به گزارش اقتصاددان به نقل از پرسون،مهم این است که دستاورد کلی سیاست های اقتصادی منجر به نفع جمعی مردم گردد. اصالت بخشیدن به هر یک از اهداف و نحوه مواجهه و ارایه راه حل برای آنها باعث ایجاد مکاتب مختلف اقتصادی شده که در یک طبقه بندی کلی که جریان اصلی علم اقتصاد را تشکیل می دهند می توان به دو مکتب فکری کلاسیکها و کینزین ها اشاره نمود.
کلاسیک ها به صورت کلی اعتقادی به مداخله دولت در اقتصاد ندارند و نقش دولت را حداقلی و مداخله دولت ها در اقتصاد را بی فایده و حتی مضر می دانند ولی کینزین ها حداقل در کوتاه مدت سیاست های اقتصادی دولت را دارای تاثیر دانسته و در ایجاد ثبات اقتصادی نقش آفرین می دانند.
بر این اساس به نظر می رسد اگر هر نامزد ریاست جمهوری به سوالات زیر که برگرفته از واقعیت های حال حاضر اقتصاد ایران است پاسخ دهد می توان به چارچوب ذهنی مورد قبول وی در خصوص اقتصاد پی برد و ارزیابی نمود:
– با توجه به اینکه تورم یک پدیده پولی است، تا چه حدی به استقلال بانک مرکزی در اعیین سیاست های پولی پایبند خواهید بود؟
– با توجه به محدودیت های مالی دولت، منابع مالی مورد نیاز برای رشد اقتصادی را چگونه تامین خواهید کرد؟
– بازار بورس با بیش از ۵۰ میلیون سهامدار خرد چه جایگاهی در سیاست های شما در توسعه مشارکت مردم در رشد و توسعه کشور خواهد داشت؟
– آیا برای حل مشکل ناترازی انرژی سیاست های قیمتی اعمال خواهید کرد یا غیر قیمتی؟
– آیا در حل مشکلات و ناترازی ها از شوک درمانی استفاده خواهید کرد یا به تغییرات تدریجی و پیش بینی پذیر اعتقاد دارید؟
– با نظام بانکی ورشکسته و ناکارآمد چگونه برخورد خواهید نمود؟
– بدهی های دولت به ویژه بدهی دولت به صندوق های بازنشستگی، معلمان و سایر کارکنان دولت و پیمانکاران در حال افزایش است و در آینده می تواند تبدیل به یک بحران گردد، برای مهار و کنترل بدهی ها چه برنامه ای دارید؟
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع