ویژگی های معلم خوب /فرگرد سوم

دستمایه ما از این بحث این است که از نظر اسلام و عموم اندیشمندان انسان شناس ، انسان موجودی است به لحاظ سرشتی فعّال و به لحاظ اخلاقی خوب و پاک . آدمی، آزاد و مختار آفریده شده است و در جهان هستی ، خود را به فعل در می آورد . حتّی خدا هم او را در انتخاب عقیده آزاد گذاشته و اندیشه‌ای را به او تحمیل نکرده است :

لا اِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبََّیَنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیّ…(بقره)

فَاَلهَمها فُجورَها وَ تَقویها قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها وَ قد خابَ مَن دَسّیها .

اصیل‌ترین و مطمئن‌ترین معلّم و مربّی بشر ، درون مایه‌های خود اوست .زیرا قوانین جاودانگی ، حیات طیّبه و جوهرۀ الهی در طبیعت بشر به ودیعه نهاده شده است و بر اثر رجعت به این منبع است که می توان به تربیت صحیح دست یافت .

روزی عارف بزرگ ” خواجه عبدالله انصاری” به همراه یکی از مریدان خویش از جاده‌ای گذرمی‌کرد .مریدی به رسم ادب پشت سر خواجه در حرکت بود .خواجه خطاب به وی گفت:

ای پسر ! پشت سر من راه مرو !

مرید پیش خود گفت : خطا کردم ! شاید خواجه را میل سخن‌گفتن با من باشد .

پس به سمت راست خواجه شتافت و از این سوی به راه افتاد . لحظه ای بعد خواجه گفت :

ای پسر ! از سمت راست من راه مرو .

مرید با خود گفت : خطا کردم . چه سمت راست بزرگان جایگاه مریدان ارشد است . پس از سمت چپ خواجه قدم در راه نهاد . لختی گذشت و خواجه گفت :

ای پسر ! از سمت چپ من راه مرو .

مرید بر خود نهیب زد : باز هم خطا کردم . چه من باید پیشاپیش خواجه بروم تا هم راه را بر او باز کنم و هم مانع تابش اشعّۀ خورشید بر رخسارش گردم .

و سپس چنین کرد . اما اندکی بعد خواجه برای مرتبه چهارم او را به خود خواند و گفت :

ای پسر ! پیشاپیش من راه مرو .

مرید حیران از این که چه کند ، به خواجه گفت :

نه پشت سر شما ، نه سمت راست و چپ و نه پیشاپیش ، پس از کدام سمت حرکت کنم ؟

خواجه گفت : ای پسر ! راه خویش دریاب و از آن سوی برو !

( رسائل خواجه عبدالله انصاری)

خواجه عبدالله با این رهنمود ، مرید مقلّد خود را به کار خلّاق و ابتکار و اشتیاق فرا می‌خواند .

تربیت به یک معنی نوعی تغییر طبیعت آدمی است و به معنای دیگر تبعیّت از طبیعت در معنای وسیع آن است . میان آدم طبیعی که در حالت طبیعی به سر می برد و انسان طبیعی که به صورت اجتماعی زندگی می کند ، تفاوت بسیار است .یکی ساخته و پرداخته ” طبیعت ” است و دیگری ساخته و پرداخته ” اجتماع ” است . هدف آموزش و پرورش تجدید ساختمان طبیعت آدمی است . اما این تجدید بنا باید بر طبق قوانین طبیعت و با تکیه بر قابلیّت های فطری فرد انجام پذیرد . تربیت هر کس باید مبتنی بر درون مایه‌های نامتعیّن و ناهمتای خویش صورت گیرد .

هر کسی را سیرتی بنهاده‌ایم

هر کسی را اصطلاحی داده‌ایم

(مولوی)

هرگاه آدمی را به جای این که برای خودش تربیت کنند ، او را برای ” دیگران ” پرورش دهند و هر گاه آدمی را به جای این که بر اساس طرحی که در درون دارد ، از برون طرح ریزی کنند ، مرز میان ” تربیت طبیعی” و ” تربیت عاریه‌ای” متمایز می‌گردد. هر گاه آدمی را بدون انتخاب ، میل ، اراده و هوشیاری ، او را با عادات شرطی شده ، تقویت‌های دگرانگیخته ، اهداف دگرساخته و کشش های دگرکشاننده ، راهی برنامه ها و اهداف تربیتی بنمایند ، مرز میان ” تربیت طبیعی” و ” تربیت تصنّعی” آغاز می‌گردد .

هر گاه به جای کاربردِ ” روش‌های طبیعی ” ، ” حالات طبیعی” ، ” نقش‌های طبیعی” ، رفتارها ، تجربه‌ها ، برخوردها ، الگوها و ” آموزش‌های طبیعی” ، از روش‌ها و رفتارهای قالبی و کلیشه‌ای استفاده کنیم ، آن گاه مرز میان تربیت طبیعی و تربیت کلیشه ای مشخص‌تر می‌گردد .

هر گاه “تبلیغات بیرونی ” بر ” ترغیب‌های درونی ” غلبه یافت ،

هرگاه ” طرح‌های بیرونی ” بر ” طرح‌های درونی ” تسلّط یافت ،

هرگاه ” مشوّق‌های بیرونی ” بر ” خودانگیختگی‌های درونی” چیره شد ،

هر گاه ” توبیخ‌های بیرونی ” بر ” احساس گناه درونی ” برتری یافت ،

هرگاه تراکم اطلاعات و آگاهی‌های بیرونی ، معرفت و بصیرت درونی را پوشش داد

، هرگاه آموزش‌های بیرونی بر فهم درونی سایه افکند ،

هرگاه ” دینی‌کردن ” بر ” دینی‌شدن ” سبقت گرفت ،

واگذاری نقش به جای نقش‌پذیری نشست ،

” یاددادن ” جایگزین ” یادگیری ” شد و ” تربیت‌کردن ” مانع ” تربیت‌شدن ” گشت ،

آن گاه است که فاصله مرز میان تربیت درونی(طبیعی) و تربیت برونی(تصنّعی) پر رنگ‌تر و عمیق‌تر می‌گردد .

(تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای ، دکتر عبدالعظیم کریمی)

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − 1 =

پربازدیدترین ها