ناصر کاظمی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : درست است امروز جامعه ما از کثرت سیاسی و کثرت اقتصادی برخوردار نیست.
درست است که نظارت استصوابی باعث کاهش نامزدها و کاهش مشارکت می انجامد.
درست است حتی در این گروه نیز، مدام به پالایش پیامها و کامنتها وفق منشور این گروه فرهیخته اند! احتمالا اشکالی هم ندارد.
البته کمتر گروه فارسی زبان دیده ام که اینگونه با صراحت کاربران ، مسائل مبتلابه اقتصادی و سیاسی را نیز در بوته نقد و بررسی قرار دهد که از ادمین های عزیز جای تقدیر دارد.
لطفا بفرمایید:
الف- انقلاب های صنعتی که در غرب از قرن ۱۹ میلادی بتدریج شکوفا و به ثمر رسید،
غالبا ابتدا کثرت سیاسی داشتند یا کثرت اقتصادی؟
و یا همزمان بطور متوازن هم سیاسی و هم اقتصادی!
ب- دوره آقای هاشمی رفسنجانی را اگر عصر شکوفایی اقتصاد پس از جنگ بدانیم گزافه نیست.
و دوره اقای خاتمی را اگر شکوفاترین توسعه سیاسی بدانیم درست است.
بفرمایید پس از این تجارب درخشان از کثرت اقتصادی و کثرت سیاسی:
چه اتفاقی افتاد که اکثریت جامعه در سال ۸۴ از هر دو رویکرد قبلی خود پشیمان شدند و بدون کمترین شناختی (در مقابل استوانه نظام) به دکتر احمدی نژاد رای دادند و مجددا در سال ۸۸ نیز براین تصمیم پای فشردند؟
ج- آیا در ۲۰۰ سال گذشته حتی یک نمونه از کشورهای صنعتی توسعه یافته ،سراغ دارید که اموال کشورش را مصادره و تحریمهای چندگانه تصویب و دول بیگانه، جنگهای داخلی و خارجی را علیه آن ملت تهییج و مدیریت و تحمیل نمایند؟
دست آخر اینکه ،
آیا در آن کشور صنعتی عوامل و اپوزیسیونی وجود دارد که بعد از چهل سال، همچنان از داخل ارتزاق، ولی برای همون دشمن بیگانه هورا بکشند؟
و با دعوت دشمن به حمله علیه ایران خود تحقیری را به اوج برسانند؟
آیا واقعا هیچ کشور صنعتی با این مختصات، تاکنون موفق شده است؟
ارادتمند ناصر کاظمی
۳۰ آبان ۱۴۰۳
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع