نقش مهم «فرهنگ» و «رفتار» در صنعت خدمات مالی

کریستین لاگارد در کنفرانسی که سالانه به میزبانی رییس کل بانک مرکزی ایالت نیویورک امریکا برگزار می‌شود سخنرانی کرده است. در این کنفرانس که در اواخر اکتبر هر سال برگزار می‌شود شخصیت‌های اقتصادی حوزه‌های مالی و بانکی شرکت می‌کنند. موضوع سخنرانی خانم لاگارد در این کنفرانس، اصلاح فرهنگ و رفتار در صنعت مالی در جهان و فراخواندن دست‌اندرکاران این صنعت به توجه به اخلاق و اصول اخلاقی است. به نظر می‌رسد بحرانی که از سال ۲۰۰۸ در صنعت مالی پیش آمد و تاکنون جهان و به ویژه اقتصاد جهان غرب را درگیر خود کرده است، یکی از دلایلی است که خانم لاگارد چنین موضوعی را برای سخنرانی خود انتخاب کرده است. خانم لاگارد در این سخنرانی اقرار کرده که یکی از مشکلاتی که اقتصاد جهان در حال حاضر با آن مواجه است، فرار فعالان اقتصادی از توجه به اصول اخلاقی به ویژه در صنعت مالی است. ترجمه این سخنرانی را در زیر می‌خوانید:

به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل  ، موضوع اخلاق در صنعت مالی، از موضوعاتی است که ما باید روی آن کار کنیم. هدف ما از پرداختن به این موضوع چیست؟ احیای هدف غایی بخش‌های مالی و نیز روشن کردن مسوولیت بزرگ‌تر آنها برای جامعه است. در واقع، هدف نهایی بخش مالی علاوه بر بهبود سطح رفاه مردم و افزودن بر ثروت سهامداران، باید تقویت جامعه از طریق حمایت از فعالیت‌های اقتصادی و ایجاد ارزش و شغل باشد. در این راه بانک‌ها جایگاهی ویژه دارند. بانک‌ها با تجارت در زمان، نگهداری از پس‌اندازها و تجارت این ودیعه‌ها در چارچوب اخلاق امانتداری، جایگاه این بنگاه‌های مالی را بسیار خاص می‌کند. در دنیای امروز، صنعت مالی در جوامع، اقتصادها و در میان مردم از قدرت بسیاری برخوردار است و همین قدرت و جایگاه ویژه مسوولیت این صنعت را برای داشتن بالاترین استانداردهای اخلاقی، سنگین‌تر از همیشه کرده است.

موضوع اصلی: اخلاق، فرهنگ و رفتار

با این حال آنچه تاکنون در جریان بحران‌های مالی و دوران پسابحران مشاهده کرده‌ایم کاملا متفاوت بوده است. آنچه ما در نقطه آغاز بحران مالی شاهدش بودیم، رفتارهای بی‌پروا و عاری از مسوولیتی بود که با بداخلاقی‌های بعدی کامل شد از فریبکاری در نرخ بهره و نرخ مبادله‌یی ارز گرفته تا خلافکاری‌هایی نظیر آنچه جی‌پی مورگان در بورس لندن مرتکب شد. این اقدامات اساس صنعت مالی را از هم می‌پاشاند.

در چنین شرایطی، «اعتماد» به عنوان باارزش‌ترین سرمایه صنعت مالی، بزرگ‌ترین قربانی است. نگاه افکارعمومی به امانتداری صنعت مالی، با وجود سال‌ها تلاش برای بهبود شرایط، در پایین‌ترین رتبه قرار دارد. بر اساس نظرسنجی که موسسه «هریس» در سال ۲۰۱۴ انجام داده، بیش از ۴۵ درصد از افرادی که در آن شرکت کرده‌اند، ارزیابی‌شان از امانتداری این صنعت منفی بوده است. در این نظرسنجی، جایگاه صنعت مالی سوم از آخر بوده و تنها «دولت» و «صنعت تنباکو» پس از آن قرار داشتند. این مساله دلیل نگرانی‌های جدی ماست.

افتادن در وادی «انتقاد تمام‌عیار از بانک‌ها» کار بسیار راحتی است، اما هدف ما در اینجا این نیست. ما اینجا جمع شده‌ایم تا این بررسی را انجام دهیم که چگونه می‌توانیم بهتر کار کنیم؟ اینکه چطور می‌توانیم رفتار اخلاقی را در صنعت مالی ترویج کنیم؟ کاملا روشن است که مقررات و ساختار اداری عوامل کلیدی هستند. اگر مقررات و چارچوب‌های اداری انگیزه لازم برای رفتارهای نامناسب را فراهم کند، حتی در بهترین شرایط نیز ترویج فرهنگ اخلاقی کاری بسیار دشوار خواهد بود.

خبر خوب این است که جامعه جهانی اولویت بلندپروازانه اصلاحات مالی در بعد جهانی را تاکید کرده است. اصلاحاتی که در حال‌حاضر صندوق بین‌المللی پول فعالانه در آن درگیر شده است. برای مثال، صندوق بین‌المللی پول در بررسی این مساله مشارکت کرده که چگونه اصلاح پاداش و ساختار حکومتی می‌تواند ریسک‌پذیری را بیش از حد محدود کند. ما در این جبهه پیشرفت‌های دلگرم‌کننده‌یی داشته‌ایم.

با این حال، مقررات و قوانین اداری تنها دو ستون از یک چارچوب است که می‌تواند به عنوان رفتار اخلاقی در امور مالی تلقی شود. افراد، ستون سوم این چارچوب اخلاقی هستند که بدون آنها تعادلی وجود نخواهد داشت. امانوئل کانت در کتاب اخلاق متافیزیکی گفته است: «جوری رفتار کن که گویی به بشریت خدمت می‌کنی، چه برای خودت و چه برای دیگران، نه برای اینکه کاری را به پایان برسانی بلکه برای اینکه «رفتار انسانی» هدف تو باشد.»

بنابراین اگر صنعت مالی منافع را به مردم و سهامداران را به جامعه ترجیح می‌دهد، ما نیاز داریم که شاهد تغییرات در ارزش‌ها و رفتارهای خود باشیم. ما به فرهنگی نیاز داریم که افراد را نسبت به نتایج رفتارهای خوب یا بدشان پاسخگو کند و این تغییر در فرهنگ باید از درون اتفاق بیفتد. این تغییر باید به عنوان تغییری پایدار و مورد حمایت در تمام سطح سازمان از صدر تا ذیل باشد.

به بیان کوتاه، اخلاق جدید صنعت مالی باید با غایت نهایی این صنعت تراز شود. برخلاف این پیش‌زمینه (تیره و تار) برآنم تا چشم‌انداز خود را درباره دو موضوع بیان کنم:

– نخست، نقش مسوولیت‌پذیری افراد در تغییر فرهنگ و رفتار در صنعت خدمات مالی – نوسازی فرهنگی؛

– دوم، نقش بازیکنان مختلف در بازسازی موثر مقررات، رهبران صنعت و تحصیل‌کردگان این حوزه

۱. مسوولیت‌پذیری فردی ـ یک کاتالیزور قدرتمند برای تجدید فرهنگی

چرا مسوولیت‌پذیری فردی به عنوان کاتالیزوری قدرتمند برای بازسازی فرهنگی در نظر گرفته شده است؟ نخست، اجازه دهید به چند مثال مرتبط در این باره اشاره کنم.

نخستین مثال درباره ماهیت بی‌رحم برخی از ساختارهای بازار است. همان‌طور که جورج اکرلوف و رابرت شیلر، همکاران سابق ما در صندوق بین‌المللی پول، در کتاب اخیر خود با عنوان (Phishing for Phools) استدلال کرده‌اند، بازارها در بهره‌برداری از نقاط ضعف روانی انسان‌ها می‌توانند بسیار بی‌رحم باشند. امور مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در حقیقت، نویسندگان این کتاب روایتی قانع‌کننده از اینکه چگونه آژانس‌های رتبه‌بندی ـ و بانک‌های پشت سر آنها ـ با دخالت در آنچه از آن به عنوان «استخراج اعتبار» (reputation mining) نام می‌برند، بحران‌ها را تسریع می‌کنند. به‌طور خلاصه، این بانک‌ها و آژانس‌های اعتباری هستند که با برچسب‌های رتبه‌بندی خود شرایط خرید و فروش را تحت تاثیر قرار می‌دهند. چرا؟

چون با بزرگ‌تر و پیچیده شدن بازار، برای شرکت‌ها درگیر شدن در روند رتبه‌بندی‌های اقتصادی سودآور شده است. در این شرایط آواکادوی فاسد که از قضا بالاترین رتبه اعتباری (مثلا رتبه اعتباری AAA) دریافت کرده به همان قیمت آوکادوی مرغوب عرضه می‌شود. چیزی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که شرکت‌ها نه تنها مدل کسب و کار خود یا سیاست‌هایشان را تغییر نمی‌دهند بلکه افراد نیز عملا هیچ تصمیمی اتخاذ نمی‌کنند.

این مساله مرا به دومین «مثال» می‌رساند. از چندین مورد تخلفات واقعی در حوزه عملکرد بانک‌ها که بگذریم، بیشتر ترازنامه‌های حقوقی که در تحریم‌های قانونی به بانک‌ها تحمیل شده، به‌دلیل رفتار عاری از مسوولیت بوده است، نه عملکرد فردی. بنا بر برخی ارزیابی‌ها، جریمه بانک‌های بزرگ در ایالات متحده و اروپا در شش ساله گذشته ۲۳۰ میلیارد دلار بوده است. این مبلغ معادل متوسط درآمد خالص یک گروه از بانک‌های مهم جهانی در یک و نیم سال است. در حقیقت، تحریم‌هایی که موسسات مالی را هدف قرار می‌دهند به‌سادگی به عنوان یکی از هزینه‌های کسب‌وکار درنظر گرفته شده است. فکر کنید. یک بانک بزرگ جهانی اخیرا اعلام کرده که با کاهش هزینه‌های نظارتی و جریمه‌ها، در سه ماهه سوم بالاتر از انتظار سود داشته است. همین اواخر بود که تنظیم مقررات به سویی رفت که افراد را بیشتر از گذشته در قبال عملکردهایشان پاسخگو کند. این مورد به عنوان مثال، در ایسلند اجرا شده است، جایی که مدیران ارشد به جرم سوء‌رفتار تحت پیگیرد قرار گرفتند. همچنین تغییراتی در سیاست وزارت دادگستری ایالات متحده ایجاد شده است، تغییراتی که اجازه می‌دهد تا تخلفات فردی با قدرت بیشتری پیگیری شود.

پاسخگویی فردی

بنابراین یک جای مناسب برای شروع تقویت مسوولیت‌پذیری شخصی، مسوولیت کیفری و مدنی است. در اینجا بازگشت به قرار گرفتن در معرض مسوولیت کیفری احتمالی می‌تواند به عنوان عامل بازدارنده عمل کند. البته ثابت کردن این مسوولیت کیفری هرگز آسان نخواهد بود، اما اگر شواهدی از سوءرفتار وجود داشته باشد، دستگاه قضایی نباید از تعیین مجازات‌های کیفری/مدنی در سطح فردی هیچ ابایی داشته باشد.

پاسخگویی فردی نباید به مسوولیت کیفری محدود شود. در زمان مناسب، تنبیه‌ها باید شامل جریمه‌های مدنی و اقدامات اداری و انضباطی از جمله محرومیت از شغل نیز باشد.

این مساله کمک می‌کند تا موضوع مهمی را توضیح دهم. تلاش‌ها برای ایجاد پاسخگویی در افراد نباید با بالا رفتن ریسک صحبت کردن بد تعبیر شود. زندگی در حالت کلی یعنی ریسک کردن‌های مداوم. اما این ریسک‌ها به جای نمایش در بستری از بی‌مسوولیتی‌ها باید در پس زمینه‌یی از مسوولیت‌پذیری اتفاق بیفتد. در غیر این صورت اگر قضایا به درستی پیش نرود همواره فرد دیگری باید هزینه آن را پرداخت کند.

ترویج درستکاری و کمال

در اصل آنچه حقیقتا مورد نیاز است ترویج فرهنگ درستکاری در سطح صنعت مالی جهان است. فرهنگ، از ارزش‌ها و اصولی تشکیل‌شده است که رفتار‌های انسان را حتی در صورت نبود دستورالعمل مشخص درون یک نهاد شکل می‌دهد. از این رو می‌توان با ترویج و گسترش هنجارهای ارزشی درون افراد شاهد یک تجدید فرهنگی در صنعت بود.

