدار کند. ما کارهای نکرده‌ مان را هم با بلندگو فریاد زدیم. یوسف پزشکیان سه ماه پکن بوده. نتیجه ی برداشت هایش از قدرت چین با این مضمون است که چین اژدهای خفته‌ای ست که اگر بیدار شود جهان را می‌بلعد. و حالا جهان باور کرده که این اژدها بیدار شده. پسر رییس جمهور ایران در ادامه می گوید : ما در سال ۵۷ در ایران انقلاب کردیم. کاری کردیم که بسیار جلب توجه کرد. پر سر و صدا و پر هیجان. اغلب کارهای دیگری هم که در طول این سال‌ها انجام دادیم همه جلب توجه کرد. اشغال سفارت ؛ جنگ با عراق ؛ راهپیمایی‌ها ؛ شعارها ؛ مسئله هسته‌ای و همیشه بهانه‌ای وجود داشت که دیگران بتوانند در باره ایران حرف بزنند. به جاى اينكه بهانه صحبت كردن در باره ايران را از ديگران بگيريم ؛ به آن دامن زديم. اجازه داديم در باره ما حرف بزنند. كارهاى نكرده مان را هم با بلندگو فرياد زديم. بلند بلند فكر كرديم .نتیجه اش شد آش نخورده و دهن سوخته. شايد لازم باشد به فكر یک تجديد نظر اساسى باشيم.

ما مدتهاست همین شیوه و روشی را در پیش گرفته ایم که یوسف پزشکیان می گوید. هیاهو می کنیم و جار و جنجال به راه می اندازیم که دنیا بداند قصد و نیت ما چیست. همه ی دنیا را خبردار کردیم که ما داریم در بحث انرژی هسته ای و بسیاری از امور دیگر این کارها را می کنیم. قدرت اول منطقه ایم. داریم به نوک قله می رسیم. و ده ها و صدها پیام اغراق آمیز دیگر که جهان بداند ما در چه وضعیتی قرار داریم. هیچ وقت مشت مان را بسته نگه نداشتیم. همیشه آن را باز کردیم. جار و جنجال و داد و فریاد تا همه را متوجه کنیم که ما داریم چه کار می کنیم. این شیوه اما در سیاستِ راهبردی کشورهای همسایه جور دیگری رقم خورد. آنها هم کم و بیش موقعیت ما را در مباحث جدی تری مثل انرژی هسته ای و مبارزه با اسراییل و آمریکا داشتند اما با سیاست و تدبیر و درایت آن را جلو بردند و به عبارتی بسیار ساده با پنبه سر بریدند. هم کارهایشان را به انجام رساندند و هم سیاست ها و تدابیرشان را عملی کردند. اما نه مثل ما. نه با جار و جنجال. نه با هیاهو. نه با جنگ و دعوا.

امروز نقشه ی خاورمیانه ی جدید روی میز است. خاورمیانه ای که قرار است هوش مصنوعی و تکنولوژی و از همه مهمتر همکاری های منطقه ای خصوصا ارتباط نزدیک و دوستانه با آمریکا و چین و روسیه آن را مدیریت کند. دیگر زمانه ی قیل و قال و هیاهو نیست. حتی جنگ هم دیگر معنا ندارد. آینده گان قطعا این روش را نکوهش خواهند کرد و بر بانیان آن لعنت خواهند فرستاد‌.‌ زمانه روی چرخه ی پیشرفت و توسعه قرار دارد و همه ی دنیا دارند با شتاب روز افزون به طور واقعی خودشان را روی نوک قله می رسانند. این سیاست ها و درایت ها در زمانی که جهل و نادانی بر مردم سیطره داشت جواب می داد. حالا اما دیگر کاربرد ندارد‌. ما برای آن که با اقتصاد دنیا همراه شویم و از این گردونه ی تکامل در جهت بهبود اوضاع کمک بگیریم باید همسو و همراه با دنیا قدم برداریم. اگر این نباشد قطعا یک بازنده ی تمام عیاریم. چین همین الان تمام دنیا را با اقتصادش توی مشت اش دارد و به قول پسر پزشکیان دارد دنیا را می بلعد. ما چه باید بکنیم. در این آوردگاهِ مهم و حیاتی نقش ما چیست. کسی می داند ؟

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × یک =

پربازدیدترین ها