مهرداد حاجی زاده فلاح، تحلیلگر مسائل بانکی عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : چشم انداز مالی جهانی با تسلط دلار آمریکا (USD) به عنوان ارز جهانی پذیرفته شده برای تجارت بین المللی شکل گرفته است. استفاده گسترده از آن باعث شده است که هر ارز دیگری نتواند با پذیرش جهانی خود مطابقت داشته باشد. با این حال، طلا به عنوان جایگزین اصلی برای دلار آمریکا شناخته می شود.
طلا به عنوان وسیله اصلی مبادله دارای موقعیت تاریخی قابل توجهی است که به دلیل توانایی آن در حفظ کیفیت در طول زمان، ذخیره سازی آسان و تجزیه شدن به واحدهای کوچکتر یا بزرگتر برای افزایش نقدینگی ارزشمند است. از آنجایی که راحتی منجر به جایگزینی طلا با ارز کاغذی شد، دولتها از ارزهای خود با سپردههای طلا حمایت کردند و به افراد اجازه دادند که ارز کاغذی را با طلا با بانک مرکزی مبادله کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، ظهور ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی منجر به تبدیل شدن دلار به ارز ذخیره جهان شد. دلار در ابتدا با طلا مرتبط بود و سایر کشورها ارزهای خود را به دلار آمریکا متصل کردند. با این حال، اقدامات ناپایدار مانند چاپ بیش از حد پول منجر به پایان یافتن تبدیل دلار به طلا در سال ۱۹۷۱ شد.
امروزه، اکثر اقتصادها با نرخ های ارز انعطاف پذیر، که توسط نیروهای عرضه و تقاضا نسبت به دلار تعیین می شود، کار می کنند. اتکا به دلار در اقتصادهایی که ذخایر ارزی خود را عمدتاً به دلار نگهداری می کنند مشهود است، که اگر ارزش پول آن کشور به طور ناگهانی کاهش یابد، می تواند بر اقتصاد یک کشور تأثیر بگذارد. هزینههای واردات افزایش مییابد و بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد و تسلط دلار آمریکا به ایالات متحده نفوذ بیشتری در ژئوپلیتیک میدهد.
تحولات اخیر، مانند جنگ اوکراین و روسیه، افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو ایالات متحده، تلاش های چین برای ایجاد یوان به عنوان جایگزین، و تلاش های هند برای کاهش وابستگی به دلار، پویایی ارز جهانی را بیشتر شکل داده است. دولتهای مرکزی با افزایش ذخایر طلای خود، به حداقل رساندن تأثیر دلار آمریکا واکنش نشان میدهند، که به افزایش ارزش طلا کمک میکند و یک محافظ بالقوه در برابر تورم و بیثباتی اقتصادی ایجاد میکند.
طلا هم به عنوان محافظ در برابر تورم و هم به عنوان یک دارایی امن عمل می کند و در زمان های نامشخص ثبات و حفظ ثروت را ارائه می دهد. به دلیل سابقه تاریخی و نقش آن در تنوع بخشیدن به سبد سرمایه گذاری، به گزینه سرمایه گذاری جذابی تبدیل شده است. با این حال، تشخیص طلا به عنوان یک سرمایه گذاری بلندمدت از ماهیت سوداگرانه تجارت کوتاه مدت طلا ضروری است.
در بیشتر قرن های ۱۹ و ۲۰، کشورها می توانستند به یک سیستم پولی بین المللی بپیوندند که از طلا به عنوان پشتوانه ای برای ارزهای فیزیکی استفاده می کرد. استاندارد طلا ، همانطور که این سیستم نامیده می شد، چشم انداز رشد اقتصادی پایدار را برای کشورهای شرکت کننده ارائه می کرد. با این حال، این سیستم برای همه به طور یکسان سود نبرد به ویژه زمانی که یک کشور عضو شوک اقتصادی را تجربه کرد.
در مدلسازی اثرات یک بحران اقتصادی بر کشورهای عضو، نویسندگان نوسانات را در یک متغیر مهم اجازه می دهند: عرضه جهانی طلا.
نویسندگان به دقت رابطه بین عرضه جهانی طلا و سطح بهره وری در هر کشور در بلوک را بررسی می کنند. برای مثال، نویسندگان مدلسازی میکنند که چگونه کاهش بهرهوری در یک کشور بر کشورهای دیگر سیستم تأثیر میگذارد. وقتی مدل آنها این شرایط نامتقارن را شبیهسازی میکند ، نتایج نشان میدهد که کشوری که پربازدهترین صنایع داخلی را دارد، مقدار نامتناسب زیادی طلا را در بلوک جذب میکند. یافتههای آنها نشان میدهد که کشور کمبازده همزمان طلا را از دست میدهد که منجر به کاهش داراییهای نقد در آن کشور و متعاقب آن کاهش تولید اقتصادی آن کشور میشود. با ایجاد این ارتباطات، مدل آنها شواهدی را ایجاد می کند که یک سیستم پولی مبتنی بر طلا می تواند شوک های بهره وری را از یک کشور به کشور دیگر منتقل کند. تفاوتهای بهرهوری پیامدهای طولانیمدتی برای کشورهایی که در استاندارد طلا مشارکت میکنند، دارد.
آنها استدلال می کنند وقتی یک اقتصاد سازنده سیستم پولی داخلی خود را توسعه می دهد چه اتفاقی می افتد. وقتی کشوری عرضه پول خود را از طریق کانالهای خصوصی مانند سپردههای بانکی و ارز کاغذی (که به پول خصوصی یا درون پولی گفته میشود ) گسترش میدهد، آیا اقتصاد آن میتواند بهتر از تلاطم در کشورهای دیگر محافظت شود؟ برای پی بردن به این موضوع، آنها مدل خود را به بانکهای خصوصی که سپردهها را میپذیرند و سپس بخشی از این سپردهها را به تولیدکنندگان کالاهای با ارزش اجتماعی وام میدهند، گسترش میدهند.
هنگامی که آنها مدل خود را برای انعکاس کمبود طلا کالیبره میکنند، مشاهده می کنند که پول درونی تأثیرات مثبتی دارد (مخصوصاً زمانی که سپردههای بانکی قابل انتقال هستند) و افزایش سپردههای بانکی بهعنوان وسیله مبادله فشارها را بر سیستم پولی کاهش میدهد. منحصراً بر پایه طلا است. آنها می یابند که نقدینگی کل بیشتری وجود دارد و نرخ بهره پایین تر است. علاوه بر این، اقتصاد به تعادلی می رسد که در آن رفاه برای تامین کنندگان و مصرف کنندگان به طور یکسان بهبود می یابد، بدون اینکه به هیچ یک از بازیگران آسیبی وارد شود (پدیده ای “برد-برد” که توسط اقتصاددانان به عنوان بهبود پارتو توصیف می شود ). یافتههای آنها نشان میدهد که رفاه حاصل از مصرف خالص کالاها در حالت تعادل به شدت بالاتر از رفاه حاصل از تعادل با سپردههای بانکی غیرنقد است.
با این حال، درون پول نیز منبع بیثباتی است، زیرا درون پول، بحران بانکی در یک کشور را قادر میسازد تا بحران نقدینگی را در کشورهای دیگر دامن بزند. برای نشان دادن این انتقال، آنها مدل خود را به گونهای تنظیم میکنند که کارآفرینان با یک محدودیت مواجه شوند: آنها میتوانند تنها بازده مالی محدودی را از سرمایهگذاریهایی که با پولی که وام میگیرند تامین میکنند، متعهد شوند. هنگامی که این نرخ بازده به طور دائم کاهش می یابد در شرایطی که مدل به عنوان یک شوک پیش بینی نشده تلقی می کند. باعث ایجاد یک بحران بانکی در کشور کارآفرین می شود. در این شرایط، پیامدهای منفی از طریق مدل دیگر کشورها بازتاب مییابد، و در واقع تأثیر کلی بر ارزش داراییهای نقدی به گونهای است که نقدینگی کل کاهش مییابد و تولید کالاهایی که با پول خریداری میشوند نیز کاهش مییابد.
از طریق آن یک استاندارد بین المللی طلا می تواند نتایج ناهمواری را برای کشورهای درون سیستم ایجاد کند. پس از شناسایی ارتباطات متقابل بین نتایج مثبت و منفی، به این نتیجه رسیدند که مکانیسمهای مشابهی که در ابتدا برای انتقال ثبات اقتصادی در نظر گرفته شده بودند، میتوانند اثرات یک شوک اقتصادی منفی را نیز منتقل کنند. یک بحران بانکی که در یک کشور اصلی در بلوک طلا رخ می دهد منجر به انقباض نقدینگی کل در سایر کشورهای این بلوک می شود.
باید توجه داشت:
۱٫ طلا به عنوان محافظی در برابر نوسانات ارز و رکود اقتصادی عمل می کند. هنگامی که با بحران های مالی یا فشارهای تورمی مواجه می شوند، بانک های مرکزی می توانند برای حفظ ثبات و اعتماد به پول خود به ذخایر طلای خود تکیه کنند .
۲ . ذخایر طلا اعتبار یک کشور را افزایش می دهد، زیرا به عنوان یک دارایی ملموس تلقی می شود که می تواند برای حمایت از ارز یا انجام تعهدات بین المللی مورد استفاده قرار گیرد.
۳ . ذخایر طلا همچنین به عنوان ابزاری برای تنوع، کاهش ریسک کلی در ذخایر ارزی یک کشورعمل می کند .
۴٫ سیستم پولی بین المللی :
ذخایر طلا نقش مهمی در سیستم پولی بینالمللی به ویژه در دوران برتون وودز داشته است . قبل از فروپاشی سیستم برتون وودز در سال ۱۹۷۱، ارزهای اصلی به طلا متصل بودند و بانکهای مرکزی ملزم به حفظ نرخ ثابت ارز بودند . این سیستم ثبات و اطمینان در تجارت و مالی جهانی را فراهم کرد. در حالی که استاندارد طلا دیگر وجود ندارد، ذخایر طلا همچنان در اقتصاد جهانی اهمیت دارد ، البته با ظرفیتی متفاوت.
۵٫ نمونه هایی از ذخایر طلا:
بسیاری از کشورها ذخایر طلای قابل توجهی دارند و برخی از آنها درصد بالایی از ذخایر ارزی خود را به طلا اختصاص می دهند. به عنوان مثال، ایالات متحده بزرگترین ذخایر طلا در جهان را با حدود ۸۱۳۳٫۵ تن متریک در اختیار دارد. آلمان و ایتالیا نیز به ترتیب دارای ذخایر طلای قابل توجهی با ۳۳۶۲٫۴ متریک تن و ۲۴۵۱٫۸ متریک تن هستند. این مثالها اهمیتی که کشورهای سراسر جهان برای ذخایر طلا قائل شده اند را نشان می دهد.
ذخایر طلا به عنوان یک دارایی حیاتی در ذخایر ارزی یک کشور عمل می کند و ثبات، تنوع و پوششی در برابر عدم قطعیت های اقتصادی ایجاد می کند. طلا با اهمیت تاریخی غنی و ارزش پایدار خود، همچنان نقش مهمی در شکل دادن به اقتصاد جهانی ایفا می کند. درک معرفی ذخایر طلا برای درک نقش و تأثیر گسترده تر آنها در حوزه مالی بین المللی ضروری است.
۶٫ بحران های مالی و پناهگاه های امن:
اهمیت تاریخی طلا در ذخایر ارزی به ویژه در زمان بحران های مالی مشهود می شود . در زمان عدم اطمینان و بی ثباتی اقتصادی، طلا اغلب به عنوان یک دارایی امن عمل می کند. به عنوان مثال، در طول بحران مالی ۲۰۰۸، بانکهای مرکزی ذخایر طلای خود را به عنوان محافظی در برابر آشفتگی بازار افزایش دادند .
۷٫ موجودی در پرتفوی های مدرن: بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان مالی در حال حاضر از یک رویکرد متعادل برای ذخایر ارزی، ترکیب دارایی های مختلف مانندارز، اوراق قرضه دولتی و طلا حمایت می کنند. هدف این رویکرد به حداکثر رساندن نقدینگی در عین کاهش ریسک، اذعان به اهمیت تاریخی طلا و همچنین سازگاری با پیچیدگیهای دنیای مالی مدرن است .
۸٫ تأثیر بر ژئوپلیتیک: نقش طلا در ذخایر ارزی می تواند پیامدهای ژئوپلیتیکی داشته باشد. توزیع ذخایر طلا در بین کشورها می تواند منعکس کننده پویایی قدرت در اقتصاد جهانی باشد. میتواند بر مذاکرات، توافقنامههای تجاری و روابط بین الملل تأثیر بگذارد و آن را به موضوعی استراتژیک تبدیل کند.
۹٫ اهمیت فرهنگی:
طلا فراتر از ارزش مالی، دارای اهمیت فرهنگی در جوامع مختلف است. قرن هاست که از آن برای اهداف تشریفاتی و به عنوان نمادی از ثروت و موقعیت استفاده می شده است. این احترام فرهنگی به طلا بیشتر به اهمیت تاریخی آن در ذخایر ارزی کمک می کند.
در مجموع، اهمیت تاریخی طلا در ذخایر ارزی یک داستان چند وجهی است که هزاران سال را در بر می گیرد. از تمدنهای باستانی تا دوران مدرن ، طلا نقش حیاتی در تثبیت اقتصادها، انعکاس پویایی قدرت جهانی، و بهعنوان ذخیره ای بدون تاریخ، ارزش داشته است.
جهان در شرایط نامطمئن اقتصادی به حرکت خود ادامه می دهد ، طلا همچنان دارایی ارزشمندی است که ثبات ، حفاظت و اعتماد به سیستم مالی جهانی را فراهم می کند. نقش آن در ذخایر ارزی، احتمالاً ادامه خواهد داشت و تضمین می کند که طلا موقعیت خود را به عنوان دارایی طلایی در چشم انداز همیشه در حال تحول مالی بین المللی حفظ می کند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع