یک مشاور میمیرد. در آن دنیا در صفی که هزاران نفر جلوی او بودند، برای محاسبه اعمالش میایستد. اندکی نمی گذرد که فرشتۀ مُحاسب میز خود را ترک میکند و صف طولانی را طی کرده و به سمت مشاور میآید و به گرمی به او سلام کرده و احترام میگذارد. فرشته، مشاور را به اول صف برده و او را بر روی مبل راحتی کنار میزش مینشاند.
مشاور میگوید:
«من از این توجه شما سپاسگزارم، اما چه چیزی باعث شده که این گونه با من رفتار کنید؟»
فرشتۀ مُحاسب میگوید:
«ما برای افراد مسن احترام ویژهای قائل میشویم. ما یک پردازش اوّلیه بر روی تمامی کارنامههای اعمال انجام دادهایم و من ساعاتی را که شما به عنوان ساعات مشاوره برای مشتریان خود اعلام کردهاید، جمع زدم. بر اساس محاسبۀ من، شما حدِّاقل ۱۹۳ سال سن دارید! »
ادامه دارد…