واضح است که تغییر فرهنگ یک فرآیند طولانی مدت است. این فرآیند همچنین به فردی نیاز دارد تا همانند دیگر جنبه‌های بازرگانی آن را مدیریت کند. یکی از راه‌های ایجاد چنین تغییرات فرهنگی استفاده از «قطب‌نمای اخلاقی» است. این موضوع باعث تقویت انگیزه برای ریسک‌پذیری محتاطانه و مسوولیت‌پذیری می‌شود. اما چگونه؟

«سوگند اخلاق» که به تازگی از سوی صنعت مالی هلند معرفی شده نمونه خوبی برای توضیح این مساله است. این سوگند بسیار شبیه سوگند بقراط برای پزشکان یا سوگندی است که وکلا می‌خورند. صنعت هلند از این سوگند به عنوان اهرمی جهت پاسخگو کردن مدیران بخش صنعتی استفاده می‌کند و در این راه از کاربرد صداقت برای منافع مشتریان بهره می‌گیرد. شکست این عهد و سوگند موجب می‌شود تا فرد جریمه، تعلیق و حتی در درجات بالاتر وارد فهرست سیاه شود. مهم‌تر از همه اینکه همانند ماه آوریل سال جاری این سوگند برای تمامی ۸۰ هزار کارمند سراسر کشور در هلند اجرا شد. بنابراین ترویج فضیلت‌های تجمیع شده فردی برای ایجاد یک تغییر در سطح فرهنگی بسیار مهم و ضروری است. برای اینکه این تغییر را در سطح صنعتی نیز اعمال کرد باید سایر ذی‌نفع‌ها را نیز در این مساله دخیل کرد. این یک گام در ایجاد مسوولیت جمعی است.

۲-تجدید فرهنگی موثر- هر بازیگر یک نقش

چیزی که من را به سمت توضیح دادن مورد دوم سوق می‌دهد نقشی است که هر بازیگر برای تجدید حیات فرهنگی ایفا می‌کند. در این زمینه من سه گروه از بازیگران را مدنظر قرار داده‌ام. گروه اول شامل تنظیم‌کننده‌های مالی و مقامات دولتی می‌شود. ایجاد تغییر و تحولات فرهنگی در افراد و شرکت‌ها بر اساس چارچوب قانونی و نظارتی کافی می‌تواند به خوبی این مساله را مدیریت کند. یکی از اهداف مقررات مالی ترویج تصمیم‌گیری بر اساس ریسک‌پذیری امن و سالم است. با استفاده از این روش، مقررات توانایی تاثیر گذاشتن بر رفتارهای فردی را دارد. همان‌گونه که قبلا نیز توضیح دادم دستور کار مناسب برای اصلاحات بخش مالی بر چارچوب‌های قانونی و حکومتی متمرکز شده است و پیشرفت‌های خوبی از این طریق به دست خواهد آمد. به عنوان مثال، گام‌های مهمی برای مقابله با مشکلاتی برداشته است که برای شکست بیش از حد بزرگ هستند، به این معنا که شکست شان، خسارت و آسیب بزرگی در پی می‌آورد. این شامل نهادینه کردن، استانداردهای احتیاطی بالایی برای بانک‌های بزرگ نیز است. با اینهمه هنوز کارهای زیادی مورد نیاز است تا عواقب منفی رفتارهای بیش از حد ریسک‌پذیر در مورد امور غیر بانکی درونی شود. همان‌گونه همه ما می‌دانیم که مقررات به همان اندازه خوب هستند که اجرای آنها توسط این صنعت و نیز استحکام بخشیدنش توسط دستگاه نظارتی. علاوه براین، اتکای زیاد به قوانین و نظارت به افراد اجازه می‌دهد که فکر کنند تا مادامی که آنها بر این اساس عمل می‌کنند، آنها اخلاقی رفتار می‌کنند.

رهبری در صنعت

این توضیح، زمینه را برای شرح بهتر دومین بخش از سخنانم یعنی خودِ صنعت مالی فراهم می‌کند. تمامی اصول اخلاقی و تلاش برای درستکاری در یک شخص در صورتی موثر می‌افتد که «خرید» در بالاترین مرحله قرار بگیرد. با این همه مهم‌ترین انتخاب‌های داخلی درون یک مجموعه از سوی مدیر و تحت نظارت هیات‌مدیره ساخته می‌شود. همان‌گونه که سنکا (فیلسوف و نمایشنامه‌نویس پیش از میلاد) می‌گوید: «به سختی می‌توان مردم را با آموزش به خیر و نیکی رهنمون شد اما با مثال زدن و نشان دادن این کار راحت‌تر خواهد بود.» به عبارتی دیگر هیات‌مدیره نیاز دارد تا روش درستی انتخاب کند. بنابراین لازم است که «ظرفیت تحمل صفر» را برای مقابله با بی‌اخلاقی‌ها ترویج کنند. اعضای هیات‌مدیره و مدیران رده بالا، نخستین بازیگرانی در شناسایی مدل‌های کسب و کار و تغییرشان هستند. در صورتی که مدل کسب و کار ناقص باشد، چه بر سر افرادی می‌آید که قائل به اصول اخلاقی هستند؟

خوشبختانه، تغییرات فرهنگی دارد به اولویت برخی موسسات مهم و نظام‌مند تبدیل می‌شود. اصول اساسی مشتری محور و همکاری دارد به مضامین مشترک در میان اهالی تجارت و کسب و کار تبدیل می‌شود. اما من معتقدم که صنعت می‌تواند به اهداف بالاتری دست پیدا کند. از نظر من صنعت مالی جهان می‌تواند با کدهای رفتاری که پاسخگویی فردی را در تمامی سطوح ترویج دهد، وضع کند. چنین کاری می‌تواند در زمینه ایجاد روحیه همکاری در تمام زمینه‌های قضایی نیز انجام شود. این کد همچنین می‌تواند جذب نیرو و پیشرفت روش‌های حرفه‌یی که به دنبال پاداش رفتار اخلاقی به جای تمرکز صرف بر سودآوری باشد را تشویق کند.

مربیان و جامعه مدنی

در نهایت ترویج تغییر در فرهنگ می‌تواند و در واقع باید، از سطوح پایین‌تر حتی قبل از پیوستن نیروهای جوان به محیط کار حرفه‌یی صورت بگیرد. به همین خاطر مربیان و فعالان جامعه مدنی به عنوان سومین گروه از بازیگران، نقشی مهم در این زمینه ایفا می‌کنند. آموزش و تحصیل ارزش‌های اخلاقی به وضوح می‌تواند به عنوان بخشی از تغییرات فرهنگی قرار بگیرد. این موضوع افراد را تنها برای احترام به ارزش‌ها آموزش نمی‌دهد بلکه انها را ترغیب می‌کند تا به اهداف موردنظر در این زمینه برسند. از این رو افراد نباید اقداماتشان را به موقعیت «چه می‌توانم بکنم» محدود کنند بلکه باید آن را به سطح «چه باید بکنند» ارتقا دهند. جوامع مدنی و گروه‌های مذهبی با تحسین و ترویج اخلاق موثر واقع می‌شوند و نقش مهمی در تغییر فرهنگ ایفا می‌کنند. یک مثال خوب در این زمینه برنامه‌ اسقف اعظم کانتربری برای آوردن جوانان از نقاط مختلف دنیا برای زندگی در قصر لمبث به مدت یک سال است. ایده این عمل از آنجا می‌آید که تعلیم و آموزش فرهنگ درستکاری و فضیلت‌های اخلاقی در سال‌های کودکی، باعث می‌شود تا در بزرگسالی این اصول راهنمای عمل آنها شود.

نتیجه

و در پایان موسسات مالی، مقامات ملی و جامعه جهانی پاسخ به مسائل اخلاقی در امور مالی را آغاز کرده‌اند. با این‌حال فعالیت‌های سریع‌تری مورد نیاز است تا اعتماد به امور و بخش مالی بازگردد. شکست در موسسات مالی ناشی از سوء‌رفتارهایی است که در چند سال اخیر در جهان همه گیر شده است. برای رهایی از این موقعیت نیاز است تا اعتماد هر‌چه سریع‌تر به صحنه امور مالی بازگردد.

در مورد اموری که مربوط به ما می‌شود باید گفت که صندوق بین‌المللی پول در چندین جبهه از جمله دستور کار اولیه برای تحقیق درباره اخلاق در امور مالی از این تلاش‌ها حمایت کرده است. من سخنرانی‌ام را با استدلال پیرامون چارچوبی که می‌تواند اخلاق را در میان افراد درونی کند شروع کردم. با این حال روی دیگری از این شیوه نیز همچنان صادق است. بدون ترویج فضیلت و کمال در افراد حتی بهترین ساختارهای نظری هم محکوم به شکست هستند. پس اجازه بدهید سخنرانی‌ام را با این گفته از «وارن بافت» تمام کنم: «برای استخدام کردن مردم به دنبال سه خصیصه باشید: درستکاری، هوش و انرژی. اگر اولی نباشد دو تای دیگر می‌تواند به قیمت جان شما تمام شود.»

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 3 =

پربازدیدترین ها