دکتر سید زین العابدین موسوی با ارسال یادداشتی به رسانه اقتصاددان، نوشت:
دیروز جلسه ای(چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴) با حضور تعدادی از همتباران عزیز در امانیه برگزار شد، بنده هم البته دعوت بودم اما متاسفانه نتوانستم در آن جلسه شرکت کنم.
دوستان سخنرانی های ارزشمند زیادی داشتند از جمله برادر عزیزم آ ابوالفضل بابادی در خصوص اقتصاد بختیاری به حق هم جان کلام را گفتند.
این گلایه ها ناشی از یک بغض خفته در گلو است که گوشی شنوا در همین نزدیکی را می طلبد.
همه مشکلات جغرافیای این جمهور بزرگ البته در کلام هنرمند بی بدیل بختیاری جناب استاد علی حافظی با لحنی محزون مرثیه سرایی شده.
البته دیگران ظاهرا بی اهمیت از کنار آن میگذرند و خود را به ناشنوایی میزنند.
بختیاریها علیرغم حضور پر رنگذدر جنگ تحمیلی و دفاع از حریم ایران عزیز ثابت شده اند و هیچ انگی وارد نیست، اما هنوز دلخور از بی توجهی هستند آنجا که شاعر بختیاری میگوید:
مو غریو ای ولاتم که نداروم ره به جایی
هرچه امداد ازنم نیرسه بجایی
آن جا کجاست؟ همانجا که مناصب اجازه نمیدهند اقتصاد بختیاری سامان یابد آنجا که اراضی ما سهم آنچنانی در ۵۰۰ هزار هکتار آبادی اراضی خوزستان ندارد.
آنجا که با استفاده از فرصت طلبان چپ و راست در ایل توسعه بختیاری در نظر گرفته نمی شود.
آنجا که کسی محاسبه نمیکند جمعیت ایذه، باغملک،مسجدسلیمان، لالی، اندکا،هفتکل، سردشت، گتوند،شوشتر،عقیلی، دزفول، رامهرمز، بهبهان، امیدیه ،آغاجاری، میانکوه،ماهشهر، هندیحان،دوسوم آبادان و اهواز را؛
این شهرها ۸۰ درصد خوزستانند و با رای آنها افراد به مجالس میرسند و یا در تعیین رییس جمهور تاثیر عمیق دارند.
گله ای تا این حد از غریبی در ولاتی که متعلق خاص این جماعت شریف است باور نکردنیست و نباید چشم شان به تصمیم چند درصدیها باشد.
شاعر در جای دگر از ته دل نسبت به همبستگی بین همه ما ناامید شده است.
شاعر در جایی دیگر واقعیتی را برملا میکند که:
آسمون اوری گرد دنیانه که تنگ
چونیکه هیشکینه هیشکی نیکنه بنگ
و این هم به خود ما بر میگردد که متاسفانه تیرگی دنیا ما را به خودمان نیاورده و خود ما حواسمان به خودمان نیست ما باید منتظر بنگ خودمان باشیم در جایی که کسی بنگمان نخواهد کرد و این موضوع مهمی است.
شاعر ناامیدانه در آخر میگوید :
ای دل ای باور نکن دنیا خشا بو
چال سرد ایلمون پر تشابو
آری ما نیاز به باور همدیگر و همبستگی ایلی داریم موضوع قوم پرستی و قومیت نیست که فرصت طلبان آن را به سر ما میکوبند.
موضوع جماعتی پر تعداد است که با رایشان دیگران تعیین میشوند، اما در روز مبادا نادیده گرفته میشوند.
وقتی آنها نیستند هم باید برای رتق و فتق امور جماعتشان منتظر تصمیم دیگران باشند.
همانها که در بعد جمهوری بیشترینند و در بعد اسلامی شهدای زیادی تقدیم کرده اند رزمندگان پر تعدادی داشتند و البته برای مام وطن هیچگاه هم پشیمان نیستند.
جماعت بسیار پر تعداد، دلشان به اندازه شکوه زاگرس بند ایران و اسلام است و صدای یک ترقه یا تفرقه دشمن ایران دلشان را به درد می آورد.
مشکل این است که جوری شده که این جماعت بزرگ را باید طیف کوچکی باور کند تا به جایگاهشان برسند.
یک طیف سیاسی کم تعداد، یک طیف سیاسی فرصت طلب، یک طیفی که دل در گرو نیازها و حضور پررنگ بختیاری و یا عرب ندارد و آنها را نادیده میگیرد، همانها که در اصطلاح سیاسی اپورتونیستند.
 
				 
															 
								 
								 
								 
								 
								 
								 
								
یک پاسخ
سلام عالی بود اما من مخاطب نمی دانم امانیه کجاست پیشنهاد دارم در چنین مواردی داخل پرانتز مثلا بنویسید از توابع استان …یا با درج * در زیرنویس توضیح دهید در … کیلومتری شهر … واقع شده است