تقدم ترک مخاصمه با رژیم صهیونی بر جنگ

دکتر عباس سلیمیان با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : تقدم ترک مخاصمه با رژیم صهیونی بر جنگ از طریق سیاست تجاری سازی شرایط موجود

نامه سرگشاده ، تقدیم به محضر مبارک رهبر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای دام عزه، و ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
مقدمه:
با تمام ارادتی که خدمت رهبر عزیزانقلاب دارم، امروز لازم دیدم که جسارت را به حداکثر برسانم و در کسوت یک شاگرد آنچه را که برای حفظ نظام و کشور لازم می دانم خدمت ایشان و متعاقبا رئیس جمهور محترم مطرح کنم. لازم میدانم قبل از ورود به مطلب به الگوی رفتاری پیامبر در شرایط روزهای سخت مسلمین از مفاد صلح حدبیه مابین پیامبر و قریش که در سال 6 هجری منعقد شد و در حقیقت به معنی ترک مخاصمه به مدت محدود 10 ساله بود، اشاره ای داشته باشم و برداشت از آن را منطق و تکیه گاه نظری نوشتار پیشنهادی خود کنم، مفاد این صلح نامه عبارتند از:
1- قريش و مسلمانان متعهد مى شوند كه مدت ده سال جنگ و تجاوز را عليه يكديگر ترك نمايند
2- فردى از قريش اگر بدون اجازه ولى خود از مكه فرار كند و به مسلمانان بپيوندد، محمد بايد او را به مكه باز گرداند. ولى اگر فردى از مسلمانان به قريش بپيوندد، قريش وظيفه ندارد وى را تحويل محمد دهند.
3- مسلمانان و قريش مى توانند با هر طايفه اى كه بخواهند، پيمان بر قرار كنند و با آنان متحد و مربوط شوند.
4- محمد و ياران او، امسال از حديبيه به مدينه باز مى گردند، ولى در سالهاى آينده مى توانند آزادانه به مكه درآيند، مشروط بر اينكه فقط سه روز در شهر مكه توقف كنند و سلاحى جز سلاح مسافر كه يك شمشير است ، همراه نداشته باشند. قريش حق مزاحمت ندارند.
5- امضاء كنندگان متعهد مى شوند كه اموال يكديگر را محترم شمارند و از هر گونه حيله و نيرنگ و خيانت عليه يكديگر بازمانند. مسلمانانى كه وارد مكه مى شوند، جان و مال آنها محترم است .
سال های زیادی است که نفی و انکار و هدم رژیم صهیونیستی از دیدگاه مبارزاتی و برخورد نظامی به عنوان یک راهبرد اساسی در سیاست خارجی کشور در دستور کار بوده است. این راهبرد هر چند توانست نیروهای خاص و ابداعات فنی تهاجمی وسیعی را بسیج کند ولی در قبال دشمن که برخوردار از همکاری و معاضدت کشورهای پیشرفته غربی و در راس آنها امریکا است و با کمک های نظامی وتکنولوژی بلوک غرب شدیدا و مداوما تقویت و به روز تسلیح می شود و راه تداوم حیات خود را با راه ها و ابزارهای خون بار اهدایی باز می کند، به نظر می رسد که راهبرد نظامی اشاره شده با توجه به تفاوت های فنی وسیع بین طرفین اگر اغراق تلقی نشود در بن بست است.
نکته مهمتر اینکه به باور نویسنده تا مساله فلسطین حل نشود و امریکا و غرب از موقعیت ترس از تهدید، حمله و انهدام اسرائیل خلاصی نیابند اجازه حل قطعی دسترسی ایران به انرژی و محصولات هسته ای را نخواهند داد و اگر توافقی کنند آن را متزلزل نگه می دارند و به طور پیوسته به صورت مستقیم و غیر مستقیم در حیات اقتصادی و اجتماعی ایران توطئه و اخلال خواهند کرد. تحریم های غربی بسیاری از فرصت های پیشرفت اقتصادی و یکپارچگی اجتماعی را از ایران و مردم ایران سلب کرده است و زیر ساخت های انرژی (نفت و گاز ، برق و آب) را فرسوده کرده است و در صنایع بسیار بزرگ خصوصا خودروسازی عقب ماندگی و عدم اتصال به بازار جهانی فناوری ها و قطعات و متقابلا فروش عقب ماندگی 40 ساله ایجاد کرده است.
ادامه وضع موجود و اصرار ایران بر پیگیری رویه گذشته و تکیه حاکمیت بر بخش کوچک و محدودی از متخصصین که میزان تخصص آن ها فرع بر اطاعتشان از حاکمیت است، توان عمومی کشور را به آرامی و مداوما در قیاس با آنچه باید باشد تضعیف می کند و در گذر غیر کارای زمان نهایتا یا منجر به شکل گیری اقتصاد و کشوری همانند کره شمالی خواهد شد و یا به تقابلی نظامی ختم خواهد شد، که در اینصورت حتی اگر موفقیت نظامی هم حاصل شود ولی برای ایران خسارت های عظیم مادی و عقبگردی توسعه ای به سان افغانستان فراهم خواهد کرد که اگر تحت آن شرایط حاکمیت اسلامی ماندگار باشد سال های طولانی نمی توان آن را جبران کرد. لذا تقدم مصالحه با غرب در مورد اسرائیل مقدم بر حل مسایل هسته ای ایران و پیش نیاز اصلی مذاکرات موفق هسته ای است.
به همین جهت نویسنده به دلایلی که درادامه مطلب مطرح می کند، این گمان قوی را پیدا کرده است که شرایط حاضر اوج تنش است و نقطه عطف تصمیم برای ماندن و توسعه و یا جنگ و انهدام است و لذا فرا رفتن به بیش از این نقطه سرنوشت کشور را در معرض خطر و ریسک بزرگ سقوط و شاید نهایتا تجزیه کشور قرار می دهد.

