تمدن‌های باستانی و جهان پرآشوب امروز؛ ضرورت بازتنظیم روابط چین و هند

نارندرا مودی نخست ‌وزیر هند اواخر ماه جاری میلادی برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) راهی کلانشهر تیانجین می‌شود؛ سفری که نخستین حضور او در چین از سال 2018 به شمار می‌آید. این حضور نمادین، با دقت مورد توجه قرار خواهد گرفت. دو کشور اقداماتی برای بهبود روابط دوجانبه آغاز کرده‌اند. هند اعلام کرد از 24 جولای (2 مرداد) پس از پنج سال، صدور ویزای گردشگری برای شهروندان چینی را از سر می‌گیرد و چین نیز تأکید کرده در راستای ازسرگیری زودهنگام پروازهای مستقیم میان دو کشور، با دهلی نو در ارتباط نزدیک است.

این اقدامات جداگانه ممکن است کوچک به نظر برسند، اما در کنار هم معنای بیشتری پیدا می‌کنند: تغییری آزمایشی از فاصله محتاطانه به سوی تعامل دوباره همراه با احتیاط. و اگر چشم‌انداز بلندمدت را در نظر بگیریم، این تعامل مجدد فقط جنبه سیاسی ندارد، بلکه ریشه‌ای تمدنی نیز دارد.

اغلب، روابط چین و هند صرفاً در قالب اختلافات مرزی، کسری تجاری یا رقابت‌های راهبردی تعریف می‌شود. با این حال، بسیار پیش‌تر از آنکه مرزهای مدرن ترسیم شوند، این دو تمدن از طریق تبادل اندیشه‌ها، فلسفه‌ها و سنت‌های معنوی به هم پیوند خورده بودند.

در میان این ارتباطات، بودیسم برجسته‌ترین نقش را داشت؛ هدیه‌ای از هند که در چین ریشه دواند و به یکی از سرچشمه‌های اصلی اندیشه‌های سنتی چینی تبدیل شد.

چین و هند، با وجود نظام‌های سیاسی متفاوت و تاریخ مدرن خاص خود، ارزش‌های عمیقاً مشترکی دارند: احترام به خانواده و سنت، باور به آموزش به‌عنوان راهی برای خودسازی، و جستجوی فلسفی برای تعادل و هماهنگی.

بودیسم دقیقاً به این دلیل در چین پژواک گسترده یافت که با اخلاق کنفوسیوسی و اصول تائویی نقاط مشترک داشت. مفاهیمی همچون شفقت، دل نبستن به دنیا و راه میانه با ارزش‌های چینی اعتدال، رفتار اخلاقی و هماهنگی اجتماعی همخوانی پیدا کردند.

از این زاویه، چین و هند صرفاً همسایگان جغرافیایی نیستند؛ آنها خویشاوندان تمدنی‌اند که میراث مشترکشان می‌تواند بنیانی برای آینده‌ای باثبات‌تر و مشارکتی‌تر باشد.

در دنیای پرآشوب امروز، چنین همکاری نه فقط مطلوب، بلکه ضروری است. نظم بین‌المللی دستخوش تغییرات عمیق است: از افزایش حمایت‌گرایی در برخی کشورهای غربی گرفته تا شکنندگی زنجیره‌های تأمین جهانی و رشد بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی. چین و هند، به عنوان دو اقتصاد بزرگ نوظهور و تمدن‌های کهن، با فشارهای خارجی مشابهی روبه‌رو هستند، از جمله تلاش‌ها برای مهار توسعه آنها.

اقدامات تجاری اخیر آمریکا این واقعیت را آشکارتر کرده است. واشنگتن تعرفه 50 درصدی بر کالاهای هندی وضع کرده و همچنین تعرفه‌های سنگینی بر صادرات چین اعمال نموده، هرچند مذاکرات طولانی میان طرفین ادامه دارد. اگرچه این اقدامات ممکن است عقب‌گرد به نظر برسند، اما می‌توانند فرصتی پنهان برای پکن و دهلی نو باشند. این دو کشور می‌توانند با گسترش همکاری اقتصادی، افزایش تجارت دوجانبه و توسعه زنجیره‌های تأمین مشترک که وابستگی به بازارهای غربی غیرقابل پیش‌بینی را کاهش می‌دهد، این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند.

تاریخ نشان می‌دهد زمانی که این دو تمدن بزرگ آسیایی از هم فاصله می‌گیرند، نیروهای خارجی روایت منطقه را در دست می‌گیرند. اما وقتی تعامل سازنده برقرار می‌کنند، نه تنها برای خود، بلکه برای جنوب جهانی نیز ثبات به ارمغان می‌آورند. در جهانی چندقطبی، چین و هند هم فرصت و هم مسئولیت دارند که با همکاری، نظمی جهانی متعادل‌تر، فراگیرتر و مشارکتی‌تر شکل دهند.

پیشرفت‌های دیپلماتیک غالباً نه از اتاق‌های مذاکره، بلکه از تبادلات فرهنگی آغاز می‌شوند. گنجینه تاریخ مشترک میان چین و هند، نوعی «دیپلماسی فرهنگی» منحصر به فرد فراهم می‌کند که می‌تواند در کنار دیپلماسی سنتی عمل کند. از این رو، دو کشور باید به برگزاری رویدادهای فرهنگی با محوریت فلسفه، مراقبه و اخلاق توسعه پایدار بیندیشند.

گفت‌وگوی فرهنگی پایه‌ای محکم ایجاد می‌کند، اما همکاری اقتصادی می‌تواند به آن شتابی عملی ببخشد.

چین بزرگ‌ترین شریک تجاری هند است و با وجود چالش‌های اخیر، امکان گسترش همکاری در حوزه‌های فناوری سبز، انرژی تجدیدپذیر، توسعه زیرساخت و نوآوری دیجیتال وجود دارد.

سرمایه‌گذاری‌های مشترک در انرژی پاک می‌تواند همزمان با ایجاد اشتغال و ارتقای توانمندی فناوری، دغدغه‌های مشترک درباره تغییرات اقلیمی را کاهش دهد. همچنین، ابتکارات در حوزه سلامت ــ از طب سنتی تا داروسازی مدرن ــ می‌تواند اعتماد میان مردم دو کشور را عمیق‌تر سازد.

برای تحقق این همکاری، ضروری است که دو طرف شرایط برابر را تضمین کرده، نگرانی‌های یکدیگر را صادقانه مطرح کنند و از ذهنیت بازی مجموع صفری که اغلب تعاملات جهانی اخیر را شکل داده، پرهیز نمایند.

بازنگری در روابط چین و هند صرفاً حل اختلافات نیست؛ بلکه به معنای پذیرش مسئولیت مشترک تمدنی است. در جهانی در حال گذار، تعامل سازنده میان این دو کشور می‌تواند به پشتوانه‌ای برای آسیا و الگویی برای همکاری در عرصه جهانی تبدیل شود.

ز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + 3 =