همزمان با 50 سالگی روابط چین و اروپا، هفته گذشته دو نفر از عالی ترین مقامات اتحادیه اروپا در دیداری رسمی از پکن و ملاقاتی مهم با شی جینپینگ رئیس جمهوری چین، مطالبی کلیدی و عمیق از رهبر چین درباره حسن نیت چین مبنی بر ضرورت تحکیم و گسترش روابط سازنده و برد-برد با اروپا شنیدند که می تواند به عنوان ستون های اصلی مناسبات دو طرف برای دوره پنجاه سال دوم روابط باشد.
اتحادیه اروپا که در سال های گذشته در عمل، بیش از پیش به درک بهتری از قابل اعتماد و قابل اتکا بودن چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، صاحب بزرگترین زنجیره تامین و پیشرفته ترین فناوری های جهان، رسیده است، اکنون و در پنجاه سالگی روابط خود با چین به عنوان نقطه عطفی در مناسبات دو طرف، تمایلی بیش از پیش به گسترش مناسبات و همکاری های خود با چین دارد. اگرچه باید بخش قابل توجهی از دلیل این تمایل فزاینده اتحادیه اروپا برای تحکیم و گسترش مناسبات به چین، به سیاست های اصولی و راهبردی چین در برابر روابط عادلانه و برد-برد با تمام شرکای خود جستجو کرد، اما دلایل دیگر نیز در کار است که باعث شده اروپایی ها گام های بیشتری به سمت چین بردارند.
سیاست های سلطه جویانه، یکجانبه، سودجویانه و زورگویانه ایالات متحده به ویژه در دوره دولت کنونی آمریکا به ریاست دونالد ترامپ در روابط خود با کشورهای مختلف جهان از جمله شرکایی اروپایی، فشارهای فراوانی را کشورهای عضو اتحادیه اروپا وارد کرده است. تعرفه های اضافی برای کالاهای وادراتی از اروپا، تحمیل کردن بخش عمده ای از هزینه های سرسام آورد ناتو به مردم و دولت های اروپا، بی توجهی واشنگتن به معاهدات و پیمان های بین المللی و خروج یکجانبه از آنها، بی اعتنایی به اروپا به عنوان متحد راهبرد آمریکا در اتخاذ تصمیم های مهم در خصوص مسائل جهانی و منطقه ای و … باعث شده تا دولت ها و ملت هایی اروپایی از چنین مناسبات یکجانبه ای با آمریکا احساس حقارت و نارضایتی کنند.
اروپایی های حالا بعد از 50 سال روابط دیپلماتیک با چین، به این باور رسیده اند که چین امروز دیگر نه یک رقیب، بلکه یک شریک قابل اتکا و قابل اعتماد است. این بدان معنا نیست که اروپایی ها با چین هیچ اختلاف دیدگاهی نداشته باشند زیرا بطور طبیعی اختلاف نظرها در خصوص برخی موضوع ها همچنان وجود دارد اما نکته مهم این جاست که این اختلاف دیدگاه ها نتوانسته بر اراده دو طرف برای گسترش همکاری های سازنده و برد-برد غلبه کند و بر آن سایه افکند.
دولت چین همواره بدنبال آن است مادامی که اختلاف نظرهای سیاسی از خط قرمزهای قرمز پکن عبور نکند، این اختلاف ها را تا حد امکان در مناسبات تجاری و اقتصادی و روابط برد – برد با کشورهای دیگر دخالت ندهد زیرا اختلاف های سلایق سیاسی همواره وجود دارد و دولت چین نیز بدون این که بخواهد دست به اقدامات تحریک کننده و تنش زا در حوزه اختلافات سیاسی بزند، همواره تاکید دارد که اصولی ترین و تنها راه کاستن و یا حل اختلاف ها در زمینه های گوناگون سیاسی، تجاری و اقتصادی، فقط از طریق گفت و گوهای عادلانه امکان پذیر است و گفت و گو ها و تماس های مستمر میان مقامات و مسئولان چین با اتحادیه اروپا یا هر کشور را باید در این چارچوب دانست.
حجم تجارت تجارت چین و اروپا از 2.4 میلیارد دلار در سال 1975 (نزدیک به 50 سال پیش) به نزدیک 785 میلیارد دلار در سال 2024 رسیده که نشان می دهد که این روابط به یکی از پویاترین موتورهای رشد جهانی تبدیل شده است. دهها هزار قطار باری، شهرهای چین را به بیش از 20 کشور اروپایی متصل کردهاند. جریان سرمایهگذاری بهطور پیوسته گسترش یافته و همکاری ها در حوزه های گردشگری، آموزش و مناسبات مردم با مردم رونق گرفتهاست. چنین روابطی هرگز نمی تواند خصمانه باشد بلکه باید آن را در چارچوب روابط ضروری تعریف کرد.
کاملا طبیعی است که مانند تمام بازیگران بزرگ اقتصادی، چین و اتحادیه اروپا در همهچیز توافق ندارند. اما اختلاف نظر هرگز به معنای تقابل نیست بلکه برعکس، اختلاف نظرها می تواند باعث افزایش گفت و گوها شود و گفت و گوها نیز می تواند تفاوتها را مدیریت کرده و منافع متقابل را تقویت کند.
اگرچه برخی در اروپا به دلیل دنبال روی از آمریکا، نگرانیهایی درباره «توازن تجاری» مطرح میکنند اما این نگرانیها در واقع به معنی نادیده گرفتن یک تصویر و یک واقعیت بزرگتر و مهم تر است. اتحادیه اروپا همواره از تجارت با چین بهره برده است؛ نه تنها از طریق صادرات کالا به چین، بلکه با دسترسی کسبوکارهایش به بازار چین به عنوان یک بازار بسیار گسترده و در حال تحول. شرکت ها بزرگ اروپایی از برندهای لوکس و خودرو گرفته تا داروسازی و مهندسی، همواره حضوری قوی در چین داشتهاند و سود فراوانی از بازار نزدیک یک و نیم میلیارد نفری چین برده اند.
علاوه بر این، تجارت تنها به تبادل کالا محدود نمیشود. خدماتی مانند آموزش، سفر و گردشگری که اروپا در آنها مزیتهای زیادی دارد، بخشی حیاتی از تبادلات دوجانبه را تشکیل میدهند. گردشگران، دانشجویان و تجار چینی، سهم معناداری در اقتصاد و حیات فرهنگی اروپا داشتهاند.
چین و اروپا اصول مشترکی نیز دارند. هر دو از چندجانبهگرایی، نظام بینالمللی واحد و یکپارچه با محوریت سازمان ملل و یک نظام تجاری چندجانبه با محوریت سازمان تجارت جهانی (WTO) حمایت میکنند و هر دو مخالف تقابل هستند.
بر خلاف رفتار ایالات متحده با اروپا، چین هرگز از برتری تجاری و اقتصادی خود به عنوان یک ابزار برای سلطه بر اروپا استفاده نکرده و هرگز بدنبال تحمیل خواسته های خود به اروپا و دیگر شرکای خود نبوده است، بلکه همواره از یک اتحادیه اروپای قوی، متحد و دارای استقلال راهبردی حمایت کرده است.
با وجود برخی اختلافات در برخی مسائل، درهای چین به روی اروپا همچنان باز است. اجازه دادن به تنشهای ژئوپلیتیک یا اصطکاکهای تجاری برای مختل کردن این همکاری، اشتباهی استراتژیک و فاحش خواهد بود.
روابط چین و اتحادیه اروپا اگرچه در 50 سالگی خود به مرحله ای از بلوغ رسیده ، اما همچنان به اعتماد سازی متقابل بیشتر و پلهای بیشتر نیاز دارد و زمان کنار گذاشتن سوءظن ها و موانع فرا رسیده است. این امر مستلزم تقویت روح تعامل چین و اتحادیه اروپا بر پایه احترام متقابل، منافع مشترک و پیشرفت و توسعه مشترک است و در این صورت، چشمانداز این روابط درخشانتر از همیشه خواهد بود.
ز