جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : اگر فقط گرانی مرتبط به بنزین بود کنار آمدن با آن دشوار نبود. گرچه چرخه ی مدیریتِ فشل و غیر کارآمد در قاچاق سوخت ؛ وضعیت بنزین را به این روز انداخت ؛ اما در کل باز هم قابل تحمل بود. اما وقتی وزنه های فشار بنزین را بهانه می کند و تمام اقلام و کالاهای مصرفی را نشانه می رود تا به سفره های ایرانیان توهین کند ؛ دیگر کنار آمدن با آن را دشوار و حتی غیر ممکن می سازد. آستانی که دیگر تحمل پذیر نیست و ظرفیتی که منطق و استدلال را بر نمی تابد و با هر شیوه و روشی به مخالفت بر می خیزد. ابتدا ممکن است آرام و زبانی باشد اما رفته رفته از خانه به خیابان کشیده می شود و اعتراضی همه گونه را در شکلی وسیع رقم می زند. هنوز فاجعه ی آبان سال ۹۸ که یک شبه بنزین گران شد و تبعات بدی را در شهر تهران و تقریبا تمام ایران رقم زد را مردم به خوبی و البته به تلخی به یاد دارند و بعید است به این زودی ها آن را فراموش کنند.
اعتراضات از روز ۲۴ آبان ماه در سال ۹۸ و پس از انجام مجدد سهمیه بندی بنزین در ایران و افزایش ۲۰۰ درصدی قیمتِ آن آغاز شد. اعتراضاتی که عمدتاً از محلات کارگری و فقیر نشین شهر شروع شد و رفته رفته تمام کشور را هدف قرار داد. و از امشب ۲۲ آذر ماه سال ۱۴۰۴ دیگر بار نرخ بنزین در تمام کشور تغییر کرده و فروش بنزین سه نرخی با سقف قیمت ۵۰۰۰ تومان به صورت رسمی آغاز شده. تا این لحظه خبرهای ضد و نقیض از چند شهر از باب ایجاد فضای امنیتی برای این رخداد در کانال ها و گروه های مجازی خبر ساز شده تا البته برخی ها همان اتفاقات سال ۹۸ را به گونه ای دیگر بازتولید کنند و جو روانی را به هم بریزند. حادثه ای که بی گمان اگر رخ دهد بی تردید اثرات مخربش بسیار ویران کننده تر از آبان سال ۹۸ خواهد بود. که این اعتراضات ممکن است نه تنها فضای داخل را به هم بریزد که امکان حضور عوامل خارجی را نیز دور از ذهن نمی کند. چرا که بسیاری پشت دروازه ها فقط منتظر یک بهانه اند تا به این بی نظمی و شرارت شتاب دهند.
با افزایش مجدد بنزین و البته تاثیر قطعی و صد در صدی آن بر روی تمام کالاها و اجناس از جمله حمل و نقل و سبد معیشتی مردم تبعات این گرانی برای مردم کمرشکن خواهد بود. گرچه بسیار پیش از این هم تورم مردم را کاملا مچاله کرده و عرصه را برایشان بسیار رقت انگیز و سخت کرده است. اما بادبادک ها تحمل باد اضافه را ندارند. باد می شوند. کم کم و آرام آرام. اما قدری که آستانِ تحمل شان با آن بادِ اضافه هم خوانی و قرابت نداشت و نتوانست آن را تحمل کند دقیقا بسان نارنجکی ست که دانسته یا ندانسته ضامنش را کشیده باشند. در آن هنگام هیچ راهی برای تثبیت اوضاع نیست. هر ثانیه ممکن است نارنجک منفجر شود و کسی یا کسانی را بکشد. بادبادک ها بدون باد پر نمی شوند. اما با باد اضافی هم بادبادک باقی نمی مانند. می ترکند.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع