در یادداشت قبلی روایت حامد علوان الجبوری یکی از مقامات برجسته حکومت بعث عراق در مورد کشته شدن وزیر امور خارجه الجزایر در مثلث مرزی ایران، عراق و ترکیه به میان آمد و اینکه مقامات دولت الجزایر با پرونده قطوری به ملاقات صدام رفتند، اینک ادامه گزارش: وزیر ترابری الجزایر به صدام گفت: جناب رئیس جمهور!من از طرف رئیس جمهور شاذلی بن جدید و رهبران الجزایر فرستاده شدهام. ما تحقیق گسترده و کاملی در موضوع سرنگون شدن هواپیمای وزیرمان انجام دادیم، ایرانیها هم همین طور، و تحقیق را گسترش دادیم. ایرانیها به ما اطلاع دادند که این موشک ایرانی نیست.ما هم [بقایای] موشک را گرفتیم. چون رویش عددی نوشته شده بود، آن بخش از عدد که مانده بود را به شوروی بردیم و آنها هم تایید کردند که این عدد مربوط است به معامله خرید موشکی که عراق در تاریخ فلان و فلان-با ذکر همه جزئیات-منعقد کرده است.
به گزارش اقتصاددان به نقل از اعتماد ، بعد وزیر گفت -این چیزی بود که من از خودش شنیدم-برای ما[ یعنی ]برای رهبران الجزایر ثابت شده این عراق بوده که این کار را کرده است و هواپیمای عراقی بوده که این موشک را شلیک کرده است!…[بعد ادامه داد:]ولی رئیس جمهور شاذلی بن جدید دستورات خیلی شدید و موکدی داده که نتایج این تحقیق در حلقه بسیار محدودی باقی بماند؛یعنی در کمیته عالی جبهه آزادیبخش ملی الجزایر و هیئت وزرا-و شاید نه کل هیئت وزرا، فقط وزرای مرتبط-و اینکه حرف به هیچ عنوان به میان مردم و رسانهها،کشیده نشود.به گفته او، این دستورات خیلی موکد و شدید شخص رئیس جمهور الجزایر است. صدام هم گزارش را تحویل گرفت و در کل جلسه حتی یک کلمه هم حرف نزد. البته جلسه هم خیلی طول نکشید، یعنی خیلی کوتاه بود.وقتی وزیر خواست برود، صدام با او دست داد و گفت:”در امان خدا”،در امان خدا و تمام،و رفت!البته من پرونده را نخواندم چون خود رئیس جمهور پرونده را گرفت.این گزارش،نمونهای از رفتار صدام است که در پشت ظاهر صلح طلبانه اش جریان دارد. وزیر خارجه الجزایر را که کشورش میانجی معاهده شاه و صدام بود و اکنون در تلاش برای خاتمه جنگ بین تهران،بغداد و الجزیره در تردد است به قتل می رساند!اما در مورد مداخله آمریکا نیز مسائلی زیر پوست جنگ جریان دارد که حامد علوان الجبوری یکی از این مداخلات را در مصاحبه با الجزیره روایت میکند و میگوید:از همان وقتی که در سال ۱۹۸۲ کفه جنگ به نفع ایران سنگین شد، و[پس از]ورود ایرانیها به [خاک عراق] و اشغال شبه جزیره فاو،اوضاع برای عراق هراس آور شد و شروع به هزار جور حساب و کتاب کرد.یعنی کفه جنگ تماماً به سمت ایران سنگین شد.در همین اوضاع آمریکا حس کرد عراق در آستانه سقوط قرار گرفته است،لذا تصمیم به دخالت گرفت.آمریکا چطور دخالت کرد، قانون اساسی آمریکا، به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را میدهد که در هر کجای دنیا وارد نبرد شود یعنی طبق آنچه آنها “قواعد درگیری”میخوانند،این اختیار را به او میدهد که ابتدا وارد نبرد شود و بعد موضوع را با کنگره در میان بگذارد؛نه برعکس.خب حالا باید در آینده چه توجیهی برای ورود به جنگ در کنار عراق ارائه میکرد؟به موجب همان قواعد نبرد،باید یک نوع تجاوز یا ضربه نظامی وجود میداشت، که برای دفع تجاوز وارد نبرد شود این”قواعد درگیری”[اینطور ایجاد شد که]یک درگیری به وجود آمد.به این شکل که یک هواپیمای ساخت فرانسه متعلق به نیروی هوایی عراق با موشک اگزوست،به ناوچه آمریکایی”استارک”در آبهای خلیج[ فارس]حمله کرد و ۳۷ سرنشین آن کشته شدند.البته بعدها همه چیز آشکار شد،چون در آن زمان عراق رسماً بابت این حادثه عذرخواهی کرد و گفت که ناخواسته بوده است و”نزار حمدون”که آن موقع کفیل وزارت خارجه بود به واشنگتن رفت و به خانوادههای قربانیان غرامت پرداخت شد،لذا مسئله سری نبود.اصلاً قبل از اینکه اعلام شود چه کسی حمله کرده است مهم این بود که چنین تهاجمی نسبت به نیروهای آمریکایی رخ داده! به همین دلیل آمریکا وارد جنگ شد،در کنار عراق و بعد هم شد آنچه که بعدها در قضیه آزادسازی فاو پس از فشار سنگین آمریکا پیش آمد،در آن موقع سفیر عراق در سوئیس بودم رسیدیم به جشن سالروز استقلال سوئیس ۴ سپتامبر ۱۹۸۷،آن موقع سفیر آمریکا در سوئیس یک زن بود.این خانم رئیس ستاد انتخاباتی ریگان بود و به عنوان پاداش، سفیر آمریکا در سوئیس شده بود. با خودم گفتم ممکن است هنگامی که با هم مواجه شدیم با شدت برخورد کند. ولی شوکه شدم چون دیدم آن خانم سفیر به گرمی با من دست داد و گفت آقای سفیر خوب انجام شد،والله العظیم. یعنی در بازی سیاست چیزهایی هست که آدم تصور هم نمیکند واقعا شوکه شدم. و این گوشهای از دلایل بی اعتمادی امام و مردم نسبت به ابرقدرتها و دست نشانده هایی مثل صدام و نتانیاهو است!
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع