۱۳فروردين ماه (۲آوريل) بود كه دونالد ترامپ رييسجمهوري امريكا در باغ رز كاخ سفيد در حالي كه تمام اعضاي دولتش به همراه چندين سناتور و چهرههاي ارشد سياسي امريكا همراه او بودند، مراسم اعلام تعرفههاي جديد بر واردات كالا به ايالات متحده امريكا را پس از بسته شدن بازارهاي مالي اين كشور آغاز كرد. رييسجمهوري امريكا در سخناني با دفاع از جنگ تعرفههاي خود اعلام كرد: «از اين پس كشورهاي خارجي، موظف خواهند شد براي امتياز دسترسي به بازار امريكا كه بزرگترين بازار جهان است، هزينه بپردازند. همه روساي جمهور خارجي، نخستوزيران، پادشاهان، ملكهها، سفيران و ساير مقامات به زودي با امريكا تماس خواهند گرفت تا درخواست معافيت از اين تعرفهها را مطرح كنند.» در ادامه ترامپ جدولي را از پشت تريبون خطاب به شركتكنندگان در سخنراني خود نشان داد كه به گفته او، در يك ستون آن، تراز فعلي تعرفهها ميان امريكا و شركاي تجارياش و در ستوني ديگر، تعرفههاي جديد اعلام شده از سوي او وجود دارد كه قرار است از نيمه شب امشب به وقت محلي (دوم آوريل ۲۰۲۵) اعمال شود. ترامپ بر كالاهاي ايراني وارداتي به امريكا نيز ۱۰ درصد تعرفه اعلام كرده است.
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ، اين پايان ماجرا نبود و شرايط آنگونه كه ترامپ وعده داده بود براي آمريکاييان گل و بلبل نشد. لحظاتي بعد از زنگ آغاز به كار بازار امريكا پس از جنگ تعرفهاي ترامپ، ارزش سهام آن كشور بهشدت سقوط كرد و به بدترين افت از سال ۲۰۲۰ و شيوع ويروس كرونا رسيد. ارزش سهام شركتهايي چون نايكي، اپل و آمازون افت شديدي كردند.
واكنشها به جنگ تعرفهاي ترامپ در بيرون امريكا حتي شديدتر هم بود، در بسياري از كشورها، جنبش تحريم خودروهاي تسلا به عنوان نماد خودروسازي امريكا شكل گرفت و تظاهرات اعتراضي آغاز شد. رييس سازمان تجارت جهاني در مورد تاثير «چشمگير» تعرفهها بر تجارت جهاني هشدار داد.
ضمن اينكه نخستوزير كانادا در اقدامي متقابل، تعرفههاي جديدي را براي خودروهاي وارداتي از امريكااعلام كرد. اما پرسش مهم در اين ميان، اثراتي است كه اين جنگ تعرفهاي بر اقتصاد جهاني و اقتصاد خاورميانه و نظم بازارها به جاي ميگذارد. «تعادل» در گفتوگو با محسن جليلوند تلاش كرده اين ارتباط متقابل و آينده آن را بررسي كند.
طي روزهاي اخير بحث جنگ تعرفهاي ترامپ بازخوردهاي بسياري در فضاي اقتصادي جهاني داشته است. اين روند را در اقتصاد جهاني چطور ميتوان تحليل كرد؟
آخرين گزارش سازمان تجارت جهاني پنجشنبه شب منتشر شد و بر اساس آن اعلام شد، بحث تعرفههاي ترامپ حداقل ۱درصد تجارت جهاني را كاهش ميدهد. سهام نزدك و ساير بورسهاي مهم جهاني با سقوط مواجه شدند.
اين بحث را بايد از يك زاويه ديگر ديد. ترامپ ميگويد، كالايي كه در امريكا امكان توليد دارد نبايد از خارج وارد شود. اين سياست شباهتي به سياست جايگزيني واردات دهه ۶۰ امريكا دارد. افرادي كه پشت سر ترامپ هستند معتقدند ايده تجارت باز و همچنين سياست كاهش تعرفهها باعث ضرر امريكا شده و مردم اين كشور را فقيرتر ساخته است. يعني كالايي كه در امريكا توليد ميشود، گرانتر از كالايي است كه در چين توليد ميشود. بنابراين با جنگ تعرفهاي به دنبال اولا رشد اقتصاد امريكا و بعد، تحت تاثير قرار گرفتن سياست ساير كشورهاست.
اما خواستن يك چيز با تحقق آن تفاوت دارد فكر ميكنيد، آيا يك چنين شرايطي به نفع ترامپ و امريكا محقق ميشود و خواسته ترامپ امكان اجرايي شدن دارد؟
شخصا فكر نميكنم اين اتفاق رخ دهد. اينطور نيست كه از فردا همه كارخانهها در ساير نقاط جهان تعطيل شوند و در امريكا كارخانه خود را راهاندازي كنند. حداقل ده سال براي اجراي يك چنين ايدهاي زمان نياز است. در كوتاهمدت هم اقتصاد امريكا را با مشكل مواجه ميكند كه امروز نشانههاي آن در حال پديدار شدن است. فكر نميكنم با توجه به هم پيوستگي اقتصاد جهاني، ايده ترامپ محقق شود.
معتقدم او ناچارا شرايط فعلي را قبول ميكند. امريكا ۲۶درصد اقتصاد جهاني را در اختيار دارد اما بيش از نيمي از اين حجم اقتصادي براي امريكا (۱۴درصد) در تعامل با ساير كشورها شكل گرفته است. بخشي از اقتصاد امريكا خودبنياد است و بخش اعظم آن در تعامل با ساير كشورها ايجاد شده است. ترامپ اما توجهي به اقتصاد سياسي ندارد و موضوع را تنها از منظر اقتصاد محض ميبيند. اقتصاد سياسي با اقتصاد محض تفاوت دارد. ترامپ تاجر و اقتصادمن است و همهچيز را اقتصادي ميبيند اما در عرصه جهاني بايد ساير گزارههاي موثر را هم ديد.
فكر ميكنيد واكنش ساير قدرتهاي اقتصادي مثل اروپا، كانادا، چين و…به جنگ تعرفهاي ترامپ چه خواهد بود؟ شنيده شده كه كانادا و مكزيك به دنبال ايجاد مناسبات نزديكتري با هم هستنديا اروپا اعلام كرده مقابله به مثل ميكند.اين تقابلها اقتصاد جهاني را به چه سمتي ميبرد؟
مكزيك بزرگترين كشور صادركننده كالا به امريكاست. از گاوهاي شاخ بلند تا لوازم كشاورزي و… را به امريكا صادر ميكند. دوري از مكزيك براي اقتصاد آمریكا زيانبار خواهد بود. كارگر مكزيكي با روزي دو دلار كار ميكند اما اگر قرار باشد توليد اين نوع كالاها به داخل آمریكا منتقل شود، نرخ كالاهاي مصرفي در امريكا بهشدت بالا ميرود. يك كارگر ساده در آمريکا ۱۲ دلار و كارگر ماهر ساعتي ۳۰دلار دستمزد ميگيرد.
با اين روند مشخص است كه توليد محصولات در داخل امريكا (آنگونه كه ترامپ اعلام كرده)، بازارهاي اين كشور را به چه سمتي ميبرد و اقلام مصرفي را با چه قيمتهايي به دست مصرفكننده امريكايي ميرساند. پس از جنگ تعرفهاي سهام امريكا سقوط كرده، بسياري از صندوقهاي بازنشستگی امريكايي در بورس سرمايهگذاري كردهاند و اين صندوقها تا ۲۰درصد سقوط كردهاند. اين روند بر نارضايتي اقشار مختلف امريكايي ميافزايد.
اگر مكزيك و كانادا هم بر كالاي امريكايي تعرفه ببندد يا كالاي صادراتي را گرانتر كند، بازارهاي امريكا با نوسانات شديد مواجه ميشوند. اين روند براي امريكا و ترامپ مناسب نيست. ممكن است تا دو دهه آينده تاثير مثبتي داشته باشد اما كسي نميداند ۲۰سال آينده چه شرايطي در تكنولوژي جهاني به وجود ميآيد. قبل از انتخابات ترامپ به شما گفتم، ترامپ در اقتصاد طرفدار اقتصاد صنعتي است. در حالي كه جهان به سمت اقتصاد فراصنعتي ميرود. تحركات ترامپ در عرصه اقتصادي مبتني بر اين ديدگاه است.
مگر حضور ايلان ماسك به خاطر بالانس كردن اقتصاد صنعتي و فرا صنعتي نيست؟
اما به دنبال بركناري ايلان ماسك است. روشن است كه طرفداران اقتصاد صنعتي دست برتر را در كابينه ترامپ دارند.
به نظر ميرسد ترامپ به دنبال دستيابي به توافقي با كشورهاي ديگر است و نميخواهد اين فشارها را بهطور مستمر وارد سازد؟
كاملا درست است. ترامپ در كتاب هنر مذاكره خود مينويسد كه بايد فشار را به طرف مقابل وارد سازيد تا طرف مقابل با شما به يك توافق برسد. او معاملهگر و بساز و بفروش بوده و بلد است اين كار را به خوبي راهبري كند. او توافق را ميشناسد. اما او اقتصاد را از دريچه اقتصاد محض ميبيند و اين ديدگاه كمبودهاي جدي دارد.
توجه داشته باشيد، طي سالهاي اخير افرادي نوبل اقتصادي را ميبرند كه در زمينه اقتصاد سياسي كار كردهاند. رابينسون و عجم اوغلو نمونههاي اين نوع اقتصاددانها هستند. پيش از اين دوران اساتيد اقتصاد محض جايزه نوبل ميبردند. ترامپ اما اين دوران جديد را نميشناسد و درك درستي از اقتصاد سياسي ندارد.
اين روند چه تاثيري در اقتصاد خاورميانه، بازار نفت و حوزههايي كه به نوعي به اقتصاد ايران ارتباط دارد، ميگذارد؟
متاسفانه اقتصاد ايران تحريم است و سهم ايران در اقتصاد جهاني مدام كاهش مييابد. تا زماني كه تحريمها برداشته نشود، نميتوان درباره اين اثرات متقابل صحبت كرد. تايلند كه يك كشور بدون منابع طبيعي است، جيديپي حدودا ۶۰۰ميليارد دلاري دارد. ايران با اين حجم از منابع و ارتباطات و..,۳۹۰ ميليارد دلار سهم دارد.
من قبل از عيد مسافرتي به يكي از كشورهاي آسياي جنوب شرقي داشتم، دلار ۹۱هزار تومان بوده. بعد از ۷روز دلار شده ۱۰۴هزار تومان! جالب اينجاست؛ ۷سال پيش من به همين كشور سفر داشتم، كالايي را خريداري كرده بودم ۱۰دلار، پس از ۷سال هم كه به اين كشور رفتم، قيمت همان كالا پس از ۷سال، تغييري نكرده بود! اما طي يك هفته نرخ دلار در ايران ۱۰درصد بالا رفته است! مشخص است اين روند حاكي از نوعي ناهنجاري اقتصادي است. در اين كشور ديگر يك خودروي زير ۲۰۲۳ وجود ندارد. اما وقتي به ايران برگشتم متوجه شدم قيمت بليت هواپيما دو برابر شده.
من قبل از عيد بليت هواپيما خریده بودم ۳۲ ميليون تومان. پس از عيد كه همكارم قصد سفر به همان كشور را دارد بايد بيش از ۶۴ميليون تومان بدهد. وقتي مسافران پرسيدند چرا؟ پاسخ دادهاند قيمت بنزين از ۶هزار تومان به ۱۴هزار تومان افزايش يافته است. اين وضعيت به دليل سوءمديريتهاي سالهاي قبل و مساله تحريمها ايجاد شده است. اين كشورها پر از توريستهای هندي ، روسي و…هستند.
بازار نفت با جنگ تعرفهاي امريكا چه شرايطي پيدا ميكند؟به هر حال بازار نفت در اقتصاد ايران اثر ميگذارد.
امريكا ديگر صادركننده نفت است. امريكا در سال ۵۹ حدود ۱۸ميليون بشکه نفت مصرف ميكرد كه ۱۰ميليون آن را وارد و ۸ميليون آن را توليد ميكرد. امروز اما مصرف نفت امريكا ۱۴ميليون بشکه است و ۱۳,۵ميليون توليد نفت دارد. معتقدم نوسانات نفتي براي امريكا مهم نيست. ۲.۸درصد نفت امريكا از خليج فارس تامين ميشود. اين در حالي است كه ۲۷درصد نفت مصرفي چين از خليج فارس است.اگر نوساني در بازار نفت شكل بگيرد، چين بيشتر ضرر ميكند تا امريكا.
ارتباط اقتصاد امريكا با تنگه بابالمندب در درياي سرخ ۳درصد است. درحالي كه اين ارتباط براي اروپا ۱۳درصد است. جنگ تعرفهاي امريكا هرچند اثراتي در اقتصاد خاورميانه دارد، اما اين تاثير بالا نيست. مديريت خاورميانه در حال تغيير است و كشورها در حال بازيابي سهم خود در اين منطقه هستند. ايران هم بايد هوشيار باشد و سهم خود را از طريق وزنههايش استيفا كند. استيفاي اين سهم از طريق مذاكره و توافق و رشد اقتصادي صورت ميگيرد نه تقابل و تنش.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع