«سرمایهگذاران آمریکایی به شدت به هوش مصنوعی چین علاقهمند شدهاند»، «سرمایهگذاران خارجی بار دیگر به بازار سهام چین روی آوردهاند» و «سطح بالایی از علاقه و کنجکاوی فکری شکل گرفته است». طی روزهای اخیر، جامعه بینالمللی با دقت برنامهها و سیاستهای اقتصادی چین را دنبال کرده و بازتاب رسانهای این روند اغلب حول واژههایی مانند «رشد»، «ثبات»، «سرمایهگذاری» و «هوش مصنوعی» متمرکز بوده است. از آغاز سال جاری، سرمایه بینالمللی به شکلی محسوس و پایدار به بازار چین بازگشته است.
نشانههایی روشن از افزایش سرمایهگذاری خارجی، بازگشت سرمایهگذاران نهادی و تخصیص گستردهتر سرمایههای بلندمدت، بهویژه در حوزههای نوظهور فناوری مانند هوش مصنوعی، مشاهده میشود. اوایل فوریه، روزنامه فایننشال تایمز در مقالهای نوشت: «آیا چین دوباره مقصدی مناسب برای سرمایهگذاری است؟ پاسخ مثبت است، و در واقع همیشه همینگونه بوده است.»
ظهور همزمان شرکتهای فناوری چینی در بخشهای گوناگون، بیانگر ورود این شرکتها به مرحلهای انفجاری از رشد پس از عبور از دوره شکلگیری است. بازگشت سرمایه بینالمللی به داراییهای فناوری چین، نشاندهنده خوشبینی نسبت به تغییرات ساختاری در شرکتهای چینی است؛ تغییری که از انباشت توانمندیها به گسترش مقیاس، و از پیشرفتهای محلی به رقابت سیستماتیک در حال حرکت است. در پسِ این روند، حمایت پایدار سیاستی چین از توسعه صنعت هوش مصنوعی و همچنین تعهد این کشور به تقویت توان خود برای جذب و تثبیت منابع باکیفیت جهانی قرار دارد.
از ابتدای سال جاری میلادی، اقتصاد چین بهصورت مستمر فعال بوده، صادرات انعطافپذیری بالایی از خود نشان داده و تقاضای داخلی نیز بهتدریج در مسیر رشد قرار گرفته است. اخیراً صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی هر دو پیشبینیهای خود از رشد اقتصادی چین در سال 2025 را افزایش دادهاند.
مدیرعامل صندوق بینالمللی پول نیز اعلام کرده است که چهاردهمین برنامه پنجساله چین در مجموع به اهداف تعیینشده در حوزه رشد دست یافته و انتظار میرود این کشور در سالهای پیشِ رو همچنان حدود 30 درصد از رشد جهانی را به خود اختصاص دهد. چین با ارتقای مداوم توان نوآوری، اصلاح ساختار نظام صنعتی و حفظ حکمرانی کلان پایدار و قابل پیشبینی، یک ارزش مهم و کمیاب را به اقتصاد جهانی ارائه میدهد: قطعیت.
از این منظر، سرمایه بینالمللی تنها به دنبال فرصتهای کوتاهمدت در صنایع خاص نیست، بلکه به مزیتهای جامع مسیر توسعه اقتصادی چین نیز توجه دارد. نظام صنعتی کامل چین و توان بالای پشتیبانی آن موجب میشود نوآوریها بتوانند با سرعت به مهندسی، توسعه محصول و تولید در مقیاس بزرگ منتقل شوند. افزون بر این، تنوع سناریوهای کاربردی و تراکم بالای خوشههای صنعتی در چین نشان میدهد که فناوریهای نو نهتنها می توانند «خلق» شوند، پبلکه بهطور واقعی «بهکار گرفته میشوند» و از طریق رقابت و همکاری گسترده، امکان بهینهسازی مستمر برای آنها فراهم است.
این توانایی شکلدهی به یک حلقه بسته، از تحقیق و توسعه تا تولید و سپس ورود به بازار، منطقی بنیادین است که هر سرمایهای که در پی قطعیت در رقابت جهانی باشد، نمیتواند آن را نادیده بگیرد. چنین قدرت جامعی، عمق «اقتصاد واقعی» چین را مشخص میکند و بازتابدهنده گذار اقتصاد این کشور از «گسترش کمی» به «جهش کیفی» است.
مزیتهای نسبی چین دیگر صرفاً بر پایه قیمت عوامل منفرد شکل نگرفتهاند، بلکه بیش از هر چیز در توانمندیهای سیستمی و ظرفیتهای پشتیبان آن ریشه دارند. این مزیتها شامل قابلیت اتصال مؤثر میان تحقیق و توسعه، تولید، لجستیک، بازارها و سناریوهای کاربردی در قالب یک چرخه کامل است. چنین فرصتهایی برای سرمایهگذاری، در کوتاهمدت و در مقیاس جهانی، بهسادگی قابل جایگزینی نیستند.
چین بر این اصل پافشاری دارد که توسعه خود را بر پایه واقعیتهای بومی پیش ببرد و همزمان، اصلاحات را از مسیر گشایش و تحقق نتایج برد-برد از طریق همکاری تقویت کند. این رویکرد یک انتخاب مقطعی نیست، بلکه بازتاب احترام به قوانین اقتصادی است. سیاست گشایش به معنای چشمپوشی از منافع نیست، بلکه به مفهوم گسترش منافع مشترک است. رقابت نیز الزاماً یک بازی با حاصل جمع صفر به شمار نمیآید، بلکه مسیری برای دستیابی به منافع متقابل از طریق بهرهوری بالاتر و عرضه کارآمدتر محسوب میشود.
اینکه چرا سرمایه بینالمللی از سرمایهگذاری در بازار چین و فعالیتهای نوآورانه آن حمایت میکند، موضوعی پنهان نیست. این تصمیم حاصل درک دقیق قواعد اقتصادی، مقایسه واقعبینانه مسیرهای توسعه و محاسبه منطقی فرصتهای پیشِ رو است. روند توسعه چین تحت تأثیر هیاهوی بیرونی منحرف نخواهد شد و مسیر گشایش آن نیز با نوسانهای کوتاهمدت متوقف نمیشود.
با نگاهی به پانزدهمین برنامه پنجساله، چین از طریق توان نوآوری قویتر، نظام صنعتی پالایشیافتهتر و سطوح بالاتر گشایش، بسترهای متنوعتری برای همکاری و فرصتهای پایدارتر رشد را در اختیار جهان قرار خواهد داد. انتخاب سرمایه بینالمللی، در واقع تأییدی زودهنگام بر این روند و ورود فعالانه به این مسیر رو به جلو است.
ز