دکتر علی سرزعیم با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : بحرانها با سرعت خیره کنندهای به جلو میآیند ولی آنچه برای من عجیب و حیرت آور است بیخیالی رایج و دستکم گرفتن سرعت و شدت بحرانی است که جلو می آید. من به هر کس که دستم میرسد هشدار میدهم ولی هیچکس از مسئولانی که دیدم قضیه را جدی نمی گیرد. آنها حمله مجدد اسرائیل را جدی می گیرند ولی بهمن ناشی از بحرانهای اقتصادی را جدی نمی گیرند.
علت این بیخیالی چیست؟ بخش بزرگی از مسئله به واکسینه شدن در برابر هشدار بر می گردد. از بس از گذشته هشدار داده شد ولی حکومت باقی ماند این تصور هست که یا این هشدارها الکی بوده است یا حکومت مقتدرتر از آن است که با این مشکلات آسیب ببیند. اولین هشدار را بنی صدر پس از فرار داد و گفت که حکومت نمیدانم پس از سه ماه یا شش ماه به دلیل بحرانهای اقتصادی سرنگون می شود. چون مثلا اقتصادخوانده بود (گرچه درست نخوانده بود) انقلابی های آن زمان ترسیدند ولی عملا چیزی رخ نداد زیرا هم اقتصاد رشد کرد (دلیلش تعیین تکلیف کشور و صنایع بود) و هم قیمت نفت خیلی بالا رفت. آن نسل کلا نسبت به هشدارهای اقتصادی بی تفاوت و واکسینه شدند. همان نسل هنوز زمام دار امور کشور هستند. از آن نسل واقعا انتظار ندارم که این هشدارهای مشفقانه را جدی بگیرند ولی تعجبم از مدیران دولتی جوان و میانسالی است که آنها هم وخامت امر را باور ندارند.
هشدارهای سابق اقتصادی غلط نبود و پیامدهای نادیده گرفتن آنها مثل رشد 10 میلیون فقیر، فقیرتر شدن فقرا، افت وضعیت طبقه متوسط، افت سودآوری بنگاههای مالی، وخامت زیرساختها و قطعی آب، برق، گاز، آب و اموری از این دست است. همه اینها محقق شد ولی فقط یک پیشبینی محقق نشد و آن هم فروپاشی نظم سیاسی است. چون این تکه از پیش بینی ها محقق نشد کل هشدارهای سابق را نادرست قلمداد کردند و بدتر اینکه هشدارهای موجود را نیز نادرست و تخیلی قلمداد میکنند. واقعا آدمی نمیداند چه بگوید فقط میتوان گفت اذا جاء القدر عمی البصر! وقتی تقدیر از راه برسد چشمها کور میشود.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع