به مدارا نیاز داریم

با فروکش کردن حوادث چند هفته ‏اخیر می‏توان گفت ‏بار دیگر مهمترین مشکلات تاریخی کشور بازتولید شد.

واقعیت این است حوادث دوماهه نشان داد نه‌تنها یک جای کار بلکه چند جای کار می‌لنگد. نگاه آماری ‏به ‏سن بازداشت‌شدگان نشان می‏دهد از هر ۱۰نفر چهار نفر زیر ۲۰سال یا به‌عبارتی دهه‌هشتادی بودند و پنج نفر مابین ۲۰ تا ۳۵سال سن داشتند و فقط یک نفر بالای ۳۵سال حضور داشت.

کاملا مشخص است گسل نسلی کار خود را کرده است. اما پرسش این است کدام مشکلات تاریخی ‏بازتولید و کدامین نهادها کارکرد اصلی خود را به خوبی انجام نداده‌اند تا برخی کف خیابان را برای بیان دیدگاه‌های ‏خود انتخاب کنند.

به گزارش اقتصاددان به نقل از راهبرد ،  نگاهی‏ به وضعیت موجود نشان می‏دهد ما ایرانیان اعم از مذهبی و غیرمذهبی‏ و روشنفکر و عوامی ‏و اقوام مختلف ‏در چند مورد مشابهت زیادی‏ با هم‏ داریم.

اول اینکه در کار جمعی‏ ‏ضعیف ‏هستیم و بیشتر از آنکه به ‏منافع ‏ملی توجه کنیم، ‏به ‏منافع فردی و گروهی توجه‏ داریم.

واقعیت این است برای پابرجایی یک ملت‏ باید همدیگر را تحمل و به دیدگاه‌های ‏مختلف احترام گذاشت. اما ما معمولا بیشتر حق‏به‌جانب بوده و خود را قبول داریم و حال آنکه برای استمرار آن مای بزرگ می‏بایست ‏برخی مواقع انعطاف داشت. به‏قول ‏حافظ: با دوستان مروت ‏و با دشمنان مدارا.

امروز بیش‏ از گذشته ‏به‏رواداری ‏فرهنگی ‏و تساهل و تسامح در امور فرهنگی ‏و اجتماعی و حتی ‏سیاسی نیاز داریم و این زمانی اتفاق می‏افتد که همه به آن مای بزرگ ملت ایران و مفهوم ایران پایبند باشیم.

زمانی که ‏ژاپنی‌ها توانستند با کار و تلاش و کوشش جایگاه مهمی ‏در اقتصاد آمریکا داشته باشند، این‏ پرسش برای آمریکایی‌ها پیش آمد که دلیل موفقیت ژاپنی‌ها پس از جنگ جهانی‏ دوم چه بوده است؟

برای این منظور در برخی دانشگاه‌ها قرار شد پایان‌نامه‌ها به این پرسش ‏بپردازند و حاصل کار هم مفید بود. اما خلاصه یک پایان‌نامه این بود که‏ ژاپنی ‏در پساجنگ‏ دوم این چنین ‏اندیشید. اول کشورم، دوم کارگاهم ‏و سوم خانواده خودم.

قرائن و شواهد نشان می‏دهد نهادهای خانواده و دولت و رسانه در این مفهوم‌سازی برای نسل جدید موفق نبودند. باید بیش از گذشته به ایران ‏بیندیشیم.

دومین مشکلی که سال‌ها گریبانگیر کشورمان است و ریشه تاریخی دارد موضوع ‏شکاف دولت و ملت‏ است.

در همین قضیه اخیر هم که یک مامور گشت ارشاد می‌توانست با یک تذکر روحیه بالای کارجمعی یک ایرانی‏ را نشان دهد؛ اما با سخت‌گیری بیش از حد کار را به آموزشگاه پلیس کشاند و شد آنچه نباید می‌شد.

مشاهده کردیم به خاطر همین شکاف ملت و دولت ‏برخی به روایت پلیس بی‌اعتمادی نشان دادند و آغازی شد برای حوادث اخیر؛ بی‏اعتمادی‌ای که‏ ریشه ‏تاریخی هم دارد.

برای‏ مثال تا مدت‌ها درگذشت جلال آل‌احمد و خودکشی‏ غلامرضا تختی‏ و رحلت علی شریعتی ‏ به ‏ساواک نسبت ‏داده‏ شد، ولی‏ هیچگاه‏ اسناد موثق برای این انتساب‌ها پیدا نشد.

وقوع ‏انقلاب۵۷ سبب ‏شد تا حدود زیادی‏ شکاف دولت و ملت‏ ترمیم گردد. اما به‌تدریج ‏و به‌خصوص‏ پس از پایان جنگ ‏شکاف دولت و ملت‏ دوباره ‏از سرگرفته ‏شد که عملکرد ناصواب‏ برخی مسئولان در این‏ امر مشهود است.

برای مثال دور شدن از ساده‏زیستی که ‌‏در اول انقلاب ‏باعث نزدیکی توده‌‏های مردم ‏با حاکمان بود، سبب شد شکاف دولت و ملت ‏تشدید شود.

علاوه ‏بر این‏، طی دو دهه اخیر با پدیده آقازادگی‏ روبه‌رو بودیم که یکی از عوامل نارضایتی‌های اخیر است. همچنین، مقولات رانت‌خواری و ریاکاری ‏هم ‏در این افزایش شکاف‏ تاثیر داشت. نهاد دولت و نهاد رسانه ‏در این مورد کم‌کاری ‏داشتند.

سومین‏ مشکل تاریخی ما که ‏دوباره در این حوادث خودنمایی کرد، ضعف‏ انگیزه‏های ملی است. عده‏ای بی‌توجه به دشمنان‏ زخم‌خورده و تاریخی و در رقابت با جمهوری اسلامی چنان بر طبل‏ شکل‌گیری انقلاب کوبیدند که پس‏ از مدتی هم‏ خودشان ‏باورشان شد.

اینان‏ رسانه ‏را تبدیل به ابزار جنگ‏ روانی نمودند و با بزرگنمایی مشکلات و کاستی‌ها فقط بر دامنه دشمنی‌ها و اختلافات افزودند بدون اینکه از جهت ایجابی‏ راه‌حلی ارائه کنند.

در این سوی میدان هم برخی فراموش کردند معترضان ایرانی و مطالباتی دارند و باید آنان را اقناع کرد. نهاد رسانه ‏در این مورد می‌توانست ‏عملکرد بهتری داشته باشد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + 12 =

پربازدیدترین ها