۱۸ توصیه فوری به رئیس جمهور محترم

به نام خدا
نامه چهارم دکتر سیّد یعقوب موسوی به رئیس جمهور محترم

محضر مبارک جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان

با سلام و احترام و تبریک روز پزشک

اکنون که به لطف خدا و با موفقیّت مرحله چهارم کنکور را پس از دو مرحله انتخابات (و البته طی مراسم تنفیذ و تحلیف) و یک مرحله مشورت و انتخاب اعضای کابینه و همچنین یک مرحله اخذ رأی اعتماد از نمایندگان مجلس برای وزرای خود، به هر ترتیب پشت سر گذاشته اید؛ موارد ذیل را به استحضارتان می رسانم و انتظار دارم ضمن قرائت این نامه، اولاً پاسخ مرا بدهید و ثانیاً هر کدام را با رجوع به خرد و هوش و فراست و وجدان خود درست تمیز دادید، امر به اجرا بدهید:

۱- رئیسِ جمهور، یعنی شما رئیسِ همه ما جمهور این کشور هستید و البته این ریاستتان را با سرانگشت استامپی تک تک ما و نوک باریک خودکارهای آبی مان به دست آورده اید، پس شما، به جای رئیس ما، در واقع نماینده ما؛ و به جای رئیس جمهور، وکیلِ جمهور هستید، بر این اساس پس خوب به حرف های موکلان خود گوش فرا بدهید و مطالباتمان را پیگیری بفرمایید.

۲- همین صبح پنج شنبه از کل ملت بخواهید برای شما و وزرایتان از نوشتن و ارسال پیام های تبریکی که متضمن آسیب به محیط زیست و نیازمند به مصرف و اسراف پارچه، کاغذ و غیره بوده که ظلم به اقتصاد و ستم به محیط زیست و درختان و زراعت هایی مانند پنبه و کتان و … است، خودداری نمایند و اگر خواستند صرفاً از طریق فضای مجازی ارسال شود، هر چند که همان نیز به مصرف برق و وقت و اینترنت و … می انجامد و شاید ضرورتی نداشته باشد.

۳- به کلیه دستگاه های دولتی نامه نوشته و طی یک بخشنامه دستور دهید که از تهیه پارچه نوشته و تبریک برای شما و سایر اعضای کابینه خودداری نموده و از تهیه و نصب قاب عکس خودتان در تمام ادارات دولتی خودداری نمایند. با یک حساب سرانگشتی علاوه بر هزینه های آن، مصرف چوب و پلاستیک قاب و چاپ عکس و شیشه و میخ و زحمت آن را حساب کنید تا ببینید چه قدر به اقتصاد کشور و طبیعت کمک کرده اید و بگذارید شما اولین رئیس جمهوری باشید که عکس و قابش در اتاق وزیر و استاندار نیست ولی در قلب مردم است.

۴- به کارگزارانتان دستور دهید اعلام و بخشنامه کنند تا در بدو ورود به محل کار جدید، از پذیرش هر گونه هدیه و دسته گل و قاب عکس و غیره معذور هستند، چه آن که گاه گفته اند که هیچ گربه ای برای رضای خدا، موش نمی گیرد و باب تقدیم هدایا تحت هر عنوانی، از همین روز اول به کارگزاران دولتی مسدود شود و حضور مردم از هزاران هدیه برای مدیران دولت شما افضل و اشرف باشد!!

۵- به وزرا و معاونان رییس جمهور و روسای سازمان های ملی و استانداران دستور دهید در طول سال، جلسات نقد و بررسی و تحلیل برنامه ها با مشارکت استادان مرتبط در دانشگاه ها، خبرگان، کارکنان و بازنشستگان، جامعه اهل قلم و رسانه، فعالان اقتصادی و اجتماعی در همان عرصه، بدون هیچ محدودیت فضای نقدی در چارچوب کارشناسی شرح وظایف دستگاه ها، برنامه ها و راهبردها و سیاست ها و عملکردها و… برگزار نموده و معاونان اجرایی و راهبردی رئیس جمهور، نتایج آن را بدون هیچ گونه سانسوری در اختیارتان بگذارند و خود نیز به اقتضا و شرایط وقتتان، در برخی از این جلسات شرکت فرمایید.

۶- به مدیریت اتوبوسی و چه بسا قطاری پایان دهید و اتوبوس اتوبوس آدم های غیرتخصصی که بدون هیچ گونه تناسب رشته ای و تجربی به دستگاه های فنی آمده و بلکه تحمیل شده اند را؛ به محل کار خودشان بازگردانید و اجازه بدهید در دولتِ یک فوق تخصص، نگاه فوق تخصصی به مسائل، برای تمام روسای جمهور در کشورهای دنیا، الگو شود.

۷- خط قرمز خود را مبارزه با رانت و فساد و تبعیض و همچنین دفاع از نخبگان و شایستگان و حفظ استقلال وزارتخانه ها و سازمان ها قرار دهید و مدیران معامله گر با سیاسیون را در هر مقطع از خدمت برکنار کنید و صد البته این به مفهوم جلوگیری از تعامل سازنده بین دستگاهی تلقی نشود و مدیرانی انتخاب کنید که خود اولین و بهترین ناظران دولت و نظام باشند.

۸- بر بودجه دستگاه ها متمرکز شوید و از رییس سازمان برنامه و بودجه بخواهید هر سه ماه گزارشی از عملیات و خروجی های مصارف آن به شما گزارش داده و بودجه سال جاری و بعدی دولت و سایر دستگاه ها را بر اساس نیازها و مقتضیات کشور تراز و تنظیم کنید.

۹- آقای رئیس جمهور! بزرگترین سرمایه شما پس از لطف خداوند و اعتماد عمومی و مردم، کارگزاران و منابع عظیم انسانی در دستگاه های دولتی هستند، یادتان نرود بهترین و جامع ترین برنامه ها باید توسط اینان نوشته، پردازش، اجرا، بازبینی و اصلاح شود و چنانچه نتوانید حقوق مادی و معنوی و اصل کرامت ایشان و صداقت با آنان را برجای آورید، هیچ حاصلی در پایان نخواهید داشت. فراموش نکنید هیچ انسانی تا حقوق او پایمال نشود، زبان به اعتراص و قلم به شکایت نخواهد برد و با درک صحیح اوضاع و شایسته گزینی کارگزاران، امنیت و آرامش را به جامعه اهداء نمائید و یک مدیر ضعیف وناتوان و بریده از کارکنان فقط زحمت شما و نهادهای نظارتی و هزینه کشور را بالا می برد.

۱۰- برای احترام به مردم علاوه بر نهاد ریاست جمهوری و وزارت خارجه، به همه وزرا و روسای سازمان های ملی دستور بدهید یک سخنگوی شیک و آراسته و خوش تیپ و ناطق و راستگو و مسلط به شرح وظایف حوزه کاری اش معرفی نموده و مرتباً مردم را در جریان انجام امور و یا مشکلات کشور [به جز افشای اسناد طبقه بندی شده] قرار دهند.

۱۱- به شدت به آمارهای غیرواقعی، خاصه اگر اثبات شود تعمد در آن است، آلرژی نشان داده و آن مدیر را برکنار نمایید و از مدیران صادق که مشکلات حوزه های مسئولیتشان را بدون واهمه به شما می گویند، حمایت کنید تا خداوند به واسطه ترویج راستی و درستی، لطفش را نسبت به طبیعت و ما بیشتر نماید.

۱۲- شما و مدیران موفق نیازی به تعریف و تمجید ندارید و تمام تعارفات را در مقدمات جلسات که گاه از متن جلسه بیشتر است، حذف نمایید و با آدم های چاپلوس و متملق برخورد نموده و تا جایی که ممکن هم هست جلسات بی اثر و رفت و آمدهای اضافی را هم که مستلزم صرف زمان و هزینه است، حذف نموده و با ویدئوکنفرانس برگزار نمایید و با وقت اضافی که می آورید گاه به میان مردم بروید و حرفشان را بشنوید. اگر روزی به روستایی رسیدید که یک پیرمرد، بدون ترس یقه تان را گرفت و بر عملکردتان خشم گرفت و شما از آن آزادی خشنود شدید، بدانید آن وقت شما رئیس جمهور ما هستید و نگذارید یک رییس با نمره ۱۰ بر یک کارمند با نمره ۲۰ تسلط یابد، چه آن که در آن سیستم به هیچ وجه کار پیش نرفته و دائماً وقت شما و آن مدیر باید صرف پرونده های حراست و بازرسی و تخلفات اداری شود!!!

۱۳- از وزرا بخواهید تمام وزرای ادوار را دعوت کنند و علت شکست هایشان را جویا شوند و این بزرگترین معلم برای آنان خواهد بود.

۱۴-قبل از هر تصمیم سخت برای کشور تمام ابعاد ریز و درشت آن را بسنجید تا در چاله نیفتید، چه آن که در وسط تصمیم، گاه امکان پشیمانی و عقب نشینی وجود ندارد و حتماً مردم را در جریان بگذارید و مثل حسن آقو نفرمایید که من هم خودم شنبه فهمیدم!!!

۱۵- در سخنرانی ها در مجامع به ویژه در خارج از کشور سعی کنید آرام باشید و حتماً همان متن ارائه شده را در سخنرانی بخوانید و مثل جلسه مجلس خودتان نباشید، چرا که ممکن است برخی مسائل که احیاناً از دستگاه های امنیتی یا امور خارجه به شما گفته می شود، در شرایط خاصی مثل لحظات پایانی نطق آخرتان برای دفاع از کابینه، بر زبان جاری سازید، و در همین ارتباط ما یک مرحوم عمه ای داشتیم که بسیار مهربان بود [و رضوان و رحمت خدا بر او باد] و به من می گفت پسر جان!! راز دلت را به هیچ کسی نگو! فقط به خودم بگو! من هم مثل خودتان ساده بودم و بهش می گفتم و کمی بعد می دیدم که کل جهان از آن مطلعند و دفعه بعد اگر رازی به او می گفتم شب منتظر می ماندم که گوینده رادیو بی بی سی اون خبر رو اعلام کنه و کل دنیا بشنوند!!!😂😂

۱۶- وضعیت کشاورزی بسیار اسفناک است و اگر به داد آن نرسید در قبال آبرو و حیثیت این جوان معصوم که به وزارت ما فرستاده اید، در این دنیا و روز قیامت مسئول هستید، این وزارتخانه، دارای کمپلکسی از مشکلات و مصیبت های ریز و درشت و خرد و کلان است و مطمئن باشید آقای نوری قزلجه عزیز که هیچ پانرده هزار امثال ایشان و ما و دیگران هم به تنهایی قادر به حل حتی ۲۰ درصد آن هم نمی شویم!! پس انصاف حکم می کند که حال، که ایشان را بی ساز و برگ و نوا به این میدانِ مین فرستاده اید، او را کمک کنید تا از این کارزار اگر هزار جان داشته باشد، یکی اش را پس از ۴ سال به سلامت به در ببرد و از این مهلکه که همه وزرای باسابقه را به کمند انداخته است، عبور نماید. گفتنی است ریشه برخی از مشکلات در درون وزارت و برخی از آن ها در خارج از آن است که نیاز به همراهی کل دولت و چه بسا کل حاکمیت دارد.

۱۷- تعداد ۳۴ نامه هم برای رئیس جمهور شهید نوشتم و شوربختانه تمام پیش بینی هایم درست از آب درآمد، وزارت جهاد کشاورزی مانند مدیریت کشاورزی شهرستان شوش، مکان سکته زنی مدیران است!!! و هر کس مدیر شوش می شد، یک سکته لااقل خفیفی می زد، چرا که شوش قطب گندم ایران بوده و خرید گندم این شهرستان به تنهایی از برخی استان های کشور بیشتر است و در وزارتی که طی ۵ سال ۶ وزیر و سرپرست داشته، یک تحلیلی بفرمائید که اینجا چه خبر است!!

۱۸- وزارت ما و کارکنان و بازنشستگانش را به حال خود رها نکنید که در آن صورت، گرسنگی و سوءتغذیه، دولت و ملت را از کار خواهد انداخت و آدمی حتی برای برخاستن و راه رفتن که هیچ؛ برای پلک زدن هم رمقی نخواهد داشت.
به مسئولان تصمیم گیر کشور از زبان و قلم بنده بفرمائید:

کسانی که فکر می کنند کشاورزی سربار مملکت است، ما سربار نیستیم و ما سربازیم و اگر کارکنان این وزارت و کشاورزان نباشند، همه آنان و خانواده هایشان در کمتر از یک هفته خواهند مُرد و آن وقت زنده نیستند که بر بخش کشاورزی و کارکنانش منّت گذارند!!

از صمیم قلب برایتان دعا می کنم تا حاصل بغض های جوانان که با همه نومیدی راضی به آمدن پای صندوق شدند و همه کسانی که به شما کمک کرده اند که در پاستور باشید را؛ به ثمر نشانده و امیدوارانتان را نومید نسازید.

امثال ما هم مثل آ داراب قنبری و پدر کهنسالش که بر دوشش تا حوزه انتخابیه روستای بردلا بخش عقیلی گتوند، رفتند و نام دکتر مسعود پزشکیان را در برگه نوشته و به صندوق ریختند؛ هیچ از شما به جز عزت کشور و پاکدستی و شایسته سالاری مدیران و حاکمیت خردورزی؛ نمی خواهیم چرا که اگر بدهکار و مدیون کسی شدیم، شاید حقیر شویم و حتی اگر کل طبیعت در خطر فرسایش و انقراض باشد، دیگر خفه خون گرفته و نامه ای برایتان ننویسیم، پس خوشحال باشید که این نامه ها را دریافت می کنید و نگران شوید از روزی که نامه های دیگرم را نبینید!!!

از هزاران در یکی گیرد سماع

زانکه هر کس محرم پیغام نیست

آشنایان ره بدین معنی برند

در سرای خاص، بار عام نیست

تا نسوزد بر نیاید بوی عود

پخته داند کاین سخن با خام نیست

دکتر سیّدیعقوب موسوی- بامداد پنج شنبه اول شهریور ۱۴۰۳- تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 + 11 =