وقتی اقتصاد نفس نمی‌کشد

مهندس علی انوری مدیر مسئول متاص‌ و عضوشورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : اقتصاد ایران در مقطع کنونی نه با یک بحران مقطعی، بلکه با پدیده‌ای پیچیده‌تر مواجه است: خفگی هم‌زمان از سمت تجارت و پول.
از یک‌سو، انسداد نظام‌مند در مسیر واردات، صادرات، تخصیص ارز و ترخیص کالا، شریان تجارت را مسدود کرده و از سوی دیگر، رشد فزاینده نقدینگی، کسری بودجه مزمن و انتقال فشارها به سطح قیمت‌ها، به انفجار تورمی دامن زده است.

این یادداشت استدلال می‌کند آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه صرفاً پیامد تحریم یا ناکارآمدی اجرایی، بلکه نتیجه یک الگوی معیوب حکمرانی اقتصادی است که در آن، سیاست‌های متناقض به‌صورت هم‌زمان، تولید، تجارت و معیشت را در وضعیت خفگی قرار داده‌اند.

۱) خفگی از سمت تجارت؛ وقتی شریان اقتصاد بسته می‌شود
در اغلب اقتصادهای دنیا، تجارت خارجی نقش «تنفس» را برای اقتصاد ایفا می‌کند.
اما در ایران، این شریان به‌واسطه مجموعه‌ای از تصمیمات و رویه‌ها دچار انسداد شده است:

زمان ترخیص کالا که در بسیاری از کشورها کمتر از ۴۸ ساعت است، در ایران حتی با وجود کامل بودن اسناد، به هفته‌ها و ماه‌ها می‌رسد.
نظام تخصیص ارز با تصمیمات متغیر، غیرقابل پیش‌بینی و بعضاً سلیقه‌ای، امکان برنامه‌ریزی را از فعال اقتصادی سلب کرده است.

بانک مرکزی عملاً از یک نهاد تنظیم‌گر پولی، به گلوگاه مسدودکننده تجارت تبدیل شده است.

هزینه‌های دموراژ، انبارداری و خواب سرمایه، بهای تمام‌شده تولید را به‌شدت افزایش داده است.

نتیجه روشن است:
کاهش تولید، اختلال در زنجیره تأمین و فرار سرمایه از فعالیت مولد.

۲) خفگی از سمت پول؛ تورمی که از کنترل خارج شده است
در حالی که تجارت تحت فشار قرار گرفته، سیاست‌های پولی و مالی نیز مسیر متضادی را طی می‌کنند:

رشد نقدینگی بدون پیوند با رشد تولید

کسری بودجه مزمن و تأمین آن از مسیرهای تورم‌زا

انتقال فشارهای ارزی و مالی به قیمت کالاها و خدمات

در چنین شرایطی، تورم نه یک پدیده اتفاقی، بلکه پیامد اجتناب‌ناپذیر ساختار تصمیم‌گیری است.

اقتصاد هم‌زمان با کمبود کالا، افزایش هزینه و بی‌ثباتی انتظارات مواجه می‌شود؛ وضعیتی که فشار آن مستقیماً بر دوش مردم و بنگاه‌ها می‌نشیند.

۳) تناقض مرگبار: انسداد تجارت + رهاسازی تورم

نقطه کانونی این یادداشت در همین تناقض نهفته است:
“چگونه می‌توان هم تجارت را قفل کرد
و هم انتظار مهار تورم داشت؟”

در هیچ تجربه موفقی از حکمرانی اقتصادی، این دو مسیر هم‌زمان دنبال نشده است.
اما در ایران، هم واردات مواد اولیه و ماشین‌آلات محدود می‌شود و هم تورم به حال خود رها می‌شود.

این ترکیب، نه‌تنها ضدتولید است، بلکه به‌طور سیستماتیک اقتصاد را به سمت رکود تورمی عمیق سوق می‌دهد.

۴) تحریم یا طراحی داخلی؟ مسئله دقیق‌تر از یک پاسخ ساده است

ارجاع تمام مشکلات به تحریم، اگرچه ساده، اما گمراه‌کننده است.
واقعیت این است که:
حتی در شرایط تحریم، بسیاری از کشورها تجارت خود را زنده نگه می‌دارند.
اما در ایران، فعالان خارجی شگفت‌زده‌اند که چگونه دولتِ طرف ایرانی مانع ورود کالا، سرمایه و همکاری می‌شود.

این وضعیت، نشان‌دهنده نوعی خودتحریمی ساختاری است؛
جایی که سیاست‌های داخلی، اثر تحریم را تشدید و چندبرابر می‌کنند.

۵) پیام سیاستی: اقتصاد با دستور زنده نمی‌ماند

اقتصاد را نمی‌توان با بخشنامه، تهدید یا انسداد اداره کرد.
تنفس اقتصاد نیازمند:

بازگشایی هوشمندانه مسیرهای تجارت

شفافیت و پیش‌بینی‌پذیری در سیاست‌های ارزی

بازگشت بانک مرکزی به نقش تنظیم‌گر، نه مانع

هم‌راستایی سیاست پولی، مالی و تجاری

بدون این اصلاحات، هر سیاست حمایتی، صرفاً مُسکنی کوتاه‌مدت خواهد بود.

️کلام آخر
آنچه امروز اقتصاد ایران را به مرز فرسودگی رسانده،
نه یک عامل منفرد، بلکه هم‌زمانی انسداد تجارت و انفجار تورم است.
اقتصادی که نفس نمی‌کشد،
با شعار جان نمی‌گیرد؛
با تصمیم درست، زمان‌بندی‌شده و شجاعانه احیا می‌شود.
این یادداشت، دعوتی است به بازنگری جدی در الگوی حکمرانی اقتصادی؛ پیش از آن‌که هزینه خفگی، غیرقابل بازگشت شود.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − 2 =