«ژرفای چاه» و «تنگنای تباه».فرگرد ۱۹۳۶

من«قورباغه ای غریق» را در«زاغه ای عمیق»دیدم.

او در «ژرفای چاه» و «تنگنای تباه»،

«آسان می زیست» و «آسمان را می نگریست»!

او «روزانۀ کیارنگ» از «روزنۀ تنگ»

با «مِهر نهان» از «سپهر بی کران»،

تنها «دایره ای آبی» چون «نایره ای سرابی» را می دید.

انسانِ «فرودین» و «کوتاه بین» نیز

از «همۀ جهان هستی» تنها یک «همهمۀ نهان پستی» درمی یابد.

بیاییم با «تغییر جایگاه» ،«تاثیر دیدگاه» را تجربه کنیم.

این «معنا» را «مولانا» چه زیبا می سراید:

پشّه کی داند که این باغ از کی است

کاو بهاران زاد و مرگش در دی است

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️

زاغه: گودال
نایره: آتش برافروخته
کیارنگ: سفید
فرودین:زیرین،پایینی،پست تر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − 12 =

پربازدیدترین ها