سرکار خانم دکتر اشرف زمانی طی یادداشتی نوشت:
تحولات تازه در روابط چین و کشورهای خاورمیانه، نشانهای از شکلگیری نظم نوین در عرصه بینالملل است؛ نظمی که در آن، چین تلاش میکند با ترکیب قدرت اقتصادی و دیپلماسی فعال، نفوذ خود را بر پایه همکاری و احترام متقابل گسترش دهد.تحولات اخیر در روابط چین و کشورهای خاورمیانه نشان میدهد که نقشه سیاسی و اقتصادی جهان در حال بازتعریف است. چین که زمانی تنها بهعنوان قدرتی اقتصادی شناخته میشد، اکنون به بازیگری چندوجهی در عرصههای سیاسی، امنیتی و انرژی منطقه تبدیل شده است.
چین در چارچوب سیاست همکاری و توسعه، تلاش دارد با ایجاد توازن میان منافع اقتصادی و ثبات سیاسی، جایگاه خود را در منطقهای که سالها زیر نفوذ غرب بوده تثبیت کند. از مشارکت در پروژههای زیرساختی و انرژی گرفته تا میانجیگری در برخی بحرانها، چین سعی دارد چهرهای متفاوت از نفوذ قدرتهای بزرگ ارائه دهد؛ چهرهای که بر احترام متقابل و منافع مشترک استوار است.
در مقابل، کشورهای خاورمیانه مخصوصا عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس نیز با درک تغییر موازنه جهانی، در پی تنوعبخشی به روابط خارجی خود هستند. نزدیکی به چین، برای بسیاری از دولتهای منطقه فرصتی برای کاهش وابستگی به غرب و ورود به مدار جدیدی از هکاریهای اقتصادی و فناورانه است.
با این حال، این تحولات منطقه ای و توسعه ارتباطات با چین بدون چالش نیست. با وجود این، فرآیند کنونی نشان میدهد که خاورمیانه در حال تبدیلشدن به یکی از کانونهای اصلی تعامل شرق و غرب در قرن جدید است؛ جایی که چین نقش مهمی در شکلدهی به آینده آن ایفا میکند.
در نتیجه می توان گفت احتمال چند قطبی شدن قدرت جهانی دور از ذهن نیست و حتی در احتمالات می توان اذعان کرد تک قطبی شدن قدرت جهانی با نام چین هم محتمل است.