در یک کلام، آن کلام چیست؟ اراده و خواستن، چه کس و یا چه کسانی باید اراده کنند و بخواهند؟
مردم؟
یا حاکمان و حاکمیت؟
یا هردو؟
یا فقط حاکمیت؟
اقتصاددان: مگر میشود در کشوری سالانه ٢٢ هزار نفر در جادهها کشته شوند اما حکمرانان بیتفاوت باشند!
مگر میشود کشوری ببیند که شهروندانش در زیر کامیونهای ترکیه پنهان و وارد منطقه شنگن میشوند تا به زندگی بهتر برسند و اهمیت ندهد!
مگر میشود کشوری که از ۶٠٩ دشت آن ٢٩١ دشت با مشکل جدی آب روبهرو هستند، حکومتش با این موضوع به عنوان بحران ملی برخورد نکند!
مگر امکان پذیر است که در کشوری به ازای مرگ هر ده شهروند روزانه یک مرگ بر اثر آلودگی هوا ثبت شود و برای حکومت اهمیتی نداشته باشد!
بله برای حکومت ما خیلی از مسائل مهم نیست چون توسعه یافتن نه تنها اولین اولویت ما نیست بلکه شاید اولویت ۴ و ۵ هم نباشد!
برای آگاهی از خواست کشوری برای توسعه یافتگی باید به سراغ حاکمیت آن رفت، باید دید افکار حاکمیت در مسیر توسعه هست یا نه زیرا اگر حاکمیتی بپذیرد که میخواهد توسعه یابد ممکن است در عرض ۵ سال به این مهم دست یابد کما اینکه این اتفاق در چین افتاد، اگر حزب کمونیست چین تصمیم نگرفته بود چین توسعه پیدا کند آیا امروز تعداد میلیاردرهای چینی از آمریکایی جلو میزد و چین امروز سه تریلیون دلار ذخایر ارزی داشت و این چیزی جز تصمیم حاکمیت نیست.
ما نمیتوانیم هرشب در تلویزیون به مردم دروغ بگوییم که جهان در حال فروپاشیست یا دنیا را فساد برداشته … مثلا همین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نه تنها فسادشان از ما خیلی خیلی کمتر است بلکه دو تریلیون و هفتصد میلیارد دلار در ذخایر ارزی خود پول دارند و سالانه ۴٠٠ میلیارد دلار سود آنرا دریافت میکنند
به عنوان کسی که فرصتهای بسیاری برای دیدن ۱۱۴ کشور مختلف داشتم هر کجای دنیا که دیدم کشوری پیشرفت کرده و یا در حال پیشرفت است علاقۀ شدیدی به خاک وطن در میان مردم وجود دارد و آن انرژی که باید چنین حسی را به وجود آورد حاکمیتها هستند، اگر بخواهیم پیشرفت کنیم اول باید حاکمانی داشته باشیم که مهمترین تعلق خاطرشان پیشرفت ایران باشد، بعد به اجماع برسیم و ساختار درست کنیم …