سوریه آخرین کشور خاورمیانه عربی بود که با شروع تحولات موسوم به «بهار عربی» به سال2011 دستخوش بحران و بیثباتی ناشی از این تحولات شد.بهواقع تسری امواج تحولات بهار عربی به سوریه، زمینه برای ظهور گروههای رادیکال سلفی- تکفیری و در راس همه آنها داعش فراهم شد که نتیجه آن کشته شدن 300هزار غیرنظامی و 5میلیون آواره و پناهنده به کشورهای منطقه غرب آسیا از جمله ترکیه بود. اگرچه مداخله ایران در جبهه زمینی و مداخله روسیه در جبهه هوایی منجربه ابقای بشار اسد در نظام سیاسی سوریه شد اما با آزادسازی استان «حلب» به سال2016 با معاضدت و پشتیبانی ایران و روسیه و بعد از آن توافق آتشبسی که در 5مارس2020 میان اسد و معارضان رخ داد، بشار اسد توانست بدون دردسر به صدارت خود و با اعمال موضع بیطرفی تا زمان اعلام آتشبس حزبالله و اسرائیل یعنی 27نوامبر ادامه دهد اما تنها ساعاتی بعد از برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائیل، شورشیان «تحریرالشام» با حملهای برقآسا به سوریه توانستند بخشهای مختلف ادلب، حلب، حماء و حمص را به دست بگیرند و شنبه شب بالاخره توانستند دمشق را نیز به کنترل خود درآورده و در ظاهر کار یا همان روی کاغذ به صدارت 24ساله بشار اسد و به حکومت 54ساله خاندان اسد در نظام سیاسی سوریه پایان دهند.
به گزارش اقتصاددان به نقل از جهان صنعت ، اگرچه نمیتوان نقش بخشی از مسائل و فعل و انفعالات داخلی را در سوریه نادیده گرفت اما نقش ترکیه در بازی شطرنج سوریه و آنچه در تحولات سوریه کنونی جاری است، غیرقابل انکار است. اگرچه موضع رسمی مقامات آنکارا از زبان وزیر امور خارجهاش یعنی «هاکان فیدان» انکار بوده و او نقش آمریکا را در بیثباتی و آنومیزهسازی ترکیه دخیل میداند اما بهواقع با استناد به مجموعهای از شواهد و نشانگان پیداست که نقش اردوغان آن هم به واسطه تمایلات نو عثمانیگرایی در سومین دهه از هزاره سوم در بحران جاری سوریه کلیدی بوده است. امتناع از پذیرش الگوی حکمرانی اردوغان از سوی بشار اسد از سال2001 تا 2011، امتناع از پذیرش قطعنامه2244 شورای امنیت مبنیبر اعمال سازوکارهای قانونی و دموکراتیک، عدم همکاری بشار اسد به پایان دادن غائله اکراد در شمال سوریه یعنی استانهای حسکه، رقه و دیرالزور یا همان فوبیای اردوغان از پانکردیسم، امتناع بشار اسد از بحران 5/3میلیون پناهنده سوریه در ترکیه برای بازگشت به سوریه که به یک چالش جمعیتی- امنیتی برای ترکیه دامن زده، سبب شده است که گروه تحریرالشام به رهبری محمد الجولانی بخواهد با چراغ سبز آنکارا بعد از 15سال از تحولات موسوم به بهار عربی به صدارت خاندان بعثی سوریه پایان دهد. البته تمرکز سوریه در بحران اوکراین و انفعال پر ابهام ایران در سوریه به عنوان بزرگترین کانون و عمق استراتژیک خود در معادلات غرب آسیا و شرق مدیترانه چون عاملی شتابزا و کاتالیزور، موجب تهور و گستاخی تحریرالشام و سپس تسریع تحقق اهداف آنان یعنی فتح شام شد. در این ارتباط، اهداف ترکیه در تجهیز گروه تحریرالشام بیش از همه تلاشی برای همپوشانی با منافع واشنگتن و تلآویو است. بهواقع، اردوغان از آنکه دومینوی تضعیف جریانهای مقاومت که از هفتم اکتبر با تضعیف حماس و سپس حزبالله در لبنان به دمشق رسیده، بسیار خشنود است و اینگونه میپندارد که طراحی چنین سناریویی به نقش برتر و جایگاهیابی ترکیه در معادلات غرب آسیا لااقل در رقابت با ایران کمک خواهد کرد. به این ترتیب و با تعقیب راهبرد توسعه بحران، ترکیه با تجهیز کردن تحریرالشام توانسته است بزرگترین کانون استراتژک و ژئوپلیتیک در غرب آسیا یعنی سوریه را از چنگ و سیطره ایران خارج سازد. مهمترین پیامد چنین نقشه راه ترکیه، آنومیزهسازی مجدد سوریه بعد از 15سال از تحولات موسوم به بهار عربی و از همه مهمتر قطع کردن خط اصلی شریان تسلیح یا مسلح کردن حزبالله است. به این ترتیب و با اهدافی که ترکیه در آنومیزهسازی سوریه تعقیب میکند، میتوان اردوغان را بزرگترین برنده تحولات سوریه و مشخصا براندازی بشار اسد دانست.
به واقع بازی جدید ترکیه در سوریه موجب پیشتازی آنکارا در ترسیم معادلات منطقه غرب آسیا خواهد شد، به شرطی که سناریوی آنکارا و خوابی که او برای بشار اسد و فردای سوریه دیده است، آغاز و شروع یک پایان نباشد. ضمن آنکه هرگونه تلاش برای ثبات از فردای براندازی اسد تابعی از نقشهای ترکیه در معادلات سوریه خواهد شد چراکه هیچ رخدادی در ظاهر امر بدون نقشآفرینی و تمایلات ترکیه در معادلات جدید سوریه میسر نمیشود و این ترکیه است که نقشه راه جدید سوریه را ترسیم خواهد کرد.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع