ورشكستگی آبی ايران

تهران، پايتخت۱۶ ميليوني ايران، در آستانه فصلي سرد قرار دارد. بارش‌‌هاي پراكنده پاييزي، اگرچه خيابان‌ها را نمناك كرده، اما ذخاير آبی اين كلانشهر را عميقا تغذيه نكرده است. حجم ذخيره مخازن سدهاي پنج‌گانه تهران با كسري۲۷۲ ميليون مترمكعبي نسبت به سال گذشته، روي عدد نگران‌كننده ۴۰۹ ميليون مترمكعب متوقف مانده است. اين تصوير، تنها نمايي كوچك از يك بحران سراسري است: ورشكستگي آبي ايران. وضعيتي كه در آن، ترازنامه آبي كشور براي دهه‌ها منفي بوده و اكنون طبيعت صورت‌حساب را ارايه كرده است.

به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ،  امسال خشك‌ترين سال شش دهه اخير تهران و يكي از شديدترين دوره‌هاي خشكسالي۵۰ سال گذشته كشور ثبت شده است. كلانشهرهايي چون تهران، تبريز، مشهد و كرج زير فشار مضاعف هستند و هشدار «روز صفر آبي» – روزي كه شيرهاي آب عمومي بسته مي‌شوند – ديگر يك اخطار تئوريك نيست، بلكه احتمالي محتمل در صورت تداوم مديريت ناكارآمد و كم‌بارشي است. اما آيا اين بحران، صرفا فرزند تغييرات اقليمي و خشكسالي‌هاي متوالي است؟ بررسي عميق‌تر نشان مي‌دهد كه سوءمديريت و خطاهاي راهبردي در حكمراني آب، سهمي به مراتب تعيين‌كننده‌تر از كمبود باران در رسيدن به اين نقطه داشته‌اند. اين مقاله با تشريح ابعاد بحران، واكاوي ريشه‌هاي حكمراني آن و در نهايت ارايه راه‌حل‌هاي فوري و بلندمدت مي‌كوشد مسيري براي خروج از اين تنگناي ملي ترسيم كند.
تشريح بحران؛ تصويريك ورشكستگي سراسري: بحران آب در ايران امروز، ديگر يك «چالش» يا «مشكل» نيست؛ بلكه به تعبير كارشناسان، يك «ورشكستگي آبي» تمام‌عيار است. خانواده‌اي را تصور كنيد كه ماهيانه ده ميليون تومان درآمد دارد، اما سي ميليون تومان خرج مي‌كند و براي جبران اين شكاف، اصل دارايي و سرمايه خود را مي‌فروشد. اين دقيقا مدل مديريت آب در ايران طي نيم قرن گذشته بوده است. كشور از درآمد آبي تجديدپذير (بارش‌ها) بيشتر خرج و كسري را از طريق برداشت بي‌رويه از سرمايه ثابت، يعني ذخاير آب زيرزميني، جبران كرده است. پيامد اين حساب‌وكتاب اشتباه، بروز بحران در چند جبهه همزمان است:
۱. خشكيدگي پيكره‌هاي آبي نمادين: درياچه اروميه، تالاب گاوخوني، هامون و بختگان، تنها اسامي روي نقشه نيستند، بلكه اكوسيستم‌هاي حياتي بودند كه امروز به نمادهاي مرگ آبي تبديل شده‌اند. عامل اصلي نابودي آنها نه فقط كاهش بارش، بلكه عدم رعايت حقابه محيط زيست و سدسازي‌ها و بهره‌برداري‌هاي بي‌رويه در بالادست بوده است. خشكي اين پهنه‌هاي آبي، نه تنها زيست‌بوم منطقه را نابود كرده، بلكه توفان‌هاي نمك و ريزگردهاي ناشي از آن، سلامت ميليون‌ها نفر را تهديد مي‌كند.
۲. فرونشست زمين؛ زلزله خاموش: ايران ركورددار فرونشست زمين در جهان است. دشت‌هاي تهران، ورامين، مشهد و كرج با نرخ‌هايي باورنكردني (گاهي بيش از ۳۰ سانتي‌متر در سال) در حال فرو رفتن هستند. اين پديده مستقيم ناشي از كشيدن آب از صدها متري زمين و خالي شدن مخازن زيرزميني است. فرونشست، غيرقابل بازگشت است و زيرساخت‌هاي حياتي مانند خطوط ريلي، جاده‌ها، لوله‌هاي انتقال نفت و گاز و پايه‌هاي برق را براي هميشه تخريب مي‌كند.
۳. شكاف عميق بين عرضه و تقاضا در كلانشهرها: جمعيت تهران و كرج به تنهايي بيش از يك‌چهارم جمعيت كشور را در خود جاي داده‌اند. در اين مناطق، بيش از نيمي از منابع آبي صرف آب شرب مي‌شود. از يك سو با كاهش بارش‌ها و ورودي آب به سدها (كه امسال ۳۵ درصد كاهش يافته) و از سوي ديگر با افزايش مستمر مصرف، شكافي عميق و روزافزون به وجود آمده است. فشار اين شكاف مستقيما به منابع زيرزميني منتقل شده و چاه‌هاي تهران هر روز عميق‌تر و ذخاير آنها تهي‌تر مي‌شود.
۴. آينده‌اي مبهم با پيش‌بيني‌هاي ناپايدار: اگرچه پيش‌بيني‌هاي فصلي از زمستاني نرمال يا نزديك به نرمال خبر مي‌دهند، اما اين نبايد مايه خوش‌بيني شود. اولا، اين پيش‌بيني‌ها با عدم قطعيت زيادي همراه هستند. ثانيا، حتي يك زمستان پربارش نيز تنها مي‌تواند كشور را از وضعيت «فوق‌بحراني» فعلي به حالت «بحراني» بازگرداند و مشكل ريشه‌دار ورشكستگي آبي را حل نخواهد كرد. بارش‌هاي رگباري و سيل‌آسا نيز در زمين خشك و بي‌پوشش ايران، عمدتا به روان‌آب و سيلاب تبديل شده و بيش از آنكه ذخيره شود، موجب تخريب مي‌شود.
واكاوي مساله؛ حكمراني ناكارآمد، عامل اصلي ورشكستگي: اگر تغيير اقليم و خشكسالي را به عنوان يك «تهديد بيروني» در نظر بگيريم، نحوه «مديريت داخلي» منابع آب است كه تعيين مي‌كند يك جامعه چقدر در برابر اين تهديد آسيب‌پذير باشد. مقايسه ايران با كشوري مانند عربستان سعودي گوياي اين حقيقت است. عربستان با آب قابل استحصال سالانه تنها يك ميليارد مترمكعب، بايد ۳.۵ ميليارد مترمكعب آب شرب تامين كند (كسري۳۵۰ درصدي) . ايران با حدود ۱۰۰ ميليارد مترمكعب آب قابل استحصال، تنها به ۹ ميليارد مترمكعب براي شرب نياز دارد (كسري۹ درصدي) . با اين حال، شهروند عربستاني نگران تشنگي نيست، در حالي كه شهروند تهراني هر تابستان با قطعي آب دست‌وپنجه نرم مي‌كند. اين تناقض از كجا ناشي مي‌شود؟ پاسخ در حكمراني نادرست آب است.
۱. تفكر خودكفايي به هر قيمت؛ بلاي جان منابع آبي: يك خطاي راهبردي بزرگ، اصرار بر خودكفايي غذايي كامل بدون در نظر گرفتن محدوديت آب بوده است. اين تفكر منجر به توسعه كشاورزي ناپايدار در مناطقي شده كه اصلا ظرفيت آبي آن را ندارند. نمونه‌هاي بارز آن، كشت محصولات آب‌بري مانند يونجه در استان همدان (كه با كمبود آب شرب مواجه است) براي صادرات به امارات يا توسعه باغات سيب در حوضه آبريز درياچه اروميه است. اين كار معادل صادرات آب مجازي در مقياس عظيم و به بهاي نابودي منابع داخلي است.
۲. مديريت متمركز، دستوري و بدون مشاركت: حكمراني آب در ايران كاملا از بالا به پايين و در انحصار نهادهاي مركزي مانند وزارت نيرو است. در اين مدل، ذي‌نفعان اصلي (كشاورزان، جوامع محلي، فعالان محيط زيست) و دانش بومي آنها هيچ نقشي در تصميم‌گيري‌ها ندارند. اين امر منجر به اجراي پروژه‌هاي عظيم و پرهزينه‌اي مانند سدسازي‌هاي بي‌رويه و طرح‌هاي انتقال آب بين‌حوضه‌اي شده كه اغلب نه تنها مشكل را حل نكرده، بلكه بحران را پيچيده‌تر كرده است. در مقابل، در مدل‌هاي موفق (مانند آبخوان ادواردز در تگزاس امريكا)، مديريت به صورت مشاركتي و از پايين به بالا و با توافق تمام ذي‌نفعان و با پايش مستمر انجام مي‌شود…ا

۳. فقدان يك اقتصاد مقاوم در برابر كم‌آبي: اقتصاد ايران شديدا وابسته به آب است. بخش كشاورزي كه حدود ۹۰ درصد مصرف آب كشور را به خود اختصاص داده، بهره‌وري بسيار پاييني دارد. ادامه اين روند يعني تداوم فشار بر منابع آبي براي ايجاد ارزش اقتصادي اندك. در حالي كه كشور نيازمند گذار به سمت اقتصادي است كه با آب كمتر، ارزش افزوده بيشتري ايجاد كند. اين امر مستلزم توسعه صنايع و خدمات كم‌آب‌بر، گردشگري هدفمند و بازنگري اساسي در الگوي كشت و زرع است.
۴. ضعف فني و هدررفت بالا: حتي در بخش توزيع نيز مديريت ناكارآمد به چشم مي‌خورد. برآورد مي‌شود به دليل فرسودگي شبكه‌هاي توزيع، بين۳۰ تا ۴۰ درصد از آب شرب باكيفيت تهران از طريق نشتي لوله‌ها هدر مي‌رود. اين رقم در كشورهاي توسعه‌يافته بين۵ تا ۱۵ درصد است. اين هدررفت عظيم، نشان از غفلت در نگهداشت و نوسازي زيرساخت‌ها دارد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 7 =