موفقیت شگفتانگیز انیمیشن آمریکایی «زوتوپیا 2» در بازار چین، بازتابی گسترده در رسانههای ایالات متحده داشته و توجه تحلیلگران اقتصادی و فرهنگی را به خود جلب کرده است. شرکت والت دیزنی اعلام کرده است که «زوتوپیا 2» بالاترین رکورد افتتاحیه تاریخ انیمیشنهای غیربومی در چین را به ثبت رسانده و همچنین توانسته است رکورد کل فروش گیشه انیمیشنهای خارجی در تمام دوران را تنها طی پنج روز پس از اکران بشکند.
بسیاری از رسانههای آمریکایی تأکید کردهاند که از مجموع بیش از 1 میلیارد دلار فروش جهانی این فیلم تا به امروز، نزدیک به نیمی از درآمد آن از بازار چین تأمین شده است. برخی توزیعکنندگان فیلم با شگفتی اذعان کردهاند که چین نهتنها عامل افزایش فروش گیشه است، بلکه در مواردی میتواند تعیین کند که یک فیلم پرهزینه در نهایت سودآور خواهد بود یا زیانده.
تأثیرات سرریز یک اثر سینمایی که همزمان تحسین منتقدان و موفقیت تجاری را به دست میآورد، بهروشنی در سراسر زنجیره صنعت سرگرمی قابل مشاهده است. این پدیده فرصتی مناسب برای ارزیابی تصویر کلانتری از روابط اقتصادی و تجاری چین و ایالات متحده فراهم میکند. شرکت والت دیزنی، که تولید «زوتوپیا 2» را بر عهده داشته، بزرگترین مجموعه رسانهای و سرگرمی جهان به شمار میرود. پارکهای موضوعی این شرکت سالانه بیش از 60 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا کمک میکنند و بهطور مستقیم و غیرمستقیم از بیش از 400 هزار فرصت شغلی پشتیبانی میکنند.
در مورد «زوتوپیا 2»، فروش گیشه در سرزمین اصلی چین بهطور محسوسی از بازار آمریکای شمالی پیشی گرفته است؛ رخدادی که الگوی سنتی وابستگی بلاکباسترهای هالیوودی به بازار داخلی آمریکا بهعنوان هسته مطلق را معکوس میکند. این واقعیت نشان میدهد که بهرهبرداری مؤثر از ظرفیت عظیم بازار چین، به بخش جداییناپذیر راهبردهای جهانی آینده شرکتهای سرگرمی تبدیل شده است.
در حال حاضر، بیش از 70 همکاری مشترک مبتنی بر برند در سراسر چین با «زوتوپیا 2» شکل گرفته و ترکیب تجربههای تعاملی آنلاین و آفلاین، یک زنجیره کامل صنعت مالکیت معنوی پیرامون این فیلم ایجاد کرده است. چنین موفقیتی بدون تردید منافع و پیامدهای سرریز قابل توجهی برای بازارهای فرهنگی و صنایع وابسته در چین و ایالات متحده به همراه خواهد داشت.
گردش فرامرزی آثار سینمایی، در ماهیت خود، شکلی از تجارت خدمات است که بر خلاقیت و کیفیت تکیه دارد. چین با جمعیتی بیش از 1.4 میلیارد نفر، بازاری گسترده و پایدار برای جذب محتوای فرهنگی باکیفیت در اختیار دارد. همزمان با شتاب گرفتن ارتقای مصرف خدمات، تقاضای عمومی برای محصولات فرهنگی متنوعتر و با استانداردهای بالاتر، بهطور واقعی و مداوم در حال افزایش است.
بازار فیلم چین با بیش از 90 هزار پرده سینما در سراسر کشور، ظرفیت بالقوه عظیمی برای فروش گیشه فراهم کرده است. مخاطبان چینی آمادگی دارند از آثاری حمایت کنند که دارای کیفیت فنی قوی، روایت جذاب، استانداردهای بالای تولید و احترام به فرهنگهای ملی و محلی باشند. همین ویژگیها، بنیان تقاضای مستحکمی برای ورود محتوای بینالمللی باکیفیت به چین ایجاد کرده است. در مقابل، سیاستهایی مانند ایجاد «حیاط کوچک با حصارهای بلند»، اتکا به فشارهای تعرفهای و پیگیری رویکردهای حمایتگرایانه، در عمل انگیزه نوآوری را تضعیف میکند و توان رقابتی لازم برای توسعه بلندمدت را کاهش میدهد.