به منظور تبیین و استقرار موضع مذکور و کشف نتیجه از جنبه اعتقادی و اسلامی، نویسنده در تطبیق موقعیت کشور به تاریخ تصمیمات حکومتی زمان پیامبر اعظم ص توسل جست و چنین برداشت کرد که شرایط حاضر تداعی شرایط موانع رشد جامعه نوپای اسلامی زمان پیامبر و مسلمین در قبال قریش و مناسب اتخاذ تدبیر صلحی با محتوایی مشابه محتوای صلح حدیبیه است. لذا صلحی که همچون صلح حدیبیه که فقط گویای ترک مخاصمه است را شاهد آورده تا راهبرد نظامی بر علیه اسرائیل با یک راهبرد اقتصادی و سیاسی مناسب بتواند جایگزین کند که در نتیجه آن جغرافیای اقتصادی منطقه و خصوصا جغرافیای فلسطین چنان متحول شود که:
اولا : انسان فلسطینی ابتدا از یوغ فقر و استثمار اقتصاد صهیونیستی خارج شود، و
ثانیا: با توسعه جغرافیای مسلمانان پیرامونی اسرائیل مبتنی بر منطق بند 3 صلح حدیبیه، شرایط به نحوی پیش رود که کشورهای مسلمان یک سازمان متشکل مشترک اقتصادی بین خود با خروجی مدیترانه ای با اتصال به بنادر مدیترانه ای فلسطین به عنوان پایگاه های ارتباط اقتصادی بین المللی این سازمان متشکل خود را تعریف کنند، و
ثالثا: فعالیت های برنامه ای توسعه چنان تدوین و دنبال شود که در نهایت اقتصاد متحد کشورهای اسلامی در جغرافیای وسیع از نظر حجمی و کیفی خود چنان ابعادی پیدا کنند که اقتصاد هر چند پیشرفته اسرائیلی نیازمند به تبادلات اقتصادی و مالی با آن باشد تا جمعیت و دولت اسرائیل تحت فشار کمبود بازار و کمبود نیروی انسانی، نیاز داشته باشد و به طور طبیعی مجبور باشد تا در بستر ارتباط با جغرافیای تقریبا یکپارچه مسلمانان حقوق شناخته شده فلسطینیان را به رسمیت بشناسد.
رابعا: متارکه جنگ و ترک مخاصمه و ترک بسیج نیروهای اسلامی در قبال مشارکت های توسعه ای غرب و به رسمیت شناخته شدن حقوق کامل هسته ای ایران تهاتر شود و مذاکرات موفق و توافقنامه پایدار حول راهبرد مذکور فراهم شود.
با این مقدمه و توضیح مختصر در باب منطق طرح و مستند تاریخی و شرعی آن به بیان تفضیلی آن می پردازم…..

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − 1 =

پربازدیدترین ها