هویت ایرانی ، معنویت و هویت بقلم دکتر رسولی شربیانی

دکتر رسولی شربیانی با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : رجب یا شعبان و رمضان در فرهنگ دینی ماههای عبادت و‌معنویت اند اما چرا و چگونه؟
اسلام در دل خود دو هدف عمده را دنبال میکرد یکی تولید هویت و دیگری ایجاد معنویت
هویت اسلامی عمدتا از طریق مرزبندیهای احکام و قوانین و حقوق اجتماعی بوده و اصطلاح امت اسلامی از این طریق شکل میگیرد .
در راس جامعه امت امام قرار میگیرد و امام نقش ولایی داشته و سیطره بر قلوب امت دارد.او بجای حکومت بر مدار قانون بر مدار تشریع به اداره امور دینداران می پردازد. در این ساختار هویتی ساز امام به معنای دقیق کلمه راس امت و راس امور است و امت وظیفه ای جز تسلیم ندارند.البته این تسلیم مبتنی بر یک رابطه عاشقانه ناشی از ولایت معنوی امام بر قلوب مومنین است و بس.
البته امروزه مفهوم امت جای خود را به ملت داده که در راس ان رییس یا وکیل ملت قرار داردو سیطره او نه بر قلوب بلکه بر امور در حیطه قانون است و وکالتش بلاعزل نیست و هرزمان موکلین از او ناراضی باشندتغییر می دهند.پرواضح است که اینجا عشقی میان ملت و رییس دولت نیست و مبنا مصلحت عام است و بس.
هدف دوم ایجاد معنویت است.معنویت یعنی رابطه عاشقانه و خاشعانه عبد در پیشگاه معبود.بندگی و تسلیم مطلق شدن انسان فانی در پیشگاه خدای باقی است.مخلوقی ضعیف و مسکین و مستکین و ذلیل و حیران و میرا درپیشگاه خالق قوی و حکیم و مدیر و مدبر و بینا و شنوا و حی لایموت است.
این رابطه راز الود پر نیاز اقتضای گفتگوی صمیمانه خودمانی خاشعانه عبد و معبود و متون و زمان های خاص را دارد که منابع دینی اسلام مملو از ان است.
رجب و شعبان و رمضان در فرهنگ دینی فرصت ها و بهانه هایی است که بنده را برای ابراز نیاز و بیان راز تشویق میکند و اگر در منابع نقلی سخن از ثواب و پاداش امده است همه برای ترغیب انسان فانی بسوی خدای باقی است.
معنویت بامناجات و دعا و انابه و عبادت حاصل می شود. بطور کلی معنویت یک پدیده روانشناختی و درونی و انفسی است. امر انفسی با قدسی دانستن مخاطب و به دور از معادلات علمی و ملاحظات عقلی است. معنویت محصول عشق است و عشق زمینه ایمان است.
امروزه البته این نوع معنویت در میان ابناء بشر و جوامع به وفور دیده می شود و گویا کمتر انسانی یافت می شود که بتواند بدون اتصال به امر قدسی یا بدون‌معنویت زندگی معناداری داشته باشد.به همین دلیل می توان نیاز به معنویت را یک نیاز فطری دانست که ارتباطی به مرز و رنگ و قومیت و ملیت و هویت سیاسی یا مذهبی یا اجتماعی افراد ندارد.
پر واضح است که معنویت موجب رقت قلبی و رسیدن به خوداگاهی و به تبع ان خود کنترلی و پیداش خلق نیکو در ادمی می شود.
ادمی که خالصانه و صادقانه به امر معنوی بپردازد قطعا دلی خاضع و روحی لطیف پیدا می کند و چنین ادمی از نظر روانشناسی دارای شخصیتی مثبت گرا و نوعدوست و حق طلب و علم دوست و سازگار و ملایم و مهربان و باگذشت و با همت و خلاق و پویا و با نشاط و امیدوار و ارام و ارامش بخش و مشورت پذیر و منصف خواهد بود.مگر اینکه معنویت او صرفا به هدف ثواب یا از سر عادت یا ریا باشد.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + 8 =