تفاوت منتقدین با مخالفین نظام

مهدی ثالثی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت :
تفاوت منتقد با مخالف در یک نکته کلیدی است . منتقد کلیت یک پدیده یا موضوع و یا جریان فکری و حتی یک نظام را قبول دارد و معتقد است با نقد برخی از شیوه ها و روش ها می توان جلوی انحرافات را گرفت و به مسیر ادامه داد. اما مخالف کلیت یک جریان را رد و اساسا آن را قبول ندارد که بخواهد اقدام اصلاحی جهت بازدارندگی از انحرافات انجام دهدو حتی موانعی هم برای انحراف از مسیر اصلی بوجود می آورد.
طبیعتا نوع برخورد با منتقد و مخالف هم متفاوت است .براساس اصول ۲۴ و ۲۶ و۲۷ قانون اساسی که دلالت بر آزادی بیان و فعالیت های صنفی ، احزاب و تجمعات قانونی دارد ، نشان از اهمیت نقد ونظر بعنوان یک مطالبه به حق و قانونی است . بنابر این اصول، هر شهروندی از حق آزادی بیان برخوردار است. این حق باید در چارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود. شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه جستجو، دریافت و منتشر کنند و پیام خود را به تصمیم گیرندگان برسانند .
بنا به این حق نباید انتظار داشت که هر نقد کننده ای را مخالف نظام پنداشت و القابی همچون دشمن، منافق و وابسته به بیگانه برای او بکار گرفت . بلکه بایستی نظر او را شنید و به اصطلاح امروزی پردازش کرد و اگر نقد وی در جهت مصالح نظام و حکومت و منافع کشور و بخصوص مردم که به فرموده امام راحل ولی نعمتان هستند ، تشخیص داده شد استفاده کنند و گرنه با متانت و و یژه گی حکومت علوی و برخواسته از اخلاق و عملکرد مولای متقیان امام علی (ع) با او برخورد کنند .
اهمیت این موضوع را در ۲ سال اخیر ودر دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی بخوبی می توان بیان کرد. شاید به غلط دولت بعنوان نماد مطلق حاکمیت معرفی گردیده و هرگونه نقد واشکالی بر ان توسط یک عده ای خاص به مثابه زیر سئوال بردن نظام محسوب شود . این در حالی است که تمامی دولت های قبل فارغ از عملکرد آنها در چارچوب نظام تعریف شده اند و بعنوان بخشی از سیستم و نه کل سیستم ودر حدود وطایف آنها قابلیت نقدشدن داشته و حتی خیلی هم برخوردهای تند و شعارهای هنجارشکنانه ای بر علیه انها داده شده که در مقام دفاع یا رد به حق یا ناحق بودن آن نیستیم . آنچه مسلم است این دولت هم دارای محاسن و معایب و نواقصی است که نباید فقط به یک بعد دلخواه آن بپردازیم و از کلیت آن دفاع و یا به ان حمله کنیم .
جمعبندی نهایی این است موافقین و مخالفین دولت نباید کلیت عملکرد را به کلیت نظام منتسب کنند چرا که واقعیت ها در لابلای تنازعات سیاسی و منفعت طلبی جناحها و گروهها مغفول مانده و نه تنها کمکی به بهبود و پیشرفت و توسعه نمی کند بلکه همگان را به اشتباه انداخته و از درک حقیقت عاجز می شوند و آن وقت باعث بوجود آمدن یک ۲ قطبی کاذب موافقین و مخالفین نظام می شود . این در حالی است که جذب حداکثری و تبدیل مخالفین به منتقدین و سپس به موافقین از اصولی ترین اهداف نقلاب و حاکمیت باید باشد .

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × دو =

پربازدیدترین ها