به گزارش اقتصاد دان مطلبی در یک سایت خبری به عنوان در همچنان بر همان پاشنه می چرخد منتشر شد این موضوع باعث شد صبا ساداتی فعال رسانه ای کهگیلویه و بویراحمد در پیامی واکنش نشان داد:
متن پیام بدین شرح است
بنام خدا
اخیراً در روزهای باقیمانده از عمرِ «عزت دروغین»، سیل مشتاقان خدمت و نگاه هوشمندانه مردم کهگیلویه بزرگ، از «سناتور خودباور» به «سردارِ مردم محور » باعث سردرگمی و توهم زدگی عده ای از شیفتگان حاج آقای موحد شده است. کسانی که همواره وسیله را هدف قرار می دهند و چشم از حقیقت بسته و همچون سلطنت طلبان، به یال و کوپال و آرم و نشان های سلطان، دلخوشند. در حالی از قسم خوردن های دیگران گفته اند که هنوز تربیون های سیاسی شهرمان به «بینی و بین الله» های بی اساس حاج آقای موحد آشنا است. هنوز «به والله قسم» های صدمن یه غازی که جُک محافل شده است، نیشخند می زنند.
عالم سیاست در فراز و فرود های خود، همیشه مفاهیمی را به مردم عرضه می دارد که باید فهم و فرهنگ و تدبیرِ نسل های آینده بشود. مثلاً، گاهی ۲۴ سال مدیریت با انواع دروغ و فریب را در یک منطقه، در مقابل ۴ سال خدمت کم نظیر قرار می دهد و تازه فرار از واقعیت ها را آشکار می سازد. حال از شما باقیمانده های مُصرِ بر «عزت پوشالی» می پرسم که؛
اگر کمترین اثری در احداث و به سامان رسیدن پتروشیمی دهدشت،- به غیر از وعدۀ هزار روزه، و این اواخر نیز استخدام منسوبین و وابستگانش- می داشت، چقدر بادمجان دور بشقاب چیناش نعره می زدند؟
اگر به حرمت تمام مردم کهگیلویه بزرگ، جاده سرفاریاب به باغچه جلیل و یاسوج را به اندازه یک متر، تعریض و زیرسازی و آسفالت می کرد، چه منتی بر مردم می گذاشت؟
اگر کمترین ردپایی از ایشان در انتقال خط لوله گاز از طولیان تا آخرین روستاهای دیشموک وجود داشت، چه بلایی سر مردم نجیب و شریف دشمن زیاری، سادات مشهدی، طیبی، سادات میرسالار علیه السلام و بهمئی سردسیر می آورد؟
اگر کمترین نقش را در شناسایی، استخراج و بهره برداری از معادن چرام، سرفاریاب، دیشموک و بهمئی داشتند، چقدر فخر می فرختند؟
اگر ذره ای به درد محرومیت مردم چرام، لنده و بهمئی شناخت می داشت و در احداث و تجهیز و تکمیل بیمارستانهای این سه شهرستان قدمی بر می داشت، چارکرانش چه می نوشتند؟
آیا این عالیجنابِ نویسنده، شجاعت دارند که در این زمینه تحقیق کنند؟ به نظر شما، همین که ۲۴ سال سایۀ سکوت و ظلمتِ بی تفاوتی نسبت به مردم، شما را به وحشت انداخته تا قلم بر کتمان حقیقت بچرخانید، گواهِ ستم پذیریتان نیست؟
به قول معروفِ ۲۴ سال «عزت دروغین»؛
«بینی و بین الله»، چرا سیکل ترکیبی پادوک را رها کردید و دستگاههای آن را پس فرستادید؟
«بینی و بین الله» چرا در وسط باند اضطراری چنگلوا پایه برق نشاندید؟
«بینی و بین الله» چرا جاده تشان به لنده و محور دهدشت- پاتاوه را رها کردید؟
«بینی و بین الله» چرا از احداث سد آبریز بخاطر استحمام گاومیش های ماهشهر و شادگان دست کشیدید؟
«بینی و بین الله» چرا برای گرفتن پست های مدیریتی برای اهل خانواده و بستگان، همۀ تحصیلکردها و نخبگانِ شهرستانهای مختلف کهگیلویه بزرگ را نادید گرفتید؟
آنچه در متن«در همچنان بر همان پاشنه می چرخد»، بسیار به چشم می خورد، این است که نویسنده سعی داشته ناکارآمدی سردار هاشمی پور را بیان کند. ولی ایشان نگفته اند که منظورشان ناکارآمدی در انتصابات(موحد) است یا انقلاب در مهیاسازی زیرساخت های توسعه(هاشمی پور)؟ در باج گیری از استاندار برای پست های مدیریتی بوده(موحد) یا به زیر کار آوردن مدیران دولتی که به ظاهر مخالف مشی سیاسی اش بودند(هاشمی پور)؟ ناکارآمدی در تهدید مدیران برای استخدام و بکارگیری منسوبین(موحد) یا معرفی و بکارگیری بسیاری از کسانی که شما از دفترتان رانده بودید(هاشمی پور)؟ ناکارآمدی در حذف چهره های سیاسی بویژه اصلاح طلبان(موحد) یا اهتمام رویکرد اصلاح طلبی برای تمام ناکامیهایی که از دوران شما به جای مانده بود(هاشمی پور)؟
این نویسندهٔ مغفولِ از حقیقت، باید بداند که این نعرهٔ آخرشان بیانگر ضعف و استیصال از حمایت مردمی است. باید بفهمد که سردار هاشمی پور برای ۴ سال قسمِ وفاداری و عملِ به انجام وظیفه خورد و بیش از ۲۴ سال سوگندهای تفرقه افکنی بین طوایف بویراحمد و ثلاث، اصلاح طلب و اصولگرا، نسل اول انقلاب و جوانان، بانوان و مردان، دهدشت و بویراحمد، افتخارآفرینی کرد. باید به چشم شرافت و وجدان پاک و نیت صادق، خدمتِ به عینیت رسیده، ساختنِ به فعلیت درآمده، آبادانی قابل استفاده و پروژه های به نتیجه رسیده را درک کند.
بی تردید لطف خداوند بود که در سال ۹۸ برنده انتخابات باشید تا روشنفکران، علما، سیاسیون، جوانان و هر چهار نسل انقلاب ببینند و ثبت کنند که تفاوتِ «عزت دروغین» با «شرافت راستین» در عملکردها است. در واقعیت هایی است که شالیکاران چرام دیدند. کشاورزان کلاچو دیدند. مردم شریف بهمئی گرمسیر و سردسیر در شیرهای آب دیدند. مردم خونگرم و با صداقت قلعه رئیسی در کنتورهای گاز دیدند. جوانان مناطق مختلف در ورزشگاهای با چمن مصنوعی دیدند. در مدارس پیش ساخته، کتابخانه های تجهیز شده، عروس های جهیزیه دار شده و آبادانی کهگیلویه بزرگ، مشاهده کردند.
پس «بینی و بین الله» به ندای مردمی که می گویند «عدل هاشمی پور» گوش دهید و صدای شکستنِ هیمنۀ مانکنِ سناتور خود را ببینید.
صبا ساداتی