موفقیت «زوتوپیا 2» در چین، بخشی از واقعیت عینی روابط اقتصادی و تجاری چین و آمریکا را به تصویر میکشد. در گفتمان عمومی ایالات متحده، اغلب تمرکز بر مازاد تجارت کالا با چین است، در حالی که کمتر به این واقعیت بنیادین اشاره میشود که ایالات متحده بزرگترین منبع کسری چین در حوزه تجارت خدمات محسوب میشود و مجموع منافع حاصل از مبادلات اقتصادی و تجاری دوجانبه، در کلیت خود توازنی نسبی دارد.
همکاری اقتصادی و تجاری میان چین و آمریکا برای هر دو طرف سودمند است و هیچ منطق اقتصادیای وجود ندارد که منفعت یک طرف الزاماً به معنای زیان طرف دیگر باشد. «زوتوپیا 2» نمونهای روشن از این واقعیت ارائه میدهد. از طریق تجربه مشترک شادی و همدلی که یک فیلم میتواند ایجاد کند، زمینه افزایش درک متقابل و اعتماد فراهم میشود و چشماندازی از آیندهای پایدارتر شکل میگیرد.
در حوزههای بیشتری نیز چین تقاضای واقعی برای تأمین محصولات و خدمات باکیفیت از ایالات متحده دارد. تجربه «زوتوپیا 2» نشان میدهد که در شرایط عادی اقتصادی و تجاری، هرگاه ایالات متحده بتواند کالاها و خدماتی ارائه دهد که در آزمون بازار موفق باشند، این محصولات میتوانند در چین به موفقیت قابل توجهی دست یابند. این موضوع تأکید میکند که روابط اقتصادی و تجاری چین و آمریکا صرفاً یک روایت یکطرفه مبتنی بر مازاد نیست، بلکه جریانی دوطرفه است که بر مکمل بودن ظرفیتها و هدایتشدن توسط تقاضای بازار استوار است.
با نگاه به آینده، ایالات متحده از دیرباز مزیتهای رقابتی آشکاری در حوزههایی مانند کالاهای تولیدی لوکس، تجارت خدمات و محتوای دیجیتال داشته است. با این حال، اعمال محدودیتهای خارجی، موانع نظارتی و ملاحظات سیاسی در واشنگتن، عملاً فضای صادرات این کشور به چین را محدود کرده و مسیرهایی را که میتوانست از طریق آنها با صادرات خدمات به تعادل تجاری دست یابد، تنگتر ساخته است.
گشودن بازار چین از مسیر فشار یا محدودیت امکانپذیر نیست و مستلزم همکاری مبتنی بر منافع متقابل است. مؤثرترین راه برای رسیدگی به عدم تعادلهای ساختاری، نه تلقی بازارها بهعنوان میدان رویارویی، بلکه تعمیق گشایش نهادی و افزایش توان عرضه محصولات و خدمات باکیفیت است. چنین رویکردی به محصولات و خدمات آمریکایی امکان میدهد وارد بازار فوقالعاده بزرگ چین شوند؛ بازاری که از تقاضای قوی و نیازهای متنوع مصرفکنندگان برخوردار است.
برای ایالات متحده، این مسیر نهتنها با اصول بنیادین اقتصاد همخوانی بیشتری دارد، بلکه منافع مردم عادی را نیز تأمین میکند. حفظ و تقویت این حسن نیت مردمی و تکیه بر نیروی بازار، بیش از هر جدال لفظی میتواند به کاهش سوءبرداشتها کمک کند و بیش از هر روایت مبتنی بر «جدایی»، رشد اقتصادی ایجاد کند.
در پس موفقیت چشمگیر یک فیلم، تصویری واقعی از کارکرد جهانیشدن اقتصادی نهفته است. روند حرکت به سوی گشایش و همکاری جهانی متوقف نشده و تنها با ادامه این مسیر است که رشد اقتصادی میتواند پایدار بماند. جهانیشدن اقتصادی در حال گذار از مدلی است که عمدتاً بر مبادله کالاها متکی بود، به الگویی که هرچه بیشتر با خدمات، جریانهای دیجیتال، محتوا و استانداردها پیوند خورده است.
چین با پیشبرد جهانیشدن اقتصادی آینده، همچنان بازاری داخلی گسترده و ظرفیت توسعه قابل توجهی را عرضه میکند. در این روند، بیشترین اطمینان از مسیر گشایش و همکاری، پایبندی به مزیت نسبی، احترام به انتخابهای بازار و حمایت از رقابت منصفانه به دست میآید. بازاری در چین که آماده پرداخت هزینه برای محتوای باکیفیت است، تهدیدی برای هیچ کشوری محسوب نمیشود، بلکه فرصتی مشترک برای توسعه و رشد همه طرفها به شمار میرود.
ز