به گزارش اقتصاددان به نقل از دنیای اقتصاد ، شیکاسته، شاهی، رضاییه، چیچسته یا ارومیه، هر نامی بر آن نهادند یا بگذارند، اهمیتی ندارد اگر در آن آبی نباشد. انگار که امروز نشستی بزرگ و جهانی برای اهمیت دریای تتیس برگزار شود؛ دریایی که دیگر نیست و از آن همه عظمت و شکوه و موجهای آبی و پهناور از فلات ایران تا آسیای میانه فقط آرال و خزر مانده است؛ سرنوشتی که حالا گریبان مهمترین و خاطرهانگیزترین دریاچه در جغرافیای ایران را گرفته است.رسانههای داخلی و خارجی، تابستان امسال را به آخرین علائم حیاتی دریاچه تعبیر کردهاند؛ آخرین نفسها، آخرین ضربانها، آخرین بارهایی که ریه انسان در حال احتضار پر و خالی میشود و بعد: مرگ، مرگ، مرگ! آن هم بعد از قدمت هزاران ساله که برخی علت مرگش را ایجاد زیرساختهای مصنوعی برای ساخت پل و جاده در دریاچه و در نتیجه برهم خوردن اکوسیستم منطقه و برخی آن را معلول حفر بیرویه چاههای آبی و احداث سد و به تبع آن کاهش محسوس ورودی آب به دریاچه، جهت تامین آب مزارع کشاورزی در زمینهای همجوارش میدانند.
در این میان نیز تغییرات اقلیمی و کاهش بارش آسمانی هم مزید بر علت شد تا حال دریاچه وخیم و بدتر و اغمایی شود. هرچند مرگ دریاچه پایان کار نیست و از همین حالا نیز کارشناسان هشدار دادند که در صورت خشکی دریاچه، به سبب تراکم نمک در بستر دریاچه، باد تمامی مناطق همجوار را برای زراعت غیرقابل کشت کرده و حتی پوشش گیاهی را در معرض خطر جدی قرار میدهد؛ خطری که میتواند میلیونها شهروند را در محاصره مشکلات معیشتی و زیستی قرار بدهد و در میان برخی آمار مهاجرتی را تا مرز ۱۰میلیون نفر تخمین زدهاند!
قدم زدن بر دریاچه؛ از معجزه تا فاجعه
وضعیت دریاچه ارومیه آنقدر بغرنج و تلخ است که جمعه گذشته مسعود پزشکیان رئیس جمهوری کشورمان برای بازدید از دریاچه راهی ارومیه شد؛ دریاچهای که زمانی لنجهای تفریحی گردشگران و ماشینهایشان را به این سو و آن سو میبردند، حالا به چنان حالی افتاده است که آقای رئیس جمهور میتواند بر روی آن قدم بزند و فاجعه را از نزدیک ببیند. مقامات استانی هم در همین سفر به پزشکیان صراحتا اعلام کردند که «احتمالا و برای نخستین بار در تاریخ، شمال دریاچه کاملا خشک میشود». پیشتر احمدرضا لاهیجانزاده، معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست نیز اعلام کرده بود که «بر اساس آخرین آمار در ۱۱ مردادماه، تراز دریاچه ۱۲۶۹.۷۴، وسعت آن ۵۸۱ کیلومتر و حجم آب آن نیممیلیارد مترمکعب است، این درحالی است که در ۱۱ مردادماه سال ۱۴۰۳، حجم آب دریاچه ۲میلیارد مترمکعب بوده است».
همزمان روزنامه خراسان در گزارشی نوشته بود که «نرسیدن سالهای متمادی حقآبه و سیاستهای نادرست در کشاورزی، سرانجام دریاچه ارومیه را به مرز خشکی کامل رساند و حالا محیط زیست از بقای این دریاچه قطع امید کرده است. به احتمال زیاد باید تا چند روز آینده یعنی تا پایان تابستان با دریاچه ارومیه خداحافظی کنیم؛ بعید به نظر میرسد شرایط اقلیمی و بارشها در آینده به گونهای باشد که دریاچه ارومیه، دوباره دریاچه ارومیه شود. در حال حاضر تراز آب این دریاچه به پایینترین حد رسیده است و اگر از این نیز پایینتر رود، دیگر عددی اعلام نمیشود چرا که کمترین آمار ممکن همین عدد است».
احیای دریاچه ممکن است

محمد درویش، کارشناس ارشد حوزه محیط زیست در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» خشک شدن دریاچه ارومیه را یک خطر جدی برای پوشش گیاهی و شرایط زیست محیطی منطقه میداند و میگوید: «طبق گزارشها و مطالعات جهانی سابقه دریاچه بالغ بر ۴۰ هزار سال عنوان شده و بدیهی است که تمام زیستمندان آن منطقه برای ادامه حیات خودشان بسیار متوسل و نیازمند حیات دریاچه ارومیه باشند و حذف آن خطرات و تهدیدهای بسیار جدی به همراه دارد».
او ادامه میدهد: «خشک شدن دریاچه باعث کاهش میزان بخار آب در هوای منطقه شده و همین امر اختلاف دمای شب و روز را افزایش میدهد. همچنین بادهای منطقه نیز زمینه جابهجایی نمکها را در هوا و خاک فراهم میکند و همین سبب میشود که بخش زیادی از خاک استانهای آذربایجان غربی و شرقی و اردبیل حتی زنجان نیز تحتتاثیر قرار بگیرد و مهمتر آنکه کیفیت آبهای زیرزمینی نیز به شکل محسوسی تاثیر میگیرد و همگی این موارد موجب مهاجرت شهروندان از این استانها شده و عملا توازن و تعادل جمعیتی برهم زده میشود». درویش درباره علل کاهش تراز آبی دریاچه ارومیه میگوید: «مهمترین عامل، این بود که ما به حقآبه دریاچه احترام نگذاشتیم و بخش زیادی از آن را صرف کشاورزی کردیم. ما تا امروز ۱۰۵ سد ساختیم که از این تعداد ۱۰۳ سد هنوز مورد بهرهبرداری قرار دارد. وسعت کشاورزی به واسطه همین سدها و البته حفر چاههای آب رشد معناداری پیدا کرده است و عملا ورودی آب دریاچه ارومیه را خیلی کاهش داده است. عامل دوم پروژه پل شهید کلانتری بود که عملا ارتباط شمال و جنوب دریاچه را قطع کرد و یک تغییر جدی در اکوسیستم دریاچه به وجود آورد. عامل سوم نیز کاهش محسوس بارشهای آسمانی بود. مجموعه این عوامل در نهایت باعث شد که امروز دریاچه ارومیه در چنین شرایطی قرار بگیرد».
این کارشناس ارشد حوزه محیط زیست در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به احیای دریاچه ارومیه هست و چقدر زمان برای این هدف کافی خواهد بود، توضیح میدهد: «امید هست، چون هنوز رودخانهها در منطقه وجود دارد. اگر ما عزم و اراده جدی برای احیای دریاچه داشته باشیم، ظرف مدت ۵ سال میتوانیم دریاچه را احیا کنیم».
او ادامه میدهد: «شرط اصلی این است که ما حقآبه دریاچه را برگردانیم. کشاورزی را به حد استاندارد خودش در منطقه برگردانیم و برای تامین معیشت و اشتغال مردم، از صنایع جایگزین مانند صنعت گردشگری تفریحی یا گردشگری سلامت و بازارهای مرزی و امثالهم بهره ببریم. ما باید در بخش تولید انرژی و مشخصا تامین برق به جای استفاده از سدها، از مولدهای بادی یا خورشیدی استفاده کنیم. این روش عملا وابستگی ما به سدها را برای تامین برق کاهش میدهد و در نهایت توجیهی برای بازگرداندن حقآبه دریاچه خواهد بود».
راهکارهایی که برای ارومیه اجرا نشد

برای حل بحران دریاچه ارومیه ۲۷ راهکار در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد در دوره هشتم مجلس تدوین شد. برهمین اساس بزرگترین کارگروه را در درون دولت و به ریاست معاون اول رئیسجمهور راهاندازی کردند. اما تاکنون از ۲۷ راهکار علمی و کارشناسی تنها ۱۰ درصد عملیاتی شده است. یکی از راهکارها انتقال آب از رودخانه مرزی است که ۳۶ کیلومتر تونل زدیم و بیش از ۱۰ تا ۱۵ همت هزینه کردیم که قریب ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه ارومیه انتقال بدهیم. این راهکار در شرایطی بود که بارشهای زمستانه و پاییزه بیشتر شود اما در سه سال اخیر تا ۱۰۰ درصد کاهش بارش داشتیم. انتقال آب از رودخانه مرزی اتفاق نیفتاد و مقدار کمی ذخیره آبی داشتیم که به دلیل عدم حفاظت مناسب و تبخیر بالا باعث شد ۲ تا ۳میلیارد مکعب آب را در سال از دست بدهیم.
کاهش بارندگی اجازه نداد که این پروژه بسیار مهم و لازم نتیجه بدهد. البته وجود این زیرساخت برای آینده بسیار خوب است. در حال حاضر دریاچه رو به خشکی کامل است و باید از آسیبهای خشک شدن پیشگیری کرد و زنگ خطری برای ملت ایران مسوولان و چند کشور استان غربی باید داشته باشیم که بارها این اخطار را دادهام و در این راستا از وزرا سوال کردم.
از ۲۷ راهکار میتوانستیم راهکارهایی همچون اصلاح الگوی کشت و کاهش مصرف آب و همچنین استفاده از آبیاری نوین میتوانستیم جلوی پیشرفتهای چاههای غیرمجاز را بگیریم و هم مصرف آب کشاورزی را پایین بیاوریم. درحال حاضر ۹۰ درصد آب حوضههای آبریز دریاچه ارومیه یا از استان از دریاچه ارومیه به استانهای دیگر میرود یا اینکه در کشاورزی مصرف میشود. درحالیکه نباید این اتفاق میافتاد. از سوی دیگر درحال حاضر ترکیه بر سرشاخههای ارس سدهای نهگانه زده و آینده را تهدید میکند.
رشد بیرویه و توسعه کشتهای غیراصولی و خارج از الگو، آسیب بسیار زیادی به دریاچه ارومیه زده است و تبدیل کشت دیم به کشت آبی خطر بزرگی برای دریاچه ارومیه بود. برهمین اساس بارها میگفتیم کمترین هزینه و پرفایدهترین راهکار، اجباری کردن آبیاری قطرهای در سه استان است. در حال حاضر ۷۵ درصد از درآمد استان از کشاورزی است. رئیسجمهور روز جمعه در ارومیه حضور داشتند و به ایشان اعلام کردم که یک راهکار اساسی را میتوانید اتخاذ کنید.
خشک شدن دریاچه ارومیه هزینه زیادی را به کشور تحمیل میکند و خطرات جانی، مالی، مهاجرت، آسیب به محیط زیست و فرار سرمایهگذاری را به دنبال خواهد داشت. از سوی دیگر این خطرات نه تنها بر استان آذربایجان غربی بلکه بر استانهای آذربایجان شرقی، زنجان، اردبیل و تا پایتخت تاثیر خواهد داشت و توفان نمک همه را در برمیگیرد و میزان نمک دریاچه ارومیه قریب به ۱۰میلیارد تن است.استفاده از آبهای آزاد و بارور کردن مصنوعی ابرها از جمله اقداماتی است که برای احیای دریاچه ارومیه میتوانند انجام دهند. اما اینکه بگوییم الگوی کشت را اصلاح کنید اگرچه تاثیر دارد اما دریاچه را احیا نمیکند.
امیدوارم که دولت به حل مشکل دریاچه ارومیه اهتمام بورزد چراکه خشک شدن دریاچه ارومیه به خاطر بزرگی ابعاد آن و تاثیر بر محیط زیست بسیار خطرناک است. خشک شدن دریاچه ارومیه ناشی از ضعف مدیریت، ضعف در توزیع آب، ضعف در نگهداری آب و ضعف در استحصال آب است. دولت باید راهبردی فکر کند و به مردم امید دهد. حتی اگر دریاچه خشک شود باید دوباره آن را احیا کرد چون آسیب خشک شدن آن بسیار زیاد است. برهمین اساس نمایندگان شمال غرب کشور باید منطقی و قانونی قیام کنند و مطالبات مردم را به گوش مسوولان برسانند تا به صورت ویژه به دریاچه ارومیه توجه کنند